چهارم ، شماره 1207 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 1 شنبه 11
|
|
زمان پيچيده انديشه ;فردوسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانم و كزازي ميرجلالالدين دكتر قريب ، مهدي دكتر حضور با ميزگردي
مزداپور كتايون دكتر
شايد و است ملي هويت محورهايمهم از يكي زبان ، مولفه:قريب دكتر
شكست ، هجوم ، وجود با مختلف دورانهاي در كه بوده فارسي زبان همين
فرهنگي جغرافيايي مرز يك و داشته نگاه دورهم را ما انحطاط ، و هزيمت
.است نموده ايجاد
عنوان تحت (عصركتاب) كتاب پديدآورندگان با ديدار ميزگرد:اشاره
اين.شد برگزار انديشه فرهنگسراي در بهمن 1375 روز 24 در شاهنامه ،
تمدن و تاريخ فرهنگ ، بر فردوسي شاهنامه تاثير به اختصاص كه ميزگرد
ارزيابي فراملي اثر يك عنوان به نهايت در و داشت ايرانيان و ايران
بررسيگذاشت و بحث به را سترگ كتاب اين پيرامون گوناگون موضوعات شد
مقالات سرويس
مولفههاي به ميتوان راميسازند ، قوم يك ملي هويت كه عناصري از
مسايل و جغرافيا ، نژاد زبان ، مذهب ، مولفهها ، اين.اشارهكرد مختلف
در چگونه كه دادهاند نشان گوناگون ، صورتهاي به كه هستند مختلفي
.هستند دخيل و سهيم قوم ، يك ملي وهويت شكلگيري
مولفههايي اساسيترين از يكي كه ميرسد نظر به ايراني ، فرهنگ خصوص در
پيروان گوناگوني نژادهاي.ماست زبان ميدهد ، راتشكيل ملي شاكله كه
به حتيهستند ساكن جغرافيايي قلمرو اين در مختلف ، فرق و اديان
زبان زبانها ، اين اما ميگويند ، سخن نيز گوناگون زبانهاي به اعتباري ،
كه گوناگوني زبانهاي.نيست زندگي و هنر قلمرو در رايج زبان و ادبي
نمونه ميخواهندعاليترين كه آنجا ميگويند ، سخن آن به اقوامايراني ،
كه ميگويند سخن زباني به بدهند ، نشان خويشرا علمي و هنري خلاقيتهاي
زبان مولفه كه همينروست از.ميشناسيم پارسي زبان عنوان به را ماآن
.ميكنيم محسوب خود ملي هويت شكلگيري مولفههادر جديترين از را
ساحتهاي در زبان.است شعر مقوله در زبان ، تجلي عاليترين اما
شعر در آن ، صورت عاليترين و وليهنريترين دارد ، كاربرد گوناگون ،
چگونگي درك لذا.ماست زبان شعري شاهكار شاهنامه ، و متجليميشود
و اسطورهاي مضامين كه اشعاري زايش براي آن توانايي و زبان پيدايش
يك هويت ميتواند زيرا است اهميت حائز دارد روز مسايل از منبعث حماسي
.بدهد نشان را ملت
برنگذرد انديشه برتر كزين خرد و جان خداوند نام به:قريب دكتر
رهنماي و ده روزي خداوند جاي خداوند و نام خداوند
در كه بوده نوابغي ما ، دغدغه تاريخ از دوره هر در ملي هويت جستجوي
انسانتاريخي يك فردوسي ، داشتند دوش به را بارمهم اين دوره ، آن
كشيده محروميت و بلندآوازه نظرشاعر به زمان ، از برهه آن در.است
چهار در كه را سرخوردگيهايي و هزيمتها شكستها ، حقارتها ، كه رسيده ما
و بابك شكست مانند) ايران سياسي و نظامي سنگر در آن ، از پيش قرن
ادبيات سنگر به بود ، داده روي ،(غيره و المقنع استاذسيس ، مازيار ،
مقبولترين و رايجترين و شايعترين كه ادبي اثر يك خلق با و بكشاند
.درآورد فعليت به بوده ، خود زمان حماسي و ادبي اثر
قرن از ما.است قوم هويتهر مولفههاي مهمترين از يكي زبان ، محور
اعتناييدر قابل آثار چنان آن فردوسي ، از ازپيش و هجري چهارم
است زباني آن ، و هستيم خيليمهم قرينه يك داراي اما نداريم ، دسترس
