چهارم ، شماره 1204 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 25 سهشنبه 7
|
|
ميكنيد؟ مقايسه چرا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
عادت ما و است حاكم ما قضاوتهاي اكثر بر مقايسهاي ديد چرا
مقايسه خودمان با بلكه او ، خود با نه را هركس خصوصيات كه كردهايم
كنيم؟
اين.است نفس به اعتماد نداشتن ديگران با خود مقايسه عامل مهمترين
نداشته ايمان خود عقيده و سليقه به هيچگاه كه ميشود باعث مساله
و درستي كلي بهطور و رفتار ظاهر ، وضعيت ارزيابي براي و باشيم
.بدوزيم چشم ديگران قضاوت به اعمالمان نادرستي
پورناجي بنفشه
واسه مجبوريم.بود اين از بهتر وضعمان كه داشتيم شانس اگه آقا اي
تو قراضه ماشين اين با شب آخر تا صبح سر از لقمهنان يك آوردن بدست
آن و مسافر اين با.كنيم مسافركشي ترافيك و دود اين توي خيابونها ،
سه صنار ، چي؟ آخرش.كنيم خرد را اعصابمان و بزنيم چونه و چك مسافر
گرو هشتت هميشه و نميرسه زندگيت خرج كجاي هيچ به كه مياد گيرت شاهي
دكتر يا دارن ، بيايي و كيا چه ببين برو چي؟ ما رفقاي اما.است نهات
پول الان و بفروش و بساز كار تو رفتن كه هم بعضيهاشونمهندس يا شدن
اين روزگارمون بايد كه داشتيم كم چي اونها از ما مگر.ميكنن پارو
...بشه
رفقايش موقعيت به ميكردو گله روزگار سختيهاي از سرهم پشت راننده
فقط ميزند ، كي به و چي براي را حرفها نبوداين معلوم.ميخورد غبطه
ادامه صحبتهايش به و ميانداخت نگاهي مسافرها به آيينه تو گاهياز
ميدهد گوش حرفهايش به كسي كه نميكرد فرقي برايش اصلا هم شايد.ميداد
.شود سبك زدن حرف با ميخواست فقط انگار.نه يا
چرا راستي ميكردم ، دائمفكر خود با راه در اما.شدم پياده تاكسي از
و موفقيتها تنها مقابل طرف شرايط درنظرگيري بدون داريم عادت ما اكثر
پولدار فلاني چرا مثلا كنيم؟ مقايسه خود ضعف نقاط با را او پيروزيهاي
همسايه پسر چرا.كنم زندگي نمير و بخور حقوق يك با بايد من اما است ،
چندبار سالي آقايالف يا خانم چرا.نشد من پسر و شد قبول دانشگاه
چراي دهها و بروم نتوانستم حال به تا من اما ميكنند ، سفر خارج به
- كردهاند كسب ديگران كه را تكامتيازاتي تك ميخواهيم يعني.ديگر
بكشيم ، آن براي زحمتي آنكه بدون و جا يك - ،.. و مقام پول ، تحصيلات ،
.آوريم بدست
حاكم ما قضاوتهاي براكثر مقايسهاي ديد چرا كه اينجاست سوال اما
با او ، بلكه خود با نه را كس هر خصوصيات كه عادتكردهايم ما و است
كنيم؟ مقايسه خودمان
ميكنيم؟ مقايسه ديگران با را خود چرا
شباهت يافتن -
بالاخره ميگشتم ، دنبالكار به مدتها آنكه از ميگفتپس دوستي
اينكه از ابتدا در.كنم پيدا كاري شركتخصوصي يك در توانستم
بودم خوشحال بروم ، دوبارهسركار بيكاري ، مدتي از پس بودم توانسته
بقيه كه شدم متوجه ازمدتي پس اما.نداشتم مسايل بقيه به توجهي و
بيشتر من از هم چندان كارشان سابقه آنكه با شركت ، اين در همكارانم
10- حقوقشان 20 هستند ، يكسان من با هم تخصص و تحصيلات نظر از و نيست
شركت آن مدير با را مساله كه بود اين.است بالاتر من از توماني هزار
قانع من اما.كند توجيه را قضيه نحوي به كرد سعي او اما.كردم مطرح
كارمندان ميان شدن قايل تبعيض نوعي كار اين كه بودم معتقد و نميشدم
...است
خود و آنان ميان كه ميكنيم مقايسه كساني با را خود معمولا ما
ميزان تحصيلي ، رشته تحصيلات ، ميزان در شباهتمييابيم را شباهتهايي
انتظار پس.. و سن ظاهري ، وضعيت در شباهت حتي كار ، ساعات درآمد ،
از آنها مانند داريم ، بقيه با كه شباهتهايي دليل به كه داريم
