چهارم ، شماره 1202 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 23 يكشنبه 5
|
|
مدرن دولت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و دارد نسبي سرمايهداري ، استقلال طبقه از دولت پولانزاس ، گفته به o
است شده تقسيم درون از خاص شكلي به
گيدنز آنتوني:نوشته
جيراني هوشنگ:ترجمه
نيز دولتمدرن پيدايي به غرب ، در سرمايهداري ظهور:اشاره
و سياست درباب كه شد نظرياتي از بسياري محور خود پديده اين.انجاميد
ميليبند پولانزاس ، حاضر عصر در و وبر ماكس ماركس ، .ميباشد مطرح جامعه
.نمايند معرفي و شناخته را مدرن دولت ماهيت تا بودند برآن همگي...و
و حدود دولت ، ساخت در حاكم طبقه نقش چون عمدهاي مباحث راستا اين در
متفاوتي نظرات طبيعتا كه شده عنوان..و دولت نظم دولت ، كاركردهاي
برخي ديدگاه ميخوانيد كه مقالهاي.است شده ارائه باره اين در نيز
مربوط گوناگون موضوعات به نسبت را سياست علم و جامعهشناسي متفكران
.است كرده بررسي مدرن دولت به
مقالات سرويس
از كه دربرميگيرد را ازتغييراتي مهمي بسيار بخش مدرن ، دولت مقوله
دولت گسترشنقش تغييرات ، آن و:است دادن رخ حال گذشتهدر قرن يك
صورت مختلفي راههاي از دولت گسترشفعاليتهاي.است اجتماعي زندگي در
.است گرفته
را كنندهاي هدايت نقش دولت مسئلهاقتصاد ، در و سرمايهداري جوامع در
حال در نقش كهاين ميكند ايفاء سودآور فعاليتهاي بر درنظارت
از درصد از 40 بيش دولت كشورها ، ازاين بسياري در.است افزايش
ادارياش سازمان در يا كه ميكند استخدام را اقتصادي فعال كار نيروي
تلاش حال در غالبا دولتها شده ، ملي صنايع در يا و كارند به مشغول
با مداخله اين كه هستند اقتصادي فعاليتهاي در مداخله براي بيشتر
اقتصادي برنامهريزي كالا ، براي بازاريابي و لازم منابع جستجوي
.ميگيرد صورت امور قبيل اين از و درآمدها قيمتها ، براي سياستگذاري
در مشاركت:ميكند مداخله نيز اجتماعي زندگي ديگر وجوه در دولت اما
مقرراتي تدوين و بيمارستانها آسايشگاهها ، زندانها ، سازمان و ايجاد
.ميگيرد قرار كليرفاه عنوان ذيل در و دارد پوشش تحت را خدمات كه
جامعهشناسي در اواخر اين تا حداقل كه است شگفتانگيز وجود اين با
اين حدودي تا.بود شده گرفته ناديده دولت غيرماركسيستي ، و ماركسيستي
علوم در كارگر طبقه نام به موضوعي بار تاسف نفوذ از ناشي شرايط
جامعه مطالعه شده ، فرض كه آنچنان جامعهشناسي ، موضوع.است اجتماعي
ناميدنجامعه براي آن از نوزدهم قرن متفكرين كه آن مسلم قدر ;است
از خارج نهادهاي ديگر و خانواده اقتصاد ، يعني:كردهاند استفاده مدني
صورت سياست ياعلم تنظيمسياستها چارچوب در فقط دولت تحليل.دولت
عميق ريشههاي دولت مطالعه عدم رشتهها ، برخي در وجود اين با.ميگرفت
و ماركسيستي جامعهشناسي.بازميگردد نوزدهم قرن به كه دارد فكري
.دارند مشتركي مواضع طبقاتي اقتصاد تئوري از انتقاد در غيرماركسيستي
