چهارم ، شماره 1205 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 26 چهارشنبه 8
|
|
است شادمانه هميشه ديدار تجديد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(پاياني بخش) كنيم حفظ را بازديد و ديد نيكوي سنت
...شهربانو مشهدي خاطره
همه با زندگي هنوز درچشمانش اما بود ، چروك و پرچين و تكيده چهرهاش
شهر در زندگي سالها از پس شهربانو مشهدي.داشت حضور زيبايش جلوههاي
و كوچهها جايجاي كه زادگاهش به بود ، آمده ما ده به تنها و تك حالا
از بعد روز هر شهربانو ، مشهدي.بودند خاطره از پر او براي باغهايش
و علاقه و عشق با او.ميگرفت پيش در را فاميلي خانه راه عصازنان ظهر
.ميگرفت پي را شدها و آمد اين حيرتانگيز نظمي با
خود او شنيدم ، فرزانه پير آن زبان از را رحم بارصله نخستين براي
.ميدانست ص سفارشهايپيغمبراكرم مهمترين از يكي انجام به موظف را
ديرتر روزي اگر و بودند كرده عادت او هفتگي ديدار به فاميل همه ديگر
و روشن ذهني شهربانو مشهدي.ميشدند نگرانش همه ميكرد ، غيبت يا ميآمد
.داشت جالب و شنيدني خاطرههاي از سرشار
را قرن يك از بيش رخدادهاي از مهمي بخش زندگي سال از 80 بيش با او
و قصهها مثلها ، از انبوهي با را آنها و بود كرده جمع حافظهاش در
كلامش و ميآميخت بود گرفته وام به زادگاهش و مادرش از كه متلها
.ميشد شيرينتر
آشتي هم با را قهر آدمهاي ميكرد ، تشويق را آمد و رفت شهربانو مشهدي
.داشت صفا دنيا يك و ميداد
اين از و آشناييميروم يا و فاميل دوست ، خانه به وقت هر حالا
.ميآورم ياد به را رحم صله راو او ميشوم ، خوشحال ديدارها
شاخههاي ما و هستند ما بزرگ خانواده تناور درختان شهربانوها ، مشهدي
حفظ بابود نخواهد بيش خشكي چوب شود ، جدا درخت از اگر شاخه آنها ،
.كنيم تقويت را خود فرهنگي هويت و اجتماعي روابط بازديدها ، و ديد
:ميگويد دارد ، اشتغال آموزگاري حرفهمقدس به كه ساله بانوي 47 يك
طي براي.شده زياد مشكلات چون شده كم خيلي فاميل افراد آمدبا و رفت
با كه هم بچهها.بدهي پول زيادي مقدار بايد خانهها بين مسافت كردن
اگر.گذاشت وقت كلي بايد بيايند هم اگر تازه نميروند جايي اتوبوس
.كني خرج پول كلي شام يك براي بايد بدهي مهماني بخواهي هم خودت
!باشد داشته خرجي زياد رفتن فاميل خانه به ساعت دو يكي نميكنم فكر
ذهاب ، و اياب كمبودوسايل و طولاني مسافتهاي اين با !داريد اختيار
ترجيح پس.بزند سر اقوامش به هفته در حتي 2ساعت نميتونه كسي ديگه
ديگر تلفن پول گروني با البته كنيم صحبت تلفني يكديگر با كه ميدهيم
روز به روز دارد هم آن و كنيم استفاده هم تلفن از نميتوانيم حتي
.ميدهيم مهماني جمعه هر ما بشود فراواني و ارزوني اگر.ميشود كمتر
سفيد موهايش تمام سالسن با 48 بهزيستي اداره كارمند محمديان آقاي
كه او.ميرسد نظر به بيشتر سنش دارد چشم به كه عينكي با و است شده
و خوشرويي با دوم شغل خانوادهاش معاش تامين براي و است كارمند همسرش
:ميدهد پاسخ ما سوالات به خنده
تا دوشاغلهستيم كه همسرم و خودم نميرويم ، مهماني به اصلا
اصلي دليل.ميمانيم خانه در بيشتر.هستند دانشآموز كه هم بچههايمان
