چهارم ، شماره 1200 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 20 پنجشنبه 2
|
|
ايران در كمدي
آور شادي نمايشهاي انواع بر مروري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بيش و ملتيكم هر فرهنگ در مضحك و شاد نمايشهاي و بازيها مراسم ،
يك عنوان به كمدي.است برخوردار نيز ديرينه قدمتي از و داشته وجود
نمايشها و بازيها و مراسم همين درون از قرنها طي در نمايشي شكل
.است كرده پيدا را خود خاص ضوابط و قواعد كمكم بعدها و آمده بيرون
ازاجراي كمدي كه شده معلوم موجود ، شواهد طبق باستان يونان در
مراسم ، اين.گرفتهاست نشات نامكوموس به نمايشي مراسم و بازيها
به مضحك لباسهاي آناجراكنندگان در و بوده دستهجمعي آوازهاي و رقص
شده گفته طور همين.ميآورند در صورتجانوران به را خود و كرده تن
خداي)مراسمديونوسوسي زمره در و مذهبي جزواعياد مراسم اين كه
.است ميشده برگزار اساطيري خداي اين ستايش در بودهكه (شراب
.است وجودداشته يونان همچون بازيهايي و مراسم نيز باستان ايران در
با نيز اسلام از پس است ، كه كوسه نشستن بر مراسم مراسم ، اين جمله از
گونه اين نيز اسلام از پس.ادامهميدهد خود حيات به نوروزي ناممير
و بازيها.ميشود يافت فراوان مضحك ، تودهاي نمايشهاي و بازيها
نقالي آواز ، و پايكوبي بندبازي ، شعبدهبازي ، چون نيز ديگري نمايشهاي
.ميآمدند در اجرا به كشور پهنه در ديگر بازي دهها و قوالي و
قتل ياد به ساله هر ايرانيان كه مغكشي مراسم به وهرودوت كتزياس
ميكردهاند ، اطرافيانشبرگزار و غاصب مغ گئوماتاي (م.ق سال 522 در)
همين دروغين پادشاه اين نمايشكشتن كه نيست دور.ميكند كوتاه اشارهي
حتي يا بهديبمهر موسوم جشنوارهايشاهكشي به بدل بعدها كه باشد
ماجرايمير و اسلام از پيش برنشين كوسه و تمسخركراسوس دستههاي
.باشد شده نوروزي
(برنشستنكوسه) جشن اطراف در بحث ضمن ايران اسلامي عهد نويسندگان
فوقالعاده وكارهايش حركت كه ميكنند معرفي ما به را كوسهاي دلقك
ايران دلقكهاي قديمترين از مرد اين شايد و است بوده مردم توجه مورد
به و است بوده بهار اول خسروان روزگار به ماه آذر:باشد بوده
و خري ، بر برنشسته كوسه ، .بيامد مردي بهرفال از وي از روزي نخستين
وداع را زمستان و زدي همي باد خويشتن بيزن باد و گرفته كلاغي دست به
همي شيراز به ما زمانهاي به و يافتي ، چيز بدان مردمان وز كردي ، همي
.كردند
چندتاي استكه مسلم ولي.نيست معلوم (كوسه نشستن بر) جشنها سرآغاز
از.است داشته ادامه مهمي تغيير بدون اسلام آمدن از پس قرنها تا آنها
بازي صورت به هم اسلام از پس كه است كوسه نشستن جشنبر يكي اينها
.هست افتاده دور دهات برخي در هم هنوز و ماند باقي ميرنوروزي
هزار دوازده ورود موضوع.داريم ساساني دوره از كه ديگري نمايشي مدرك
هندوستان از كولي ومطرب بازيگر هزار پنج يا هزار ، شش يا هزار ده يا
.(ميلادي تا 438 سلطنت 421 سالهاي)گور بهرام زمان در است ايران به
خوانندگي و بازيگري و شدند پراكنده ايران در بازيگران اين
.است بوده آنان پيشينههاي از يكي عروسكها دادن نمايش و نوازندگي و
