چهارم ، شماره 1196 فوريه 1997 ، سال بهمن 1375 ، 16 يكشنبه 28
|
|
شهري نماي يك:آمريكا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آمريكا ، فلوريداي ايالت در ميامي شهر سيتي فقيرنشينليبرتي محله در
خيابانها اين در خشونت.هستند خيابانها حاكمان مخدر ، مواد باندهاي
.هستند كودكان اغلب خشونت اين قربانيان و است عادي امري
در سنگربندي شهر ، خيابانهاي برفراز پليس هليكوپترهاي پرواز صحنه
متوقفكردن و جادههايبيرونشهر در و خيابانها تقاطع
در جنوبي آفريقاي وسوتوي است جنگي مناطق شبيه بيشتر اتومبيلها ،
.ميآورد ياد به را دورانآپارتايد
بهخانه كه هنگامي گلوله رگبار براثراصابت ساله كودك 5 يك مرگ
و اداريشهر مقامات توجه و كرد رامتاثر مردم از بسياري ميرفت
جامعه رهبران پليسو اما.كرد جلب ناحيهفراموششده اين به را پليس
خطرناكترين از يكي در بزهكاري و خشونت ندارند چنداني اميد شهري
.برود ازبين متحده ايالات شهرهاي خشنترين از يكي بخشهاي
جاي نيز خشونتميخوانند مخدر مواد رابهشتباندهاي سيتي ليبرتي
.است عادي امري محله اين خيابانهاي در تيراندازي.دارد را خود
پنجساله دختر مرگريكيا مراسم گذشتهدر هفته نفر هزار دو از بيش
دو مشابهيبراي مراسم نيز آن از روزپيش چند.شدند جمع كليسا در
كليسا همين بود ، در شده پيدا جسدگلولهبارانشدهشان كه ديگر تن
متعلق ميگويد پليس كه شد پيدا آپارتماني در دو ، اين جسد.شد برگزار
.است مخدر مواد توزيعكنندگان به
طييك اما شد گذارده اجرا به درمحله مردم از سلاح خريد برنامه يك
.شد عرضه مقامات فروشبه براي سلاح ده فقط هفته
ميافتد اتفاق بسيار:ميگويد گزارشگران به پليس افسر مكليش رابرت
و ميدهند قرار گلوله هدف را يكديگر مخدر مواد باندهاي اعضاي كه
منتظر بايد ميگيرد ، قرار هدف خيابان يك در نفر يك كه روزي.ميكشند
بسته گلوله به حوالي همان در ديگر تن يك بعد ، روز سه يا دو كه باشيم
.شود
:اوميگويد.دارد تن به گلوله ضد گشتجليقه هنگام ساله مكليش ، 27
گرفته قوي تفنگهاياتوماتيك از دارند نوعاسلحهاي همه جنايتكاران
.مثليوزي سلاحهايكوچكتر تا
به كي؟ پس نه ، حالا اگر:ميشود ديده نوشته اين كليسا يك ديوار بر
.كنيم برقرار آرامشرا و صلح فرزندانمان ، خاطر
ميامي