نخستين ، اقتصاددانان گفته به.يافت تنزل كوچك نقش يك به دولت بعدها
اين كه شدهاند متمركز درتوليد تغييراجتماعي محركه نيروهاي مهمترين
تدوين را مقرراتي دولت.ميگيرند قرار مدني حوزهجامعه در نيروها
بر معمولا و نمايد ، تضمين را حمايت مورد اقتصادي پيمانهاي تا ميكند
.ميكند نظارت جامعه منافع
كه آنهايي براي.نارضايتيكردند اظهار تئوري اين از بعدي متفكران
نظر در را دوركيم نمونه ما -ميگيرند قرار اصليجامعهشناسي جريان در
كه چه آن ايفاء براي ويژهاي و مثبت بسيار نقش يك دولت -ميگيريم
يك دولت فعاليتهاي گسترش.دارد دادهاند ، نشان اوليه اقتصاددانان
اجتماعي ، اصلاح نظم توسعه در انكار غيرقابل مسئله و است ضرورت
در مهربان نهاد يك عنوان به ايننظريه در دولتاست پايدار اجتماعي
بردن بين از اقدامبه راسا كه است شده فرض ديگر مياننهادهاي
تئوري مشخص ، تفاوتي با.ميكند ونابرابريها طبقاتي تقسيمات
طبقاتي ويژگي شناخت به نسبت اقتصاددانان كه بود اين ماركسيستها
براي ابزارهايي وجود با [ماركسيستها ديد از].كردهاند كوتاهي دولت
از حمايت دليل به تقسيمات ، آن با ذاتا دولت طبقاتي ، تقسيمات رفع
يك هيچ در.است موافق جامعه ، در ديگر طبقات برعليه مسلط طبقه منافع
شكلي به.است نشده مطالعه منسجم صورت به دولت فكري ، سنت دو آن از
اثر بيشتر ، غيرماركسيست هم و ماركسيست نويسندگان براي هم يكسان ،
خود.باشد نظر مورد دولت خود اينكه تا بوده مدنظر دولت فعاليتهاي
ابراز دولت مورد در گريختهاي و جسته مطالب چپ ، جريان برخلاف ماركس
در اقتصاد اوليه نظريه از برانتقاد بيشتر كارمايههايش و ميكند
.سرمايهداري توليد در درگير روابط يعني ;بود متمركز خودش سرزمين
مدرن دولت كه است دهه يك از جديدبيش نظريههاي:طبقات و دولت
.است شده ماركسيستي انديشمندان ميان در بهويژه روزمره بحث موضوع
نظريههاي بودن ابتدايي ويژگي از ملاحظهاي قابل طور به ماركسيستها
برخي در را آن دقيق خيلي و دارند آگاهي ماركس نوشتههاي در دولت
.دادهاند نشان او نظريههاي بر شرحها
دولت مورد در طغيانكننده نوشتههاي اولين از واقع ، در ميليبند كتاب
هستند واوفه پولانزاس اينرشته ، در ديگر مهم انديشمند دو.بود
در اوفه كلاوس ;اجتماعي طبقات و سياسي قدرت كتاب در پولانزاس نيكوس)
با مستقيم مناظرههاي يكسري ميليبند.(غيرسازماني سرمايهداري كتاب
در.داد انجام شود تحليل بايستي چگونه دولت كه مورد اين در پولانزاس
.ميشود عنوان مطالبي مورد اين در خلاصه طور به جا اين
دو در ميتواند كرد مطرح سرمايهداري دولت پيرامون ماركس كه نظرياتي
عنوان به دولت اگر ميگويد ماركس نوشتهها برخي در:شود آورده بخش
سرمايهدار طبقه توسط سريع خيلي پس باشد حاكم طبقه مستقيم ابزار
جايي در زيرا:ميرود شمار به تحول يك اين واقع در.است شده كنترل
.ميگويد سخن بورژوازي اجرايي عنوانكميته به دولت از ماركس ، نيز ،