.شد ايراني نمايشهاي ريشههاي از يكي بعدها دورهگردان اين بازيهاي
ساختن براي پرتغاليها هجري دهم قرن اواخر سياهدر پيدايش
به زنگبار و حبشه كرانههاي از برده گروهي جنوب ، استحكاماتشاندر
.آوردند فارس خليج سواحل
و ميرنوروزي و خوان نوروزي دورهگرد دستههاي جزو مدتها تا را سياه
آتشافروز يا حاجيفيروز چون چندي نامهاي با كه ميبينيم آن نظاير
.ميكند مسخرگي و ميرقصد
كهبازيگرانش است بوده نمايشهايي بازي زنديهكچلك عهد در تقريبا
و بازيهاست اين از يكي كچل حسن ظاهرا.بودند كچل مسخرگان و لوتيها
بازاري حاجي يك دختر خواستگاري به مرتبا كه فقير است جوانكي آن
از نميداند قابل را او كه حاجي با دعوايي و فحش ضمن بار هر و ميرود
.بازميگردد و ميرود در ميدان
تندي گاهانتقادهاي كه بود اين بازيها اين به مردم علاقه ازدلايل يكي
.ميديدند آنها در اشراف به نسبت
را ريشهآن كه بود شاهسوزيديبمهر جشن يافت ادامه كه ديگري جشن
.ديدهايم اسلام از پيش جشنوارهمغكشي در قبلا
وبقالبازي كچلكبازي يعني بعد به صفويه عهد شاديآور و مهم نمايشهاي
چشمبندي:مانند معمولاسرگرميهايي درتماشا.است بوده حوضي تخت و
تقليد و پايكوبي و نزاع به وريسمانبازي بندبازي شعبدهبازي ، و
و نقالي و قوالي پهلواني ، و زورگويي عمليات كردنجانوران ، وادار
عامل.ميكردند مشخص عاممعركه واژه با را غيره و شيشهبازي
.ميخواندند يامرشد يامعركهگير يااستاد رالوتي انواعمعركه
بود خصوصياتانساني تمسخر روح داراي بيشتر كه را بازيهايي برابر در
دلقكيمسخرهها ، وصورتباز چونغولك بازيگراني مضحك كارهاي:مانند
نمايشهاي و دورهگرد ومطربهاي هجوآلوددلقكها آواز و پايكوبي
عموميتقليد عنوان با را خندهآورشان و ساده غيررقصي و رقصي بيگفتار
.ميگفتند تقليدچي يا رامقلد تقليد انواع عامل و ميكردند جدا
وبقالبازي بازي كچلك جمله از مستقلي عنوانهاي كمكم تقليد بازيهاي
به مربوط و واساطيري تاريخي تقليد بازيهاي موضوعهاي.ميكنند پيدا
كتاب در را تقليدها از بيضاييخلاصهاي بهرام.ميباشد روزمره زندگي
.است آورده (174-صفحه 175) ايران در نمايش
گريمخاص آن در كه ايران سنتي تئاترهاي از يكي:روحوضي تئاتر
در عموما ايننمايش.بود روحوضي تئاتر ميشد استفاده صورتك و چهره
.ميشد برگزار منازل حياط در خانوادگي جشنهاي و عروسي مجالس
تئاتر وخندهآور انتقادي مضحك كمدي به بسياري شباهت تئاتر سبك اين
قرن تا و گرفت ميلاديشكل شانزدهم قرن اواسط از كه (دلارته كمدي)
.داشت بود ، اوج در هيجدهم
لهجه و عاميانه زبان بديههسرايي ، شكل به دلارته كمدي تئاتر مانند
.ميشود اجرا
شخصيتهاي از گذشته دورانهاي در را سياه ريشه و اصل:سياه
.بايدجست صفويه دوره دلقكان سپس نوروزي ، مير و نوروزيخوان
او.داشت (دلارته كمدي) ارلكن شخصيت به بسياري شباهت سياه شخصيت
شوخي حربهاش ، تنها با اغلب.است زيرك و آزادمنش شوخطبع ، همواره
.است مشكل حلال و پيروز ساده ، زبان (مسخرهبازي)
دسته.است درباري دلقكهاي اول ، دسته:مسخرهها و دلقكها از دسته سه
دسته حكام ، و رجال بزرگان ، امرا ، وزرا ، شاهزادگان ، دلقكهاي دوم ،
