چهارم ، شماره 1188 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 4 سهشنبه 16
مبارك دهه فرارسيدن روزبهمناسبت يادداشت
(1) هويت وحدت و بازيابي فجر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
انديشهها تقابل و رسوخ بهعلت و اخير دهههاي طي در كه مسائلي از يكي
از مسئله اين.است هويت مسئله شده مطرح ايران ، در غربي تجدد مظاهر و
انتخاب شرايط در را ايرانيان گاه كه است اهميت و حساسيت داراي آنرو
گزينش از ناچار - غلط يا درست كه - ميدهد قرار دوراهههايي سر بر و
سرمايههاي از ديگري بخش تقابل و طرد و خويش ، موجود واقعيت از بخشي
سنتي هويت دگرگونسازي و تجدد مسئله زمينه ، اين در.ميشوند خود
بحران كانون همواره تاكنون ، شمسي هجري سيزدهم قرن ميانه از ايرانيان
جامعه صحنه در راستا اين در گوناگوني نقشهاي پديده اين و شده محسوب
حمل خود بر را ناممدرنيزاسيون كه نقشها اين.است نموده ايفا ايران
و عجيب شدت ايران اسلامي انقلاب پيروزي تا جاري ، قرن آغاز از ميكرد ،
.گرفت خود به خطرناكي
خلافت زمان در اسلام هنگامحضور در ايران ، كهن تاريخ در اين ، از پيش
طبقات سوي از الهي آيين اين تدريجي پذيرش و كشورما در دوم خليفه
اين مردم ميان در متزلزلي و دوگانه شرايط ايران ، در اجتماعي مختلف
قدرت و نبوغ بالاخره ايران ، مردم روزگار ، اين در.نمود ايجاد سرزمين
را اسلام مقدس آيين يكسو از ساختند ، هويدا را خود فرهنگ بيهمتاي
پذيرا فرموده ارزاني بشريت بر خداوند كه تشريعي رحمت آخرين بهمثابه
و تاريخ و زبان نظير خود فرهنگي مهم مولفههاي ديگر ، سوي از و ;شدند
دو اين هضم و تركيب از.كردند حفظ را بومي زندگي شيوههاي و سلايق
اسلامي ، تمدن عالمان بزرگترين ايرانيان كه آمد بهوجود شرايطي پديده ،
.كردند پايهريزي را بشر علمي و فرهنگي اعصار درخشانترين از دوراني و
سراسر تا شد سبب - هويت مشكل حل از پس - ايرانيان اعتقادي اشتياق
در و سازند بدل اسلامي علوم و معارف از عظيم دانشگاهي به را ايران
خلافت دربار و ميموييد خرافه و جهل ظلماني سلطه در مغربزمين كه عصري
و نظاميهها بود ، مشغول نظامي فتوحات و مست رقاصكان با نيز عربي
و ري و طوس در سو هر از معرفت خزانههاي و رصدخانهها و دارالكتبها
داشته برپاي ايران ديگر نقاط و شوشتر و اهواز و همدان و نيشابور
از وجهي اسلامي ، عظيم تمدن نقاط برخي در كه حالي در بدينترتيب.ميشد
همگانگي در و ميشد هويت وحدت قرباني - زبان بهويژه - ملي فرهنگ وجوه
در ميكردند ، تاسي بدان وجوه همه در تابعه ملل خلافت ، عربي مركز با
يك مقوم عناصر همه و گرفت صورت سنجيده و دقيق گزينشي اسلامي ، ايران
بهجاي ايرانيان اعتقادي ، وجه در.ماند باقي برجاي اصيل و پايدار ملت
و اموي خلافت جاهلي و فاسد دربارهاي از كوركورانه تبعيت و تقليد
با درنهايت و آورده اسلامي اعتقادات باطن و اصالتها بهسوي رو عباسي ،
بهاي با طريق از را اسلام ولايت ، و امامت اصيل خط فهميدن و پذيرفتن