ماركس ميرسد نظر به ديگري جاي در ;هستند ديگري قرينههاي جا اين اما
دولتي مقامات كه است معني اين به دولت طبقاتي ويژگي كه ميكند ادعا
است ممكن چه اگرميكنند حمايت سرمايهداري شيوه جانبه همه روند از
اختلافات بالقوه طور به ولي نباشد دو اين ميان تفاوتي اول نگاه در
كه ميكند اشاره ماركس ابتدا در.دارد وجود نظريه دو اين بين بنيادين
زير را دولت آينده در هم و است اجتماعي متشكل واحد يك هم حاكم طبقه
اين آن ودليل است نقد قابل راحتي به نظر اين.ميآورد خود چتر
چالش به بهكثرتگرايي مشهور نوشتههاي در كه است مفهومي نمونه
به گريخته و جسته كه پلوراليستي ، بنابهبرداشت.است شده طلبيده
جامعهصنعتي تئوري مدافعان ديگر و دارندورف توسط شده بيان ايدههاي
وجود عوض در.نيست يكپارچه غربي جوامع در حاكم است ، طبقه نزديك
بر تاثير در شده محدود كاملا قدرتي نخبگان ، كثرت يا متنوع بخشهاي
ريشه ازماركس كه دوم نظريهاست گذاشته جاي بر حكومتي سياستهاي
ميان در برخوردها و تقسيمات كه ميكند دنبال را هدف اين است ، گرفته
.باشد ملاحظه قابل است ممكن طبقاتي ، جامعه يك در حاكم محافل
گرچه ;ميدهد گسترش دولت ، پيرامون نوشتههايش در را نظر اين پولانزاس
.ميشود ارائه انتقاد قابل و سنگين غالبامبهم ، سبك يك در نظر اين
حاكم كهطبقه است اين شد ، اشاره آن به بالا در كه ماركس ، اوليه تعبير
.ميشود ظاهر صورت اين به دولت و است كرده نفوذ دولت در
دارد سرمايهداري طبقه از دولت ، استقلالنسبي پولانزاس ، گفته به معهذا
درجه موارد ديگر در دولتاست تقسيمشده درون از خاص شكلي به كه
نهادينه كلي چارچوب تعيين براي امتياز اين از و دارد استقلال مشخصي
ماندن پايدار براي است ممكن دولت.ميكند استفاده سرمايهداري تشكيلات
گروههاي مدت كوتاه منافع ضد بر را سياستهايي كل ، يك عنوان به نظام
به.نمايد اعمال بلندمدت منافع از دفاع خاطر به سرمايهداري خاص
براي را تراست ضد قانون حكومت كه است اين نمونه يك مثال عنوان
خاص بخش يك در شركتها شدن يكي خواهان كه تجاري رهبران با مقابله
مورد در تحليل نوع اينميآورد در اجرا مرحله به هستند ، اقتصادي
برپايه كه تحليلي آن تا ميباشد قبولتر قابل است ، آگاهانهتر كه دولت
پولانزاس ، واقع در.است شده بنا ماركس ياابزارگرايانه اوليه تعبير
و ميدهد قرار توجه مورد مقوله اين در افتادن بواسطه را ميليبند كتاب
و ميليبند بحثهاي.است داده صورت را انتقادي حملات اساس ، اين بر
جوامع در نخبگان دهند شرح كه شده متمركز محور اين بر بيشتر پولانزاس
خانوادگي ، ارتباطات مشترك ، آموزشي زمينههاي طريق از سرمايهداري
در ميليبند.خوردهاند پيوند هم به قبيل اين از و دوستانه ارتباطات
مقابله سياسي پلوراليسم و صنعتي جامعه تئوري با بيشتر خود بحثهاي
بحثها ، اين از پس و ميدهد رخ چه جا آن كه دهد نشان دارد سعي و ميكند
