چهارم ، شماره 1206 فوريه 1997 ، سال اسفند 1375 ، 27 پنجشنبه 9
|
|
!ميانديشم طلاق به زندگي ، سال از 20 بعد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
جدايي به وتمايل مرافعه و دعوا براي بهانههايكافي مرد و زن وقتي
برافروخته كه آتشي بر اندازهاي به يك هر باشند ، يكديگرداشته از
يا مرد زن ، سوخت ، خواهد آتش اين در كسي چه ولي انداختهاند هيزم شده
فرزندان؟
دعوت دادگاه اختلافاتشانبه به رسيدگي شوهريبراي و زن كه هنگامي
رئيس كه اندازهاي به مشترك زندگي شيرين و تلخ ميشوند ، واقعيات
حتي متاسفانه اما.شود گفته دو هر سوي از بايد بداند لازم دادگاه
يا عمد به مرد يا زن مواردي در.است مطرح توافقي طلاق موضوع وقتي
.ميدهند شرح ديگري گونه به و كرده تحريف را واقعيت غيرعمد
محق و مظلوم را خود ميخواهند كدام كههر است آن هم امر اين دليل
بيعدالتي سمت به جرياندادرسي انحراف شرايط دراين.دهند نشان
وجودوكيل از آنها از يكي يا ومرد زن چنانچهميشود محتمل
حضور امكان عدم علت به يا خواستهاش دفاعبهتراز براي دادگستري
.ميآيد بوجود جديدي شرايط كنند ، استفاده دادگاه در خود
به توجه رابا خود موكلين نظرات وكلا معمولا موقعيت اين در
بيان دادگاه قاضي براي نفعآنها و مصلحت جهت در قانونيو موازين
بسا چه و ميماند باقي ناگفتهاي مسائل نيز حالت در بنابراينميكنند
ميل غليرغم و آشتي و صلح به رسيدن براي تلاش جاي به شوهر و زن
قضات و وكلا.ميآورند فراهم را قانوني جدائي مقدمات باطنيشان
واقعي عدالت اجراي و حقايق يافتن در دارند وظيفه چند هر دادگاهها
ايشان كه تصميماتي و يافته انجام اقدامات تمام اما باشند ، كوشا
از شده ارائه كتبي و شفاهي مطالب و اظهارات پايه بر ميكنند اتخاذ
.است شوهر و زن جانب
او وكيل - (است كشور از خارج فعلا) زن:خواهان - عمومي دادگاه -
.دارد حضور
.است شده حاضر باوكيلش - مرد:خوانده -
جدائي:خواسته
نيامده؟ خانوم:قاضي
.كشورند از خارجاينجانيستن.خير نه:زن وكيل
اونو نداشتين ، مهريه بذل در وكالت گذشته جلسه شما:(زن وكيل روبه)
كرديد؟ اصلاح
.اصلاحشد گرفتيم ، تماس بله ،
.رابفرمائيد اظهاراتتون حالا ، خوب
سال از 20 ميگفتنپس ايشون.ميكردم صحبت موكلم با كه تلفني بنده
كه طوري.شدن خانواده و تركفرزندان به مجبور شوهرشون مشتركبا زندگي
دليل حاضربه حال در و استراليا رفتن و گذاشتن رو زندگيشون و خونه
.هستند جدائي خواستار ايشون از ترس و آقا آميز خشونت رفتار
كشور از خارج در (زن) خواهان توجهبهاقامت با اينكه اول نكته
قانون از ماده 21 همچنين و خانواده حمايت قانون ماده 7 به استناد با
دادگاه شود ، داده آن به دادخواست بايد كه دادگاهي مدني دادرسي آئين
ملاك (مرد اينجا در) خوانده كار محل صورت اين غير در يا سكونت محل
گرفتن نظر در با تهران دادگاههاي است ، تهران ساكن مرد چون.است
حوزهها آن در شده واقع قضايي مجتمعهاي و شهر جغرافيايي تقسيمات
دعاوي در اينكه ديگر.دارند را نظر مورد دعوي به رسيدگي براي صلاحيت
ميان از ميتوانند افراد قضايي امور و دعاوي ساير مانند هم خانوادگي
مهريه بذل مورد در.نمايند معرفي و انتخاب وكيل دادگستري ، وكلاي
از كه كسي فقط ندارند حضور خودشان خانم چون هم (مرد به آن بخشيدن)
در را مهريه ميتواند باشد داشته وكالت يا قانوني نمايندگي ايشان طرف