(عليهماجمعين سلامالله) عظام اهلبيت قرآن ، معصوم مفسران و الهي معرفت
كمال به را نبوي فرمايشات و اشارات واقع در و درآوردند شناخت به
.دادند قرار اطاعت و تدبر و موردملاحظه
مسئله در - تاريخي بزرگترينبحرانهاي دورانساز ، حركت اين از پس
غربگرايپهلوي حكومت دهه پنج به مربوط - كشورايران در و هويت
سرسخت رقباي به واكنش در مجددايران چالش درواقع دوران ، اين.ميشد
نميتوانست تمدنيديگر و قوم و ملت هيچ چراكه.است مغربزمينبوده
سلطهگر و ستيهنده تمدن اين وآموزههاي رهيافتها نفوذ و رسوخ از
حريمها تكنولوژي ، خصوصيترين و علم قدرت اكنون.باشد استخلاصداشته
ملي و ديني سنن لذا.ميشكست تصويري و صوتي امواج پرتو در نيز را
.ميساخت مشخص چالشگر بزرگ نيروي اين با را خود تكليف ايرانميبايد
بهروي بستن چشم و غرب مظاهرتمدن بيچونوچراي پذيرش در پهلويها روش
از و مغلوب ملل برخي هماهنگي نظير درست آن ، وآسيبهاي مشكلات و مضار
كه بود حالي در اين و بود گذشته دورههاي در تاريخي رفته ميان
گرويدند ، بدان عاشقانه كه اسلام دين با برخورد هنگام در حتي ايرانيان
نهضتهاي گسترش با و كوبيدند درهم را تازيان نژادپرستي و اشرافيت
.نمودند دفاع خود حيثيت از فرهنگي و سياسي ابعاد در استقلالطلبانه
و عظيم تعلق به توجه بدون سركوب ، سياست به اتكاي و خشونت با پهلويها
و زبونانه راهي خود ، بومي و ديني و فرهنگي سنن به ايران ملت اصيل
كه را دستاوردهايي و بزرگ سرمايههاي همه و گرفتند پيش در را حقير
اين در.نمودند تسليم ميشد محسوب ايران استقلال و حيثيت مركز
و حكومتگري عاملان و نوكيسه طبقات سياستگذاران ، اگرچه سوداگري ،
.نداد تن بدان هيچگاه ايران ملت اما ندادند ، خرج به پروايي سركوبگري
در سپس.گرديد مشخص كشفحجاب مسئله در مسئله ، اين بارز و مهم نمونه
قيام در بالاخره و مذهبيون واكنش و دهه 20 سالهاي ضدديني سياستهاي
و ولايتي و ايالتي انجمنهاي برعليه چهل دهه اوايل ملي-ديني
دامنه افزايش با ديريازود ، كه بود بديهيرسيد اوج به كاپيتولاسيون
جست خواهد بهره خود ظرفيتهاي مجموع از ايران ، جامعه غربگرايي ، حركت
شاه.شوريد خواهد خودبيگانگي از برعليه تاريخي ، انفجاري با و
در هويت خلاء داشت سعي خود ، اسفبار سلطنت مواقف آخرين در مخلوعايران ،
به متكي و فرمايشي ناسيوناليسم نوعي رواج و گسترش با را ايران
و انديشوران مساعي با توطئه اين اما كند ، حل اسلام منهاي ايرانگرايي
جامعه دگرگونسازي جهت در عظيم حربهاي به خود و شد خنثي عالمان
و معتقدات به تمسك يعني حركت ، اين.شد گرفته كار به ايران رنجديده
بلكه اسلامي ، فرهنگ با تقابل در نهفقط ايران ، باستاني و كهن اساطير
شگفتا.بود نيز ايران قديمي تاريخ و سنن به نسبت هتكحرمت نوعي حتي
تحريف اين عمق زمان آن در سهلانديش عالمان و انديشوران از برخي كه
درباره.سپاردند خطرناك چنين بازياي به تن و نفهميدند را تاريخي
خواهيم هم باز تفكر اين بر وارده نقدهاي و تاثير دايره و مشخصات
.نوشت