چهارم ، شماره 1205 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 26 چهارشنبه 8
|
|
ديگران زبان از شهدا
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
شهادت سرفراز سروهاي
تهران استان شهيد بزرگداشتسرداران همايش پيشباز به
متوسليان احمد حاج شهيد سردار
اسرار حفظ
بودند آورده خط پشت به را ايشان و شدهبود مجروح احمد حاج كه زماني
كه بگوئيد نداريد حق وجه هيچ به:گفت همراهانش به كنند پانسمانش كه
دكتر به حتي.شده مجروح و است معمولي سرباز بگوئيد است ، فرمانده اين
ران كنند بيهوش را وي كه اين بدون و نكنيد بيهوش را من كه گفت هم
كه بود گفته احمد حاجبودند آورده بيرون را تركش و شكافته را پايش
نظامي مسائل تمام حالت آن در كه داشت امكان ميكردند بيهوش مرا اگر
.ميخورد بههم عمليات و ميگفتم را
سخنراني
بهدور فشنگي قطار كه حالي در حاجاحمد بود ، شده پاكسازي مريوان
سخنان كرددر سخنراني به شروع و كرد راجمع مردم بود ، بسته كمرش
موج شهادت گذشتو و وفا وطندوستي ، و يگانگي ، دوستي و وحدت او
.بود گريهانداخته به را همه كه بود جايي سخنانتا تاثير.ميزد
.بودند روانه شهيد آن دستان بر كه بود شوق بوسههاي
شهيد همرزمان:راوي
حمزه قرارگاه فرمانده بروجردي محمد شهيد سردار
غريب پدري
كارهايروزمره مشغول آقا حاج كرمانشاهبوديم در ما كه سال دو مدت
اما دسترسيداشتند ، منزل به اينكه با و بودند شبانهروزي فعاليتهاي و
.ميآمدند بهخانه ديروقت خيلي آنهم هفتهاييكبار ، سه دو هر
بهخانه ايشان وقتي و بودند بروجرديكوچك شهيد فرزندان موقع آن
.ميكردند غريبي او با بودند كمديده را او چون بچهها ميآمد
شبانهروزش و بود گرفته بهعهده را قرارگاه قائممقامي مسئوليت او
.ميكرد جنگ براي كار صرف را
شهيد همسر:راوي