نظر از اگر من.ميدانيد همه از بهتر خودتان كه است اقتصادي مشكلات
از بعد اداره ، در كار از بعد نداشت دليلي ديگر بود خوب وضعم مادي
تامين را خانه اجاره هزينه فقط همسرم و من حقوق.كنم كار ظهرها
.ميكند
بروم بازار به خريدبايد براي و هستم بهزيستي سازمان خريد مامور من
ليسانس فوق و ليسانس مدرك با كه راميشناسم خيليها دليل همين به و
يكي ، ماهي بازار در ميبينند چون.ميكنند كار بازار در دكترا وحتي
.بياورند در پول ميتوانند تومان ميليون دو
زيادي اهميت ريشسفيدها و بزرگترها صحبت به خانوادهها گذشته در
و بزرگترها كمك با ميآمد پيش مشكلي درخانوادهها هرگاه و ميدادند
ترجيح خانوادهها بيشتر حاضر حال در اما ميشد حل فاميل سفيدهاي ريش
مراجعه قانوني مراجع و دادگاهها به خود گرفتاريهاي رفع براي ميدهند
.كنند
حاضر حال در و بازنشستههستند كارمند سن سال با 44 كه حميدي آقاي
حرف به قديم در چرا اينكه دليل كارميكنند پردهفروشي يك در
روابط زمان آن در چون:ميگويد ميشد داده اهميت فاميل بزرگترهاي
حرف خانواده افراد.بود محكمتر ما زمان با مقايسه در خانوادهها
دوست هركسي است ، شده سردتر روابط چون الان داشتند قبول را همديگر
اجتماعي علوم كارشناسان از يكي گفته بهكند حل خودش را مشكلش دارد
فرد ، مشكل داشت بيشتري بستگي يكديگر كار به افراد سرنوشت قديم در
روي و صنعت عصر به ورود با اما بود قبيلهاي و قومي جمعي ، نبود ، فردي
چشم تعطيلي ، بدون و كار ساعت ده چندين و صنعتي مشاغل به انسان آوردن
بهرهبرداري و بهتر زندگي و بيشتر امكانات آوردن بدست براي همچشمي و
تدريج به و.است گرفته انسانها از را فرصتها امكانات ، لوكسترين از
در گذراندن صرف را خود اندك ارتباط افراد كرد پيشرفت صنعت كه
اپراها ، تئاتر ، سينما ، در را خود اوقات كه كرد هستهاي خانواده
.كرد قرباني ماهواره و ويدئو تلويزيون ، پاي دانسينگها ،
ميرويم پيش سويجدايي به نخواهيم چه و بخواهيم چه ما:ميافزايد وي
ما جامعه نمانيم تنها خلق ميانانبوه در اينكه براي بنابراين
...و ورزش خياطي ، خطاطي ، مثل خاص علايق آوردن گرد با ميتواند
تا كنيم ايجاد را امروز خاص سنتهاي بايد ماكند بيشتر را ارتباطها
.آييم فائق مشكلات بر بتوانيم
بهزيستي مردميسازمان مشاركتهاي شوراي اجرايي عضو عطايي پرويز
و است شده بنا معاضدت و همكاري اصول بر انسان آفرينش و خلقت:ميگويد
در حساسي و مهم نقش اجتماعي واحد كوچكترين عنوان به خانواده امروزه
رحم صلهدارد انساني همبستگي و روابط حفظ جهت در آن اعضاي هدايت
حفظ مطلوب راههاي از گرفته قرار تاكيد مورد اسلام مبين دين در كه
و بيماران ويژه به نيازمند افراد از دلجويي و معاضدت و انساني روابط
و ديد خوب سنت حفظ با خانواده خصوص اين در.ميباشد مستمندان
نسلهاي به را پسنديده سنت و عادت اين ميتواند رحم صله و بازديدها
و حساستر ميان اين در جمعي ارتباط وسايل نقش اما كند منتقل بعدي
اسلامي نيك سنت اين پيوسته بايد مطبوعات و سيما و صدا.ميباشد مهمتر
به را جامعه و كنند يادآوري جذاب نمايشهاي و فيلم قالب در را ايراني
.نمايند ترغيب آن حفظ و تداوم
:ميگويد كشور بهزيستي مردمي مشاركتهاي شوراي عضو علاءالديني عزيزالله
