چهارم ، شماره 1203 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 24 دوشنبه 6
|
|
خودساخته سرنوشت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) ديگر زاويهاي از گاندي خيابان ماجراي به نگاهي
از مطبوعات در بارها گاندي خيابان شماره 19 خانه ماجراي:اشاره
ديروز آن اول بخش كه گزارش اين.است گرفته قرار موردبحث مختلف ابعاد
چه انسان اينكه دارد ، ماجرا اين به نگاهيمتفاوت گذشت نظرتان از
ماجراتا اين چون يا و بگيرد اوج كجا تا است قادر و قابليتهاييدارد
.همانميدرود كاشت هرچه نيز نهايت در و كند سقوط كجا
ساله قتلمحمد 9 چگونگي شرح نوبت اينبار.مييابد ادامه بازپرسي
.است
در سميه نزديك و آمده جلو كه ميخواهد سميه عموي و پدر از محترم قاضي
و برخاسته ميخواهد سميه از سپس.بايستند سرباز روبروي اتاق چپ سمت
سه شركت با دقيقهاي چند نمايشي.كند بازسازي را برادر قتل نحوه
درنقش پدرسميه نقش در سميه بازيگران ، :برادر قتل موضوع ، :هنرپيشه
!شاهرخ نقش در عمو و ساله محمد 9 مقتولش فرزند
را ژاكت يك بافتن براي كاموا سرانداختن چگونگي است قرار گويي سميه
چه به كه ميگويد عمو به و ايستاده پدر مقابل احساسي بيهيچ دهد آموزش
.كند حلقه (محمد نقش هنرپيشه) پدر گردن دور به دستشرا پشت از نحوي
وسواسي يككارگردان مثل سميه.ميكند اشتباه نيست خوبي بازيگر عموكه
به دقيقا و كرده اصلاح را اشتباهعمو او.ميكند مجدد برداشت تقاضاي
شاهرخ كه همانگونه را (محمد) پدر گلوي چگونهبايد كه ميكند تفهيم او
توضيحدستش با همراه ماجرا تكميل در سميه سپس.دهد ميداد ، فشار فشار
چگونه خودش كه وميگويد داده قرار (محمد) پدر بيني و دهان مقابل را
تكميل براي و بگيرد را محمد تنفس شاهرخجلوي به كمك در داشت قصد
مدامآمپول آمده بدست فرصتهاي كوچكترين در چگونه كه توضيحميدهد ماجرا
ديدگان مقابل صحنههادر اين هم و.ميكرد تزريق برادرش بدن به هوا
.ميشود بازسازي-ميگويد ذكر لب زير فقط كه -مادر
شخصيت يك كهچطور بودم ديده مختلف كارتونهاي در بارها كودكي دوره در
زمين به و ميشود خرد سرش سنگينبا شيئي يك برخورد براثر كارتوني
شكست كمرش كهفلاني بودم شنيده عمومي درمحاورات بارها نيز و ميريزد
درون از شدو خرد پدر چگونه كه ديدم چشم به اينبار اما...شد فلانيخرد
ساله فرزند 9 نقش ودر.كرد بازي را بازي تلخترين پدر.ريخت فرو
ـ كردن بازي عوض به و..ايستاد سالهقاتلش فرزند 16 مقابل در مقتولش
.ريخت فرو هميشه براي قطعا -نگويممرد اگر
يا بد خوب ، ومادري پدر سميه ، مادر و پدر بگويم كه نيست من صلاحيت در
هم آنها جنايت اين وقوع در كهبگويم نيست من صلاحيت در.معمولياند
يا است خبر است ، گزارش نوشتم آنچه نميدانم.بيگناه يا مقصرند
و كهرفتار نتيجهگرفت بايد نميدانم.واژهها ميان در تحليليپنهان
.ياغلط بود درست لحظات اين در مادر و پدر برخورد
نميتوانم ديگرانسان دارد قابليتي عجب كه -ديدم چون -ميدانم اما
ويژگي به را شده شنيده پليديهاي و مكرر حماقتهاي آني ، خشمهاي
.ديدم را انسانها تحمل ظرفيت و قابليت آستانه چون.دهم نسبت انسانها
رويانسانها پيش چيزها چه ناخواسته يا خودساخته كهسرنوشت ديدم و
.ميشود بدل فاجعهايهولناك به شيرين زندگي يك چطور و ميگذارد