.ميبردهاست كار به رودكي كه زباني حتي و درشاهنامه فردوسي كه
زبان ، اين زيرا.باشد وجودآمده به خلقالساعه نميتواند زبان ، اين
علمي و ادبي ظرفيتهاي تمام پذيرش آماده و پخته ، فخيم بسيار زبان
.است بوده
تسامح اندكي با داشته ، ميتوان مهم بسيار ويژگي يك هجري ، چهارم قرن
.شدهاست ايجاد فرهنگي و علمي عظيم رنسانس قرن ، يك اين در كه گفت
.آمدهاند وجود به بزرگي ميكنيمتاريخنگاران مشاهده قرن ، اين در ما
و ابنسينا بيروني ، ابوريحان چون مهمي علماي و بلعمي چون كساني
و سنائي ناصرخسرو ، قبيل از بزرگي شاعران فاصلهاي ، اندك با بعدها ،
.ديگران
شده ، نوشته دوره ، اين فارسيدر زبان به كه مختلفي كتابهاي بنابراين
يا 100 و به 50 متعلق نميتواند زبان ، اين ظرفيتهاي كه ميدهد نشان
و رودكي از قبل كه ميكنيم فكر تسامح ، به گاهي ما چون.باشد قبل سال
فارسي ، زبان امثالهم ، و بلخي ابوشكور بلخي ، ابوالمويد مانند شعرايي
دسترس در دوره ، آن از قرايني و آثار ما نيست ، چنين.است نداشته وجود
به فردوسي ، حماسي منظومه شكل در فارسي ، زبان خود ولينداريم
منعكس را انسان ذهن و عين طبيعت ، تصاوير تمام شكل ، و وضع زيباترين
ملي هويت مهم محورهاي از يكي واقعا مولفه ، اين اين بنابر.ميكند
وجود ، با مختلف دورانهاي در كه بوده فارسي زبان همين شايد و است
مرز يك و نگاهداشته هم دور را ما انحطاط ، و هزيمت شكست ، هجوم ،
.است نموده ايجاد فرهنگي ، جغرافيايي
در فردوسي كه ماميدانيم.دارند وجود هم مهمتري خيلي مولفههاي
عباسي خليفه القادربالله.است ميكرده زندگي تكانهاي و پرتنش زمانه
و شداد فتواهاي كه بود متعصبي قشري وي ، .است ميكرده حكومت بغداد ، در
محمود سلطان همچون قدارهكشي و شمشيربند را ، آنها و مينمود صادر غلاظي
تاريخ قول به.ميكرد اجرا بود ، خونريزي محتسب خود ، كه غزنوي
:بيهقي
بردار رافضي و قرمطيميجست و بود كرده جهان در انگشت محمود ،
ملي هويت كه نوشت كتابي فردوسي ، مانند دوران ، شاعري اين در.ميكرد
مسئله ، .است عجيب اين ، خيلي و ميشود ، بسيج فرهنگي ، نظر از ما
مانند متعصبي مذهب شافعي كه قرني درنظرميرسد به متناقض
شيعه ، فرق و است اينسوي در محمود سلطان و سو آن در القادربالله
دربار زبان و مسلط زبان تركي ، طرفي ، از ميكنند ، و زندگي مخفيانه
سعي كه.ميگويد سخن زبانفارسي با و ميآيد فردوسي نام به شاعري است ،
دقايق توجهبه با و شده پيراسته كاملا عربي ، ازلغتهاي آن در شده
كار اين ، .برسد وحدت يك به درزمان ، موجود آييني متضاد و متناقض
دقايق اين فردوسيميتواند هنرمندانه نبوغ تنها و است بسيارمشكلي
.عرضهبدارد هماهنگ ، منظومه يك در را وناهماهنگ متناقض متضاد ،
اشكال به كه باستانيايران ، كيهاني شناسي هستي كه ميدانيم ما
چندهزار دوره چندين به و شده منعكس آيينهايمختلف ، در مختلف ،
.دارد وجود مشخص كاملا دوره سه ميان ، آن از كه است شده تقسيم ساله
و افلاك در و است بهشتي انسان ، آن ، در كه است مينوي هزار سه دوران -1
از انسان ، كه است آميختگي دوران بعد دوره -ميكند20 زندگي اعلي ملاء
مفاهيم ، دوره ، اين در.ميكند پيدا عيني حالت و ميشود عين وارد ذهن ،
دوران و شاهنامه در دوران ، اين انعكاسميشوند مصاديق به تبديل
بازگشت يعني يگانهسازي دوران آخر دوره -