اما.ميدهد نشان را حكومت باراس مرتبط زميندار طبقه يك ماندن باقي
طبقه بالاتر ردههاي در -ميكند بحث پولانزاس كه چنان آن -شكافها وجود
.است داشته تحليل سرمايهداري مسلط طبقه كه نميدهد نشان سرمايهدار
نهايي اهميت كه چيزي آن.نيستند طبيعي وجه هيچ به شكافهايي چنين
نميتوان چه اگر.است سرمايهداري توليد ثبات نهادين مكانيزمهاي دارد ،
بوده سودمند يا آموزنده كاملا ميليبند و پولانزاس بين مناظره گفت
ولي -ميانميآوردند به يكديگر گذشته از سخن غالبا شركتكنندگان -.است
در.است افكنده كتاب اين كلي مسائل برخي بر بيشتري پرتو خوبي به
آلتوسر لويي ساختگراي تاثيرماركسيسم تحت كهشديدا پولانزاس ، نظريه
عنوانحاملان به اجتماعيدقيقا بازيگران است ، فرانسه معاصر فيلسوف
كارگزاري ديگر ، خاص اصطلاحات براساس.هستند توجه مورد توليدي شيوه
بشري ، موجودات.است شده توصيف اجتماعي علل نتيجه بهعنوان انسان
با دوگانهشان درگيري:نميشوند ظاهر آگاه عنوانكارگزاران به اينجا ،
را پولانزاس ميليبند ، ترتيب اين به.مفهومميشود غيرقابل ديگر جامعه
مورد مينامد جبرگراييساختاري نوعفوق يك او كه چه آن خاطر به
به سرمايهداريجوابيهاي دولت ميليبند ، رالف كتاب) ميدهد قرار انتقاد
.(نواست مجلهچپ در پولانزاس مقاله
بيشتر كمي جا اين در شده مطرح تئوريكيمباحث اهميت بيشتر فهم براي
دولت.است دولتمربوط مسئله به مستقيما كه ميپردازم ايننظريه به
آن درباره پولانزاس كه ميآورد بدست را نسبي ايناستقلال چگونه
ميباشد؟ آن به وابسته دولت كه است چيزهايي آن از آيا:ميگويد
كه نيست روشن.هستند پيچيده و مبهم پرسشها اين به پولانزاس پاسخهاي
است نسبي استقلال ، اين چگونه شده ، بنا پايهاي برچه دولت نسبي استقلال
موارد اين كنيم فكر ميتوانيم ما.است نسبي چيزي ، چه به نسبت آن يا و
جبرگرايانه ديدگاه نوعي از دوري با تنها اين اما ;هستند روشن
.است امكانپذير پولانزاس ،
سرمايهداري ، دولت خاص ازويژگيهاي برخي كردن روشن براي راه بهترين
يعني ;دارند وجود تاريخ در كه است دولتها انواع ديگر با آن مقايسه
مامور معمولا حاكم طبقه افراد پيشتر ، .امپراطوري و قبيلهاي دولتهاي
جوامع در اما.بودند همسان و يكي حاكم ، طبقه و دولت ;بودند دولت
صنعتي يا رهبرانتجاري كه -حاكم طبقه افراد.نيست سرمايهداريچنين
هردو ولي.بپذيرند حكومت در را هدايتي يكبخش اغلب است ممكن -هستند
يكديگر از نهادي نظر از ماموردولت و سنگين صنايع بخش رئيس و رهبر
ماركسيست يك اصطلاح از استفاده سرمايهداري ، درنظام.هستند جدا
حاكم كهطبقه است اين آن و است رايج بسيار كائوتسكي ، كارل اوليه ،
گفته قبولي قابل حد تا دولت باره در ماركس تعبيرهاي.نميكند حكومت
نسبي ايدهاستقلال كردن روشن سوي به گامي ميتواند نظريههايش اما شد ،
راه از كه است مالياتها به وابسته دولت سرمايهداري ، نظام در.باشد