صريحا زن وكيل وكالتنامه در بايد اختيار اين.كند (بخشش) بذل قبال
بايد باشد شده تنظيم ايران از خارج در وكالتنامه اگر ضمنا.شود قيد
.باشد رسيده ايران كنسولي يا سياسي مامورين از يكي گواهي به
صادر درتبريز دادگاهي از طلاق حكم يه اين از پيش هم ديگه بار يه
اروميه ازدادگاههاي يكي بود رفته آقا اونتازگيها از بعد -شده
كهزنش بهونه اين با كرده ازدواجمجدد براي اجازه تقاضايصدور
حرفهاي به توجه قاضيبا آقاي.كرده ترك خونهرو (بنده موكل يعني)
چون و نميتونهسربگيره زندگي اين ميشهكه معلوم آقا ، غيرواقعي
شده ارائه پيشنهادهاي درمورد توافقي به درگفتگوهامون نتونستيم
كردهاند ، تقديم اروميه در كه دادخواستي به توجه با بنابراين برسيم
همزمان رسيدگي براي دادگاه اون به پرونده اين فرستادن تقاضاي
.دارم
اشاره آن به نيز زن كهوكيل خانوادگي زندگي مسئلهترك مورد در
تدارك برايش مرد كه را خود زندگي محل زننبايد كه است اين اصل كرد
مگر كند ، خودداري زناشويي وظايف انجام از آن تبع به و كند ترك ديده
و باشد گرفته صورت مكرر طور به شد اشاره آن به كه خشونتي اينكه
اظهار حقوقدانانبرجسته كه همانگونه صورت اين در.شود اثبات
.است كرده پيدا عينيت زن گرفتن قرار تنگنا در يا حرج و عسر كردهاند
شوهر و زن تكليف تعيين تا زمان اين در مادر به فرزندان نياز چند هر
محروم مادر كنار در بودن موهبت از و نشده برآورده ايشان ، توافق يا
در دوم ازدواج براي اول همسر رضايت و دادگاه اجازه بودن لازمميشوند
منظور اين به.است شده پيشبيني خانواده حمايت قانون و 17 ماده 16
توسط خواستهاش بررسي خواستار دادگاه به تقاضانامهاي ارائه با متقاضي
صورت در و نياز مورد اقدامات انجام با نيز قاضي.ميشود دادگاه رياست
اجراي همچنين و مرد مالي توانايي اثبات و مرد اول زن از تحقيق امكان
.ميدهد دوم همسر اختيار اجازه عدالت ،
بسياري مردان و ميشود رعايت كمتر قانوني موارد اين متاسفانه البته
ثبت بر مبني حكم صدور براي هم آن و دوم زناشوئي پيمان انعقاد از پس
مراجعه(دادگاه)قضائي مرجع به رسمي اسناد ثبت دفترخانه توسط آن رسمي
براي دادگاه به رجوع يعني بحث ، مورد پرونده در مرد اقدام.ميكنند
.است توجه جالب مجدد ازدواج قانوني اجازه گرفتن
.بفرمائيد داريد مطلبي هم شما:(مرد وكيل روبه) قاضي
صحت شده ، صادر تبريز دادگاه بوسيله طلاق حكم ميگن اينكه:مرد وكيل o
حكم نه كرده صادر سازش امكان عدم گواهي دادگاه اون چونقاضي نداره
و همسرشه خشونت اعمال مورد دنياست ور اون كه شخصي چطور ضمن در.طلاق
حقوق تمام و است تحصيلكرده فردي (مرد)بنده موكل !داره؟ هراس اون از
ميتونست كه صورتي در.است داده انجام را تعهداتش و كرده رعايت را زن
حالا بدهد ، و جدائي و طلاق تقاضاي توجهي قابل مالي امتيازات گرفتن با
به (مرد)ايشون اينكه براي مشتركه ، زندگي ادامه خواهان بنده موكل
ميكنند زندگي پدر پيش او از بعد و مادر بدون كه فرزندشون دو و خانم
بنابراين.دارند مادر توجه و محبت به مبرم نياز بچهها.هستن علاقهمند
.دارم رو خانم طلاق درخواست رد تقاضاي
واحده ماده اساس بر.دارد تفاوت طلاق حكم با سازش امكان عدم گواهي
از جدائي قصد كه شوهرهائي و زن طلاق به مربوط مقررات قانوناصلاح
حتي نمايند ، دعوي طرح دادگاه به مراجعه با دارندبايستي را يكديگر