.دورهگرد دلقكهاي يا بازار و كوچه سومدلقكهاي
كه دورهگردبودهاند يا و درباري دلقكهاي منابعكمدي از ديگر يكي
در.ميگردند مقلدمشهور نام با و شده نمايشهايتقليد وارد بعدها
اصل كهدر تلخك لفظ:مينويسد محجوب جعفر محمد لفظدلقك خود مورد
به قرن طي در و ميشود علم مسخرگان همه براي بوده محمود مسخره لقب
.ميدهد تغييرشكل نيز دلقك سرانجام و دلخك و طلحك ، طلخك ،
از واقع در شدند معروف مضحكه عنوان با كه شادي نمايشهاي:تقليد
مطرب نمايشهاي و برنشين كوسه خوانها ، نوروزي دلقكها ، معركه ، بازيهاي
.آمدند بيرون دورهگرد و مجلسي
را نمايشيخود زمينههاي اولين شبيهخواني كه همچنان صفويه دوره در
به تقليد و شكلگراييمضحكه مورد در نيز گامها نخستين ميكند پيدا
.ميشود برداشته كمدي نمايش نوع يك عنوان
در وتقليدچي مطرب دستههاي كه بود زنديه دوره سپس و صفويه اواخر در
.شدند ماندگار شيراز و اصفهان خصوصا شهرها بعضي
تعيين قصهاي بلكه نداشت ، شدهاي تثبيت و مكتوب متن تقليد نمايشهاي
.بداههسازيميكردند بازيگران آن ، كلي خطوط براساس و ميشد
انواعنمايشهاي شكلگيري در يامقلدان مشهورتقليدچيها مقلدان
شيرهاي ، چونكلعنايت ، كريم مقلداني.داشتهاند بسزايي سهم تقليد
.ديگر تن دهها و بزاز اسماعيل
اغلب شخصيتيكه و است تقليد نمايشهاي ديگر مقوله از:بقالبازي
و تنبل نوكر كهمعمولا خسيس و پولدار بقال يك ميشده تكرار آنها در
دستورهاي نوكر اين كه وهمين داشته (نوروز اسم به گاه) فراموشكاري
موقعيتهاي ميداده انجام و ميگرفته تحويل ديگري طور را اربابش
.است ميآورده پيش خندهآوري
بودبازاري ، ممكن تقليدها.است خندهآور موقعيتهاي تقليد اصلي محور
پرده پيش صورت به كه كاشي و مازندراني.باشد بازاري نوكر يا دهاتي ،
و شكلها اولين از ميشد اجرا هنوز پيش سال پنجاه حدود تا لهجه با و
.است تقليد قصههاي
در مسخرهمعروفي (شمسي 73/1223) قاجار شاه ناصرالدين سلطنت عهد در
ابداعكننده كنندهو برقرار هم كه شيرهاي كريم نام به بود دربار
دستههاي رئيس و دولتي خانه ، نقاره نايب هم و بود دربار نمايشهاي
.پايتخت غيردولتي سوم و دوم درجه مطرب
وريشكي ، ماستي نمايشيچوردكي نامهاي با وردست چند شيرهاي كريم
راه به شاه حضور در بازيهايي آنها كمك به كه داشت وپسيكي
و شهري حقهبازان يا بود برخوردبقال همان داستان اصلي محور.ميانداخت
كوتاهي فكاهي سرگذشتهاي نيز درادبيات.دزدي ماست ماجراي همان
و بوده دارا را نمايشي كميك عوامل كه شده نوشته مقامات تحتعنوان
.داشتهاند را بهكمدي تبديل قابليت
مراغهاي ، ميرزا زينالعابدين قلمحاج اهل و روشنفكران ميان در
از ديگر تن ودهها اعتمادالسلطنه ومحمدحسنخان آخوندزاده فتحعلي
از تقليد كه است سبب بههمينميروند شمار به تقليد انتقادكنندگان
.شد خارج خود اجتماعي انتقادي ، مضمونهاي و اوليه نمايشهاي چارچوب
شارقي محسن
بيضايي بهرام -ايران در نمايش -منابع1
ميهن مهين -تئاتر براي گريم -2
نوربخش حسين -درباري مشهور دلقكهاي -3
ملكپور جمشيد -ايران در نمايشي ادبيات -4
آريانپور يحيي -نيما تا صبا از -5
نوربخش حسين -مشهور دلقك شيرهاي كريم -6