تشكيلات پيشرفت براي شيوه اين ;ميآيد دست به تجاري فعاليت بر نظارت
صورت تجاري طبقه توسط كنترلي چنين چون يابد ادامه نميتوانست صنعتي
مامورين فعاليت استقلال لذا.ندارد مستقيمي كنترل دولت و ميگيرد
.است شده محدود سخت سرمايهداري ، تشكيلات به وابستگيشان بهخاطر دولتي ،
منبع موقع همان در و است شده نهادينه دولت ، استقلال براي وضعيت اين
يك هيچ وجود اين با.است شده نسبي استقلال ، ماهيت يا شده محدود اصلي ،
مكانيكي چارچوب يك در بايد كه اين يا باشد نميتواند پديدهها اين از
بخشي و جزئي اقتصادي ، زندگي در دولت دخالت افزايش.باشد شده تفسير
اقتصادي تشكيلات عمومي فعاليت بر تاثير براي دولتي افراد تلاشهاي از
اقتصادهاي كه بحرانهايي و خرابيها از كه نيستند ماركسيستها فقط.است
از بهتر دولتي مديران.دارند آگاهي هستند ، مبتلا آن به سرمايهداري
اقتصاد براي كردنراهحل پيدا درگير حادي شكل به و آگاه ، ديگري هركس
است ، پولانزاس ديدگاههاي با كلي موافقت در اين ترتيب اين به.هستند
داده ، قرار توجه مورد او كه چه آن از متفاوتتر اصطلاحات با اگرچه
هست هم ديگري توجه قابل مهم عنصر يك ميكنم ، فكر من اماميشود بيان
طبقهكارگر يافته سازمان قدرت آن و ميشود ، مربوط دولت استقلال به كه
تاثير با هم و اتحاديهها طريقنيروي از هم را خواستههايش كه است
.ميبرد پيش حكومتبه با برخورد در كارگري يا احزابسوسياليستي
در فقط بايد سرمايهدار طبقه و چرادولت ميدهد توضيح پولانزاس
ممكن دولت سياستهاي.باشند نابرابر طبقاتي ، درون تقسيمات اصطلاحات
اما.دهد قرار حمايت مورد بخشها ديگر از بيش را سرمايهاي بخش يك است
اگر.دارد يافته سازمان كارگران نفوذ با مقابله در سعي همچنين دولت
اين امروزه نبود ، زياد نفوذ اين صنعتي سرمايهداري آغازين سالهاي در
و اقتصادي نهادهاي در تغييرات تقاضاي و مبارزات.است شده شديد نفوذ
;نيست كارگر طبقه خاص فقط ماندهاند ، باقي تغيير غيرقابل كه سياسي
مورد دگرگونيهاي اگر حتي كردهاند پيدا دست آن به شهروندان كه حقوقي
دچار دولترا در قدرت توازن باشد ، نگذاشته رابرجاي ماركس نظر
براي مناسبي كننده اصلاح نظر ازاين اوفه نوشتههاي.است كرده تغيير
در نميتواند اوفه ، دولت گفته به.ميرود شمار به تاكيدهايپولانزاس
قدر به شد ، اشاره بالا در كه ماركس سوي از برداشتشده اصطلاحات قالب
نظر به اولي نظريه از صحيحتر دوم نظريه اگرچه باشد ، شده فهميده كافي
يا مخالف ذاتا فشار دونوع ميان واقعي شكلي به دولت.ميرسد
رفاه شامل معيار ، يك با مدرن دولت.است گرفته قرار نفوذمتناقض
مورد پيشبينيشده ، جامعه براي كه ديگر خدمات يكسري اجتماعيو
رشد براياداره ممكناست دولتبيشتر اما ميگيرد قرار ارزيابي
از آمده گرد بهثروت وابسته اساسا درآمدهايش ;كند اقتصاديتلاش
روندهايي در چيزي چنين.است شركتهايش و بهخود متعلق خصوصي سرمايه
.هست نميشوند ، اداره مستقيما كه
دارد ادامه