چهارم ، شماره 1191 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 8 شنبه 20
|
|
سحرگاه در رمزآلود نكته‌اي فطر عيد عطر
روزه‌گشايي عسلين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تو مكن ، سرگشته راه‌يافتگي ، و رستگاري صبح اين در را ما دلهاي...
از مشحون اين‌ماه بهار از نسيمي كه براي‌آنها.رحمتگري و مهربان
دل‌انگيز صبح ازاين شيواتر باشد ، وزيده بردلهايشان شكرين لحظه‌هاي
پر هست آل‌عمران ، نيايشي سوره آيات اولين در.صبحي‌نمي‌دمد ديگر
آميزش در فطر عيد عسلين صبح با مسحوركننده به‌شيوه‌اي كه رمزوراز
انت انك رحمه لدنك من لنا هب و اذهديتنا بعد قلوبنا لاتزغ ربنا.است
نسبت علم در راسخون به را شيرين نيايش اين تفاسير درالوهاب
است ممكن آن ، نهاني اسرار و متشابه آيات كه آنجا از.مي‌دهند
مومن ، انديشمندان و علم در راسخون شود محسوب افراد براي لغزشگاهي
حقيقت دريافت و درك در خود آگاهي و دانايي ثروت از كه برحظي علاوه
مي‌جويند پناه پروردگار درگاه به رمزآلود ، نيايش اين در مي‌برند ، آيات
بيابانهاي غرور در رستگارشده‌اند و يافته‌اند هدايت اينك‌كه تا
كه هرطرف از كه آنهادريافته‌اند نشوند ، گرفتار علم بي‌انتهاي
مي‌گوينداز زنهار و نمي‌شود آنهاافزوده حيرت بر جز كنند ، تكاپو
حيات‌امروزين ابعاد در تامل اندكي...راه‌بي‌نهايت اين و بيابان اين
شده ، خارج تعادل مرز از آدمي پاي هرجا كه است آن نشانگر انسانها
اين از درستي دريافت بي‌آنكه و شد چيره او بر ناكامي‌ها و بدبختي‌ها
ديگر.مي‌كوبد جهان ديوار و در به را خود حيرتزده باشد ، داشته عارضه
دل و جان در را فطر عيد صبح آن ، نجواي كه آيه اين در هست رازي آنكه
در افطار لحظه‌هاي و فطر عيد ميان مي‌گويند.مي‌كند عطرآگين روزه‌دار ،
حالت در بايد را ارتباط اين اسرار و هست ارتباطي مبارك ماه هرروز
رابطه آن درك چون جستجو ، مي‌گوييم.كرد جستجو روزه‌داران ، شعف و شوق
معاشقه خويش ، به مخصوص گونه‌اي به خود قلب آينه در هركس و نيست ميسور
حال:مي‌گويد مهربانش دلبر به پاك قنوتي در روزدار.مي‌كند مرابطه و
مغرور مرا و مكن رهايم چشانده‌اي ، بهمن را هدايت هدايه حلاوت كه
جز من كه مي‌پذيرم.مگردان دارم پيش در كه بي‌انتهايي بيابانهاي
آلوده ، عبادتي جز كه مي‌پذيرم نداشته‌ام ، هيچ شكسته توبه‌هاي تكه‌پاره
رحمتي خود ازسوي دل‌آويز صبح اين پاس به اما نداشته‌ام ، پيشكشي هيچ
....توست آن از مهرباني‌ها منتهاي چون بدار ، ارزاني من بر ديگر
را نو روزگاري و قراربده من بي‌پناهي راپايان عسلين عيد اين سحرگاه
...روزه‌ها و روزها گشاينده اي.بگشاي رويم1 پيش