داوران يا و دادگاه طريق از طرف دو بين اختلاف اگر.باشد توافقي اگر
سازش امكان عدم گواهي صدور با دادگاه رئيس نشد ، فصل و حل مرد و زن
در بنابراين.ميفرستد طلاق ثبت رسمي دفاتر به را آنها (مرد و زن بين)
ثبت رسمي دفتر در بلكه نميكند ، صادر را طلاق حكم دادگاه عادي شرايط
و شده خوانده زوجين بين عادل و شاهد مرد دو حضور در طلاق صيغه طلاق
چنين شده ياد واحده ماده ذيل در دليل همين به.ميشود واقع جدائي
امكان عدم گواهي كه را طلاقهائي ثبت حق طلاق رسمي دفاتر:كه ميافزايد
از صورت اين غير در ندارند ، است نشده صادر آنها براي سازش
عدم گواهي صدور بنابراينآمد خواهد عمل به صلاحيت سلب سردفترخاطي ،
اين بيان با مرد وكيلميباشد طلاق تحقق براي لازم مقدمه سازش امكان
طلاق را او زن از مالي امتيازات دريافت با ميتوانست موكلش كه مسئله
و ميگذارد برجاي زن وكيل و قاضي ذهن بر ناخوشايندي تاثير عملا بدهد ،
او مشترك زندگي ادامه براي مرد نيت حسن در ترديد دچار را بيطرف ناظر
به ناچار كه است مرد اين ميآيد نظر به ديگر سوي از.مينمايد زن با
به) خلع طلاق در تنها و ميباشد زن مالي حقوق عنوان به مبالغي پرداخت
براي مرد با توافق عدم صورت در ميشود مجبور زن كه است (زن خواسته
.شود جدا او از و بپردازد وي به مبلغي مال ، پرداخت عدم
داريد؟ توضيحي آقا ، وكيل حرفهاي مورد در شما:(زن وكيل روبه) قاضي -
گفتي كه نبودي شما محترم آقاي.دارم سوالي (زن) موكلم شوهر از من o
بشه؟ خونهام وارد كه نميدم اجازه من برگرده هم اينخانوم اگه
گفته طوري همين مطلب اين:ميآيد زن وكيل حرفهاي ميان به مرد... o
!بشه مطرح حالا بايد نه و بوده عمدي نهشده
تلاش سازش و آشتي براي ،(زن) من موكل شوهر حرف عليرغم:(زن وكيل) o
براي تضميني من ، موكل شوهر برادر با بنده دوستي فكرميكنم.كردم
.باشه بيطرفيام
نفر سه هر توسط دادگاه قاضي و مرد و طرفين وكلاي گفتگوهاي صورتجلسه)
معرفي و داوران تضمين بر مبني طرفين تكليف اعلام با و ميشود امضا
(.ميشود اعلام جلسه ختم دادگاه به آنها
داور نظر ميشه قاضي جناب:(ميپرسد زن وكيل دادگاه از خروج از پيش) o
بشه؟ ارسال اينجا به و ارائه استراليا دادگاههاي از يكي تو خانم
.باشن اينجا بايد خير نه -
دو هر مرد و زن كه است مشخص كاملا شده انجام گفتگوهاي مجموع از
از جدائي به تمايل نهايت در و مرافه و دعوا براي بهانههايكافي
هيزم شده برافروخته كه آتش بر اندازهاي به يك هر و داشتهاند يكديگر
هم يا مرد يا زن سوخت؟ خواهد آتش اين در كسي چه اما.انداختهاند
نيك انسان نداشتهاند؟ آمدن دنيا به جز گناهي كه فرزنداني هم و ايشان
اشتباه و خطا هر اينكه نه كند تجربه كسب خطاهايش از كه است كسي بخت
وقتي.باشد ناپذيرتر جبران و بزرگتر خطاهاي ارتكاب براي مقدمهاي او
حرفهائي درباره كردن فكر فرصت ذهني پريشاني دليل به هستيم عصباني
است ممكن آن هر پس.نداريم ميدهيم انجام كه رفتاري يا ميگوئيم كه
داشته دنبال به پشيماني عمر يك كه دهيم انجام عملي يا بگوئيم چيزي
تصور كه فردي ملامت يا و ديگري از بازخواست براي حتي گاهي.باشد
و منفي واكنش هيچ به نياز داده بروز ناشايستي رفتار يا گفتار ميكنيم
سكوت:شاو برنارد انگليسي پرداز طنز و نويسنده قول به.نيست خشني
از سرشار سكوت گفتهاند كه چرا.است سرزنش نوع كاملترين
.ناگفتههاست