صله و انساني رابطههاي گسترش جهت در وجامعه ، خانواده روابط هرچه
ديد.ميكند بيشتري كمك روابط اين بقاي و دوام به يابد ، تحكيم ارحام
و بوده اسلام مبين دين اصول اساسيترين از رحم ياصله بازديد و
و رعايت ديني رهبران و پيشوايان و ص اسلام گرامي پيامبر همواره
سازمان مردمي مشاركتهاي.دادهاند قرار تاكيد مورد را آن به پايبندي
در و برميدارد گام روابط اين گسترش جهت در نوعي به نيز كشور بهزيستي
فرزندان و معلولين امور به رسيدگي و خدمات ارائه با است تلاش
گستردهتر مفهومي در را صلهرحم جامعه ، محرومان و بيسرپرست خانوادههاي
.آورد در اجرا به
حفظ و بازديد و اهميتديد مورد در كهريزك آسايشگاه مدير قمي آقاي
خودشان عاطفي و صميمي ارتباط خانوادهها اگر:ميگويد اجتماعي روابط
مباني درآميزند ، اسلامي عاليه تعاليم ويژه به ما جامعه فرهنگ با را
از كهنسالان شدن جدا شاهد ندرت به ما و ميشود محكمتر روابط اين
يا و سالمندان خانه به آنها بردن پناه و خانوادگي گرم كانونهاي
وجود كه بدانند اگر خانوادههابود خواهيم تنهايي و انزوا گوشههاي
مردم ، عامه قول به يا و ميشود خانوادگي روابط تحكيم موجب سالمند
كار به عزيزان اين حفظ در را خود سعي نهايت است ، خانه بركت موجب
.ميگيرند
امكانات همه نگهداريسالمندان مراكز در آنكه وجود با:ميافزايد وي
گرفته كار به سالخورده افراد رفاه تامين سلامتيو حفظ براي توانبخشي
.شود گرمخانوادگي كانون جانشين نميتواند اينها همه اما ميشود ،
دارد را حسن اين خانواده كهنسال اعضاي با بهخصوص رحم صله هرحال به
.بخشد شادماني و طراوت آنها زندگي به كه كه
بيماريهاي از بسياري روانشناسان گفته روانشناختيبه ديدگاههاي
و منزوي انسانهاي.است روابطاجتماعي قطع از ناشي رواني و عصبي
ميگويند محيط با انطباق آنعدم به كه وضعيتي دچار سرعت به تنها ،
بحرانهاي قبيل اين.ميدهد دست آنها به پوچي احساس و ميشوند مبتلا
خودكشي و زندگي از بيزاري به منجر حتي پيشرفته مراحل در رواني ،
.ميشود
به بنا كه دورتر گذشته در:ميگويد روان و اعصاب متخصص پزشكان از يكي
ميكردند زندگي هم كنار در نسل چند در حتي فاميل يك اعضاي مقتضيات
امروز از كمتر مراتب به رواني تنشهاي و بيقراريها عصبي ، بيماريهاي
به و يافته كاهش شهرنشيني ، توسعه با آمدها و رفت و ديدارهابود
آلود شتاب زندگي.است يافته افزايش بيماريها قبيل اين نسبت همان
جديد سرگرميهاي و تفريحات گوناگوني و وفور عليرغم شهرنشينان
در دليل همين به كند پر را انساني ارتباطات خالي جاي نميتواند
انزواطلبي حس است ، زياد بسيار رفاهي امكانات كه سوئد همچون كشورهايي
زماني امروز ، ماشيني تجهيزات و رفاه واقع در يعني است ، كرده رشد
نشده متزلزل انساني ارتباطات كه ميآورد ارمغان به را بهتري زندگي
.باشد
با رودررويي هنگام به آدمي روانشناسي ، پژوهشهاي اساس بر همچنين
درددل خود آشنايان و بستگان دوستان ، با يابد مجال اگر مصايب و مشكلات
به مييابد ، مشكلات بر غلبه براي بيشتري توان بگشايد دل عقده و كند
اساسي نقشي مشكلات اين كاهش در رحم وصله بازديدها و ديد دليل همين
.دارند حياتي و
شيدوش زهرا:گردآوري