چنين ميكنيم ، مشاهده كه مواردي در اما.شويم برخوردار امتيازاتي
به نتوانستهايم ما كه يافتهاند دست امكاناتي و امتيازات به افرادي
.است شده پايمال حقمان كه ميكنيم احساس برسيم ، آن
مقبوليت و محبوبيت يافتن -
پس.هستند داشتني دوست و احترام مورد مقبول ، افرادي هميشه جامعه در
محبوب و يابيم دست اجتماعي موقعيت چنين به بتوانيم آنكه براي هم ما
مساله اينبسنجيم آنها با را رفتارمان ميكنيم سعي شويم ، ديگران
به كه دارد اشخاصي عملكرد نحوه و كردار رفتار ، از تقليد حالت بيشتر
.دارند اهميت ما براي نحوي
هر در معمولا:بارهميگويد اين در روانپزشك فدايي فربد دكتر
داردكه وجود آرماني و مطلوب خوب ، فرد يك معيارهاييبراي جامعهاي
با را خودشان ياناخودآگاه آگاهانه ميكنند ، سعي جامعه آن افراد
قوي ، آرماني فرد اين صنعتي جامعه يك در مثلا.دهند وفق او ويژگيهاي
شخص اين شكاري ، جامعه يك دراست...و تحصيلكرده ثروتمند ، زيبا ،
در.كند پرتاب نيزه خوب يا بدود ، سريع.باشد شجاع شخصي است ، ممكن
محبت با و خلق حسن با ديگران با كه است كسي فرد اين مذهبي جامعه
و محبوبيت يافتن براي ميكنند ، سعي جامعه هر مردم پس.ميكند رفتار
و دهند تطبيق ايدهآل شخص اين با را رفتارشان مردم ، ميان در مقبوليت
.برسانند حداقل به او با را خود تفاوتهاي
بهنفس اعتماد نداشتن -
مهماني يك در لباسيرا كه زمان هر:ميگويد مورد اين در خانمي
با كه كس هر و است من متوجه تمامنگاهها كه ميكنم فكر ميپوشم ،
و ميكنند منصحبت لباس مورد در كه ميكنم تصور ميكند ، پچپچ ديگري
با را آنها و مهمانها تك تك لباسهاي كردن نگاه به ميكنم شروع هم بعد
چنين خانم اين.است شيكتر كداميك ببينم تا ميكنم مقايسه خودم لباس
با آن مقايسه و ديگران لباس تماشاي محو آنقدر گاهي:ميدهد ادامه
لباسي آن آخر دست و ميشوم اطرافمغافل محيط از كه ميشوم خودم لباس
بهنظرم آنقدر بودم ، كرده تهيه شوق و ذوق باهزاران قبلا كه را
مهمترين بتوان شايد.تننميكنم بر را آن ديگر كه ميآيد مضحك و زشت
اين دانست ، نفس به اعتماد نداشتن در را ديگران خودبا مقايسه عامل
باشيم نداشته ايمان خود وعقيده سليقه به هيچگاه كه ميشود باعث مساله
يانادرستي درستي كلي بهطور و رفتار ظاهر ، ارزيابيوضعيت براي و
با را خود رفتار حقيقت در و.بدوزيم چشم ديگران قضاوت به اعمالمان
شخصيتي فدايي ، گاهياختلالات دكتر عقيده به اما.بسنجيم آنان ترازوي
در مثال براي.كند قياس ديگران با را خود دائما فرد كه ميشود سبب
مقايسه ديگران با خودرا افرادي چنين گفت ، بايد شيفته موردشخصيتخود
از را خود زيرا.است آنان نفع به مقايسههميشه اين نتيجه و ميكنند
و ميدانند امتيازاتي واجد...و اكتسابي ويژگيهاي رفتاري ، ظاهري ، نظر
به نسبت را سايرين و نيست بالاتر ازآنها كسي كه ميكنند تصور نتيجه در
خصوصيات كه دارند توقع هم بقيه از اينها.ميشمارند كوچك و حقير خود
كه دارند انتظار خودشيفتگان.تاييدكنند را آنان تصوري ممتاز و عالي
در.باشد آنها آن از بهترينها ديگر و شغل بهترين اتومبيل ، بهترين
.نكشيدهاند هم زحمتي موارد قبيل اين آوردن بهدست براي كه حالي
خود از بالاتر و موفقتر را اشخاصي وقتي گروه اين:ميدهد ادامه وي
ممكن روش هر به ميكنند سعي و ميشوند افسرده شدت به ميبينند ،
.كنند بيارزش را آنها امتيازات
ديگران با خود مقايسه معايب
نفس به اعتماد رفتن ميان از -
كه ضربهاي بزرگترين و است افراد شخصيت ويرانگر ديگران با خود مقايسه
ميان از شده اشاره هم قبلا كه همانطور ميكند ، وارد شخص بر عمل اين
.اوست در نفس به اعتماد رفتن
