چهارم ، شماره 1192 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 11 سهشنبه 23
|
|
نازي مردهء تالاب براي سوگوارهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شيوههاي از استفاده با عكاس:مقيمي حسن از عكس
و قديمي تصوير يك از تحسين ، خور در كوششي و تلاش و آزمايشگاهي
.است كرده واحياء بازآفريني را بالا عكس رنگورورفته
تالابها جهاني روز انگيزه به
وسعت هكتار سي از بيش با زردكوه ارتفاعات غربي دامنه در نازي تالاب
بود كشور كوهستاني تالابهاي ديدنيترين از مانند ، كم واكوسيستمي
.نازي زيباي تالاب از كنيم يادي كه شد بهانهاي تالابها ، جهاني روز
نگيني چون (پيش سال حدود 10 در)دور چندان نه گذشتهاي كهدر تالابي
كوه خاطره در يادي جز اكنون و ميدرخشيد سينهزاگرس بر فام فيروزه
آن از بختياري و بازفت نقشههاي در جزنامي و منطقه عشاير و نشينان
آسان چه زندگي و زيبايي شكوه با آميزه آن نازي تالاب آري.نيست اثري
مرثيهاي صدايي ، و نگريست آن بر چشمي كه دريغ و مرد بيهوده چه و
.نخواند
حسن توسط جاري سال در تالاب زودهنگام مرگ از لحظهاي ثبت
.است مقيمي
و وسعت هكتار سي از بيش با زردكوه ارتفاعات غربي دامنه در نازي تالاب
در.بود كشورمان كوهستاني تالابهاي ديدنيترين از كممانند ، اكوسيستمي
و كپورماهيان از چهارگونه گرفت انجام سال 1363 در كه كوتاهي بررسي
اردك چنگر ، سرسبز مرغابي مانند گوناگون انواع از پرنده زيادي تعداد
مشاهده تالاب در...و باكلان كولي ، خروس سرحنايي ، حواصيل ، خاكستري ،
ولد و زاد تالاب انبوه نيزارهاي در اينپرندگان از تعدادي كه شدند
برد ، نام را آبي عدسك و ني ميتوانجگن ، تالاب گياهان از.داشتهاند
صورت به آن از مقداري ميشدكه تامين نازي بزرگ چشمه از تالاب آب
منافذ از هم ديگر مقداري و ميرفت بيرون تالاب از گوشهاي از سرريز
با.ميشد آن دست پائين در عميق و وسيع حوضچه چند وارد تالاب تحتاني
پوشش رفتن بين از و بيرويه چراي توسط تالاب دست بالا مراتع تخريب
و ميشده تالاب وارد تدريج به و شسته باران توسط بيدفاع خاك آن ، گياهي
در و است ميكرده پر بوده آب خروج راههاي از يكي كه را تالاب كف منافذ
در كه شده تالاب به سيلابهايي ورود باعث ديگري شديد بارندگي نهايت
تالاب سمت يك از و آمده بالا ناگهاني صورت به آبتالاب سطح آن نتيجه
و كرده تخريب به شروع قسمت اين بودن ، آهكي بهعلت و است كرده سرريز
در بدبختانه.است شده وسيعتر تدريج به كه آمده وجود به شياري و شكاف
ديواره تخريب توسعه از جلوگيري براي فرصت بودن وجود با مرحله ، اين
و ميشود تهي زندگي از آهسته آهسته تالاب و نميگيرد صورت اقدامي هيچ
.مينشيند جا همه بر مرگ غبار مدتي از پس
مردند ، هزارهزار ماهيها و خشكيدند نيها و جگنها كشيدند ، پر مرغابيها
.گرفت خاموشي زندگي شور و غوغايحيات
ندانستيم و بود ديدار واپسين سال 1363 ارديبهشت در تالاب از ديدارمان
ابتداي در كه نازي كوچك رودخانه نداريم ، باور ميبينيم كه آنچه حالا و
خالي جاي از گذر از پس حالا است شهره زلالي به زردكوه دامنه از برآمدن
ميشود گلآلود و تيره چنان آن ، شده تخريب ديواره از عبور در و تالاب
بيرون تالاب پيكر از هنوز سال از 10 پس كه است خونابهاي گويي كه
و قهوهاي رودي اكنون بخش ، زندگي و زمزمهگر زلال آن جاي به و ميتراود
بازفت ، رودخانه با خود تلاقي محل از كه است جاري عميق شياري در تيره
تن ميليون چند تاكنون كه ميداند خدا و ميكند گلآلود را رودخانه آب
و است فرستاده سدها درياچه به را زاگرس كوهپايههاي گرانبهاي خاك از
.فرستاد خواهد همچنان
به نياز راه ، سر زمينهاي بيشتر فرسايش از جلوگيري و تالاب احياي براي
به زندگي آن ، مدد به شايدميشود احساس والا همتي و حركتيجهادي
.بازگردند مرغابيها روزي شايد و گردد باز تالاب
و چهارمحال استان محيطزيست مديريت در قطعا كه گرفت نميتوان ناديده
صورت در كه دارد وجود تعهد و همت اين آن ، دلسوز ماموران و بختياري
مجدانه ، تلاش و علمي روشهاي از استفاده با ديگر بار استانداري ، حمايت
از بيش آيندگان تا بازگردد تالاب اين به گذشته دلپذير و زيبا حيات
.باشند ما امروزجامعه نسل دعاگوي پيش
محيطزيست حفاظت اداره كارشناس منصوري مهرداد از وارقام آمار
بختياري و چهارمحال