چهارم ، شماره 1194 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 13 پنجشنبه 25
|
|
گرفت؟ ميتوان كجا را حياتي داروهاي سراغ
ساماندهيدارد به نياز و است بيمار حياتي داروهاي توزيع چرخه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دارو درمصرف صرفهجويي فرهنگ جاانداختن منظور به تلاش همراه به
ساير و ديابت خون ، فشار قلبي ، بيماريهاي به مبتلايان نياز بايد
كرد تامين را صعبالعلاج بيماريهاي
دارو هميشگي نيازمندمصرف كه سخت ازبيماريهاي بسياري به مبتلايان
ورطه اين در خودبخواهند ، كه بيآن ميباشد ، فردمبتلا توسط
بيماران قبيل اين براي نياز مورد داروي تامين.آمدهاند دردناكگرفتار
.است پزشكي آموزش و درمان بهداشت ، وزارت وظايف مهمترين از يكي
با و بپرهيزند دارو بيرويه مصرف از كه كرد توصيه مردم همه به ميتوان
جلوگيري بروزبيماريها از طبيعي بهطور ;خود روان و تن تقويت
است كاري نيز دارو درمصرف صرفهجويي فرهنگ جاانداختن و كنند
مورد تامينداروهاي اينها ، همه اماسواي مطلوب ، و ارزنده بسيار
و آسم ديابت ، خون ، فشار همچون هايي بهبيماري مبتلايان نياز
اين توزيع و تهيه براي لازم اعتبار و است حياتي نيز قلبي بيماريهاي
وارد كافي مقدار به دارو اين واقع در اگر.گردد تامين بايد داروها
راه دلالي شبكههاي و سياه بازار به توزيع چرخه در اما ميشود مملكت
به مبتلايان براي داد سامان دارو توزيع نظام به بايد مييابد ،
اين از ساعتها كه است دشوار بسيار صعبالعلاج و سخت بيماريهاي
به تا بمانند صفهايانتظار در و بروند داروخانه آن به داروخانه
را آن نخست بخش كه حاضر گزارش.يابند دست خود نياز مورد داروهاي
.است شده تهيه زمينه همين در ميخوانيد ،
پيرمردكهنسالي به آبان پلههايداروخانه 13 از رفتن بالا هنگام
صحبت سر كه آن از پيش.ميرود بالا سختي به دست به نسخه كه برميخورم
دارويي هر خميني امام بيمارستان قبل سال چند:ميگويد كنم ، باز را
براي كه شده طوري حالا اما ميداد نياز حد از بيشتر حتي ميخواستيم را
بيماري زنم:ميافزايد پيرمرد.بگرديم را شهر سرتاسر بايد دارو تهيه
و كند تزريق انسولين بار يك وقت چند هر بايددارد قند و خون فشار
به نيازاو مورد داروهاي كردن پيدا براي.ميافتد خطر به جانش گرنه
در و.بيايم اينجا شدهام مجبور حالا نكردم پيدا اما سرزدم جاها خيلي
داروخانهميدهد مسئولان از يكي رابه نسخه و ميشود داخل و ميكند باز را
با پيرمرد است ، موجود داروها كه ميفهماند سر اشاره با مسئول آن و
.شد حل ما مشكل فعلا شكر خدايا:ميگويد من به شوق سر از نگاهي
ديد راميتوان بيماران از جمعي اينداروخانه ، محوطه به نگاهي با
رضازاده رحيم.يانشستهاند و ايستاده نوبت داروبه تهيه براي كه
هر 10روز بايد شدم ، بيمار ازوقتي:ميگويد ديابت به بيمارمبتلا
.نميكنم پيدا دارورا اين متاسفانه اما.تزريقكنم انسولين بار يك
بايد بار يك روز هر 8 برايهمين و نميدهند بيشتر يكعدد هم اينجا
.كنم انسولينتهيه تا بايستم صف ساعتهادر و بيايم شهر سر آن از
بنيه قند بيماري دليل به كه من امثال براي وخستگي آمد و رفت اين
.است مضر بسيار دادهايم ، دست از را خود
داروها برخي:ميگويد احمر هلال درداروخانه قلبي بيمار سعادت مهدي
و نميشود پيدا است ، حياتي قلبي بيماران آنهابراي مصرف كه
قبيل اين كه حالي در.ميدهد اندك بسيار حد در هم بيمارستاندي
.شود ارائه بيمار به پزشك تجويز مطابق و كافي ميزان به بايد داروها
وجود درماننازايي براي مترودين بهنام آمپولي:ميگويد جليلي.م
تهيه براي.ميكند راعرضه دارو اين هلالاحمر فقطداروخانه و دارد
و بدهيم ارائه را پزشكي مدارك تمامي كنيم ، ثبتنام شنبهها بايد آن
كه بزنند زنگ ما به كه بايستيم انتظار در مدتها پرونده تكميل از بعد
.بگيريد را دارو بياييد
.دارد آبان ميگويد 13 ميرويم احمر بههلال:ميگويد ميرشكاري صادق
پيدا دارو اصلا هم گاهي و دارد هلالاحمر ميگويد ميرويم آنجا به
شده ناياب است چندي لاتسوول كا رو داروي ميگويد ، ديگري بيمار.نميشود
آن اوقات اغلب داشت ، را دارو اين گاهي كه هم هلالاحمر داروخانه حتي و
سرگرداني دچار دارو ، اين به نيازمندان نتيجه در نميكند ، عرضه را
.ميشوند
مرخصي دوساعت او.است ثبت ازادارات يكي كارمند ورشوچي سعيد
صف در ساعت از 4 پس كنداما تهيه را خود نياز دارويمورد تا گرفته
مورد داروي:ميگويد او است ، نشده آن تهيه به موفق هنوز ايستادن
براي تا باشد مريض اختيار در وقت همه در و هميشه بايد فوريتي نياز
دامان به دست و نكنيم مراجعه ناصرخسرو كوچههاي پس كوچه به آن تهيه
.نشويم دلالها
به حاضر حال در و است افتاده عقب فرزندم:ميگويد ميرسپاسي صادق
رفتم جاها خيلي به اريترومايسين تهيه براي.است شده دچار ذاتالريه
اين تهيه به موفق خوشبختانه و آمدهام اينجا نهايت در و نشد پيدا اما
.شدهام دارو
وقتي ساعتتعطيلي از 12 پس:گرگانميگويد اهل كارگر شرايني حسين
را داروها از قلم كهچند ميفهمي ميرسد ، تو به دريافتدارو نوبت
خاطر به بچههايم دوتا:ميافزايد ادامه در وي!ندارند
.دارد متابوليك بيماري هم اينآخري رفتند دنيا از متابوليك بيماري
تا دارد نام بيكربنات كهسديم او نياز مورد داروي يافتن براي من
.نشدهام آن تهيه به موفق هنوز اما رفتهام ، هم خسرو ناصر خيابان
و بهفشارخون مبتلايان و ديابتي بيمارانقلبي ، :ميگويد بيمار يك
تحمل نيز را دارو كمبود درد بايد خود درد بر علاوه قلبي رماتيسم
هلالاحمر ، و آبان داروخانه 13 طولاني صفهاي در اين بر علاوه و نمايند
تهيه دارو خود نوبت يك مصرف براي تا بايستند انتظار به ساعتها
.كنند
مصرفكنندهداروهاي:ميگويد آبان داروخانه13 كارمندان از يكي
بعدازظهر ، يعنيساعت 4 حالا تا صبح از كه بهطوري.است زياد حياتي
عدد ما 50 انسولين تنهاموجودي كه دادند ما به نسخهانسولين 200
مورد مقدار باشدتا دست در آماري ازبيماران بايد حال هر به.است
.شود تهيه نياز
يا نيست يا بيشترداروها:ميگويد همينداروخانهها كاركنان از يكي
در مثلا.كند تهيه آنرا زياد مشقت با بايد هست ، بيمار اگر
ازساعت 55/4 بايد بيماران تهيهانسولين براي آبان داروخانه 13
تهيه به موفق احتمالا تا بگيرند نوبت انتظار صف در و بيايند صبح
.شوند نيازشان مورد داروي
هر در ناصرخسرو خيابان انتهاي تا ابتدا ميگذرداز چه ناصرخسرو در
عابران گوش در مدام كه دارد وجود دارو فروش متر 5040واسطه صد
...دارو دارم دارو:ميكنند زمزمه آرام
بلند فهرست ميآيندو جلو دارو فروش براي نفر چند كوتاه سوال يك با
قرار دراختيارت قيمتهايشان دارندبا حافظه در كه را دارو از بالايي
.ميدهند
سفالوتين كاپتوريل ، هورموني ، قرصهاي ويليتازيم ، آدالات ، دوبوتركس ،
...و كناكورت c6 ، c ديلكوفناك آتنولول ، ،MPH انسولين
همه.نيست دادناطلاعات به حاضر هيچكس دارو ، غيرمجاز فروش مورد در
نظر از سرعت به خطر ، محضاحساس به و.ميدانند پا خرده را خود
آنقدر عده اين.باشد نداشته وجود اثبات براي مدركي تا ميشوند ناپديد
ضمن دارو ، متقاضيان مراجعه محض به كه يافتهاند مهارت خود كار در
بيماران از كمياب و حياتي داروهاي اسامي از بالايي بلند فهرست ارائه
و.ميكنند سوال نيز مصرفي نوعداروي و مدت بيماري ، وضعيت مورد در
را اصلي داروي اگر و ميدهند او به را نيازبيمار مورد داروي بعد
عرضچند در را يعني 97 سال داروي آخرين يا مشابه نوع نداشتهباشند
او از هم مبلغكلاني البته و ميدهند قرار متقاضي اختيار در دقيقه
در زيرا دهند در تن معامله اين به ناچارند دارو متقاضيان !ميگيرند
.آورند بهدست دارو راحتي اين به نميتوانند ديگري جاي
يا حيواني:ميگويد داري؟ انسولين:ميپرسم دارو واسطه يك از
!ميدهد نشانم انسولين يك و ميكند جيبش در دست و انساني؟
حرفم وهنوز ، انسولين ميكنم ، سوال بعدي واسطه از پايينتر قدم چند
ملحق او به نفرديگر دو كه داري؟ تا چند:ميگويد نشده تمام
فروشنده نه ميگويمخريدارم.ميشوند
ازنوع كه ميدهد نشانم انسولين يك و ميكند بارانياش جيب در دست
تا چند:ميگويد داري؟ تا ميگويمچند.است لرستان محصول حيواني
از يكي ولي ندارم ميگويد و ميكند نگاهي تا ميگويم10.ميخواي
درشت مرد مغازه يك از موقع اين در كه.بيايد تا كن صبر دارد دوستانم
فروشنده.ميشود نزديك است پوشانده سرما از را خود صورت كه اندامي
بده داري اگه ميخواد انسولين تا ميگويد10 (همكار) دوستش به اولي
صبر ولي ميگويددارم دارد نام مسعود كه رسيده راه از تازه فروشنده
هزار قيمت 4 از و ميكند قيمت زدن چانه به شروع و بياورم بروم تا كن
را انسولين همه اين ميپرسم كنجكاوانه.ميرسد تومان هزار به 2 تومان
و خريدم واسطه يك از:ميگويد جانب به حق و حيرتزده آوردي؟ كجا از
در.ميفروشند هم به دارو همه اينجا مامور؟ يا ميدهدخريداري ادامه
