چهارم ، شماره 1196 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 16 يكشنبه 28
|
|
سربازان كهنه امريكا بيخانمانهاي سوم يك
هستند
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
نفر يك بيخانمان امريكايي تن هر 3 از:همشهري خارجي رسانههاي واحد.
سي ، .بيبي تلويزيون گزارش به.است كرده خدمت كشور اين ارتش در آنها
سرپناه فراهمكننده يك توسط اخير آمده عمل به يكبررسي نتيجه گفته اين
.است برايبيخانمانها
نامماموريت به دارد وجود خيريهاي موسسه امريكا پايتخت واشنگتن در
شب يك و غذا وعده يك براي بيخانمان مردان كه (GMR)نجات براي انجيل
امريكايي هزار صدها جزو اينها.ميپردازند دلار نفري 3 آنجا در اقامت
خيريه موسسههاي و كليساها به وابسته شب خواب و شام براي كه هستند
يك امادارد دليلي خود شدن بيخانمان براي افراد اين كدام هر.هستند
تمام:دارند مشترك وجه يك هستند بيخانمان كه بزرگسالاني تمام سوم
.كردهاند خدمت امريكا ارتش در آنها
بسياري نظرميگيريم در است سياهپوست مردي كه را مثالديويد براي
تاثير آنها روح اعماق تا تجربه اين و جنگيده ويتنام در وي مانند
.است گذاشته
و است محيط با خود دادن وفق دوباره مساله من مساله:ميگويد ديويد
در هنوز من.بازگشتهام آن به پيش سال كه 23 است محيطي با گرفتن خو
به كردهام سعي ويتنام از بعد.هستم خودم فعلي وضع با دادن تطبيق حال
.هستم هم الكل از سوءاستفاده قرباني يك من.بدهم سامان سرو خود وضع
به لب هرگز شوم ارتش خدمت وارد اينكه از پيش بودم ، ساله وقتي 25 تا
وحشتناك جنگ در امريكائيانيكه از بسياري.بودم نزده الكلي مشروبات
به بردن پناه جز راهي آن اتفاقاتهولناك از فرار براي جنگيدند ويتنام
.مخدرنميدانستند مواد و الكل
برايهميشه ديگر تن هزارها و كشته امريكايي هزار جنگ 58 اين در
.شدند رواني بيمار يا معلول
شستنظروف به خيريه موسسه اين در نامجو به ديگري سياهپوست
مساله.كند راتامين خود غذاي و اقامت هزينه تا دارد اشتغال آشپزخانه
.بيايد كنار و باشد آرام نميتواند خود كارفرماهاي با كه است اين وي
با نميتوانم من:ميگويد وي.ميشود كاراخراج از فورا رو ، اين از
ديدهام ويتنام در من كه را چيزهايي كه باشم تفاهمداشته كارفرماياني
ويتنامفصلي جنگ امريكائيان بيشتر براي روزها ، اين.نديدهباشند
كه آنان براي باوركنند نميتوانند آنها.امريكاست تاريخ در غمانگيز
كه است روزانه و تلخ هنوزتجربهاي آن ياد كردهاند شركت جنگ اين در
.كنند زندگي آن با بايد