اين در گيريد ، بهدست را زندگي كتابسررشته در داير دكتروين
آن در زيرا مرگباريست ، بازي ديگران با مقايسهخود:مينويسد باره
انجام وجودتان از خارج عواملي وسيله به همواره خود از شما ارزيابي
بازي ، اين.هستند شما كنترل از خارج اغلب زياد ، احتمال به كه ميگيرد
مطمئن هيچگاه حال دراين زيرا ميبرد ، بين از را درونيتان اطمينان
ناگفته البته.ميكنند قضاوت شما مورد در چگونه ديگران كه نيستيد
.باشد كننده اغوا بسيار ميتواندعملي ديگران با خود مقايسه نماند ،
مبتني اقدام حالت در كه ريسكها و خطرات كليه با كارديگر اين با زيرا
مواجه دارد ، وجود خود پاي ايستادگيروي و اتكا و بودن منفرد بر
.شد نخواهيد
رضايت كاهش و توقع سطح افزايش ـ
تك تك مايليم خودمينگريم ، اطراف به مقايسهاي ديد با كه زماني
را ديگران قوت نقاط كه آنجايي از.باشد ما ازآن ديگران امتيازات
نارضايتي ابراز خود فعلي وضعيت به نسبت ميسنجيم ، خود ضعف نقاط با
موجب توقع سطح افزايش اين.ميرود بالا زندگي در توقعمان سطح و ميكنيم
زندگي از رضايت كاهش نتيجه در و ديگران موقعيت به خوردن حسرت و غبطه
در اكثرافراد كه اشتباهيشد خواهد افسردگي و نااميدي نهايت در و
سطح با نه را خود درامد كهمثلا است اين ميشوند ، مرتكب ميان اين
در طرفديگر از.ميسنجند ثروتمند افراد با بلكه مردمجامعه ، متعارف
و سختيها نه و - گروه آسايشاين و رفاه به تنها ثروتمندان زندگي
.دارند توجه- آنان گرفتاريهاي
:مينويسد طلايي سهكليد با روانشناسي كتاب در البرت.جي ادوارد
شما كه است حالي در اين.ميبينند را ضعفخود نقاط افراد معمولا
ديگران ضعف همداريد ، مقايسهاي اگر و بكنيد را كار اين بايدعكس
آورده ياد به را خود قوت نقاط پيوسته و بسنجيد خود قدرت مقابل در را
جاي به.دهيد قرار استفاده مورد را آن و كنيد تكيه بيشتر آن روي و
.رقابتكنيد خود سابق اعمال با كنيد سعي ديگران با مقايسه يا رقابت
حد چه تا كرديد ، كه برابرتلاشهايي در باشيد ، داشته نظر در هميشه يعني
رياضي درس در كه بگيريد نظر در را دانشآموزي مثال برايبودهايد موفق
با كه زماني اما.بياورد قبولي نمره درس اين در نميتواند و است ضعيف
نبايدنمره درس ، اين در پيشرفتش ارزيابي براي ميآورد ، قبولي نمره تلاش
ميگيرد ، عالي نمره رياضي درس در هميشه كه دوستش نمره با را خود
و كردم تلاش درس اين يادگيري براي من بگويد ، خود به بايد بلكه.بسنجد
.هستم موفق پس گرفتم ، بهتري نمره گذشتهام ، نمرات و تلاشم به نسبت
افراد استعداد و هوش نبودن برابر -
نظر از دارند ، يكديگرتفاوت با ظاهري نظر از افراد كه طور همان
و ورزش مانند خاصي دررشته يكيمتفاوتند باهم نيز ذهني تواناييهاي
ضمن در.ميشود تحصيلاتموفق در سوم نفر و هنري رشته يك در ديگري
رياضي ، - گوناگون رشتههاي در ميشوند ، موفق تحصيلات در كه هم كساني
در كه آنجايي از اما.ندارند يكساني توانايي -...و پزشكي ادبيات ،
در هم آن بالا ، تحصيلات كه است كسي ما جامعه در آرماني فرد حاضر حال
از تنها مادرها و پدر از بسياري باشد ، داشته مهندسي و پزشكي رشتههاي
ميكنند توصيه او به همسالانش با خود فرزند مقايسه و همچشمي و چشم روي
از غافل.بپردازد تحصيل به مهندسي و پزشكي رشتههاي در حتما كه
را لازم كارايي و استعداد رشته آن در آنها فرزند است ممكن اينكه
و تواناييها با افراد هدايت امر ، اين نتيجه و باشد نداشته
اين به آنچه كه آنجايي از و است واحد مجرايي در مختلف استعدادهاي
نميكند ، وفق آنها استعداد و قلبي خواسته با است ، شده تحميل نوجوانان
.شد نخواهند رشته آن در پيشرفت به موفق
دارد ادامه