را حرفهايي گريخته جسته آنها.ميشوند جمع نفري چند ما گفتوگوي جريان
ديگري واسطه و.هستند خردهپا همه اينجا:ميگويد يكي.ميكنند مطرح
.ميخريم را دارو دست به دست ما:ميگويد
از بعضي از را داروها ما:ميگويد اصرار با دارو فروشندگان از يكي
ولي كند فاش را داروخانه نام كه ميخواهم او ازميخريم داروخانهها
.داريم چكار داروخانه اسم به ميخريم دارو او از ما:ميدهد جواب
اگر.واسطهايم همه ما:ميگويد شده ، سرخ صورتش سرما از كه ديگري دلال
.ديگري جاي برو ميگردي عامل دنبال
سال ، پاسخميدهدسه ميفروشي؟ دارو كه است سال چند ميپرسم او از
نفروشم تومان هزار سي روزي اگر:ميگويد داري؟ درآمد چقدر:ميگويم
از يكي.دارد نقطهنظري هركس ميايستند راه جمعيتدر و.وانميايستم
منتظر ناصرخسرو در كه است ساعت حدود 4 انساني انسولين متقاضيان
انتظامي مامورين از ترس خاطر به دلال چند ميان اين در و داروست رسيدن
شش مكان اين در دارو فروش او گفته به زيرا ميسازند پراكنده را مردم
.دارد سنگيني جريمه و زندان سال يك تا ماه
بيرون زندان تازهاز و ميفروشد دارو است سال چهار حدود كه واسطهاي
حالي در.ميكنيم تامين ما را مردم بيشترداروهاي:ميگويد است آمده
در چرا اينكه.بگردد را شهر تمام آنها تهيه براي مريضبايد كه
احتياج اگر مردم.ندارد ارتباطي ما به ميفروشند دارو ناصرخسرو
به گذارشان كنند ، برطرف را آنها احتياج داروخانهها و باشند نداشته
.نميافتد اينجا
داروهاي:ميگويد ميكنيد؟ نگهداري كجا را داروها:ميپرسم او از
.ميداريم نگه خنك و خشك جاهاي در را مابقي و يخچال داخل را يخچالي
دارو همهنوع:ميگويد دارد زيادي اطلاعات ميكند ادعا كه جواني
وارد صورت به نفر تنها10 و ميخرند هم از همه كه ميشود پيدا اينجا
.دارند اختيار در را ناصرخسرو داروي بازار انباردار و صادركننده و
تاريخ سعيميكنيم ما:ميگويد ميكنم سوال گذشته تاريخ داروهاي از
ما تحويل دارو چهجور كه دارد اين به بستگي اما نباشد ، گذشته
!ما نه انباردارهاست و همانواردكنندهها دست قضيه اصل يعني.بدهند
كار ديدم ولكردم ، را درسم كه اين از بعد:ميگويد كارش مورد در او
.شدم كار مشغولاست داري آب و نون
آمده امروزبوجود و ديروز كه نيست تازهاي پديده ناصرخسرو ، پديده
و است گرفته شكل بازاردارو و توزيع نوسانات روند در بلكه.باشد
.بزنند اينجا به هم سري احتياجاتشان تامين براي بايد بيماران ظاهرا
در دارو عرضه غيرقانوني بازار بهرحال كه است اين واقعيت اما
.ميباشد دارو توزيع نظام نابساماني معلول ناصرخسرو
كانالهاي از كاذب و بيرويه مصرف نه -دارو به مردم متعارف نياز اگر
سياه بازار به مردم مراجعه به نيازي شود ، تامين رسمي و مجاز
بهداشتي موردنگهداري در تضميني هيچ اينجا در چون.نيست ناصرخسرو
و دهد رخ هم اتفاقي اگر و ندارد وجود معتبر داروهاي عرضه و دارو
و شناسايي را مقصر حقوقي يا حقيقي شخصيت نميتوان ببيند ، زيان بيماري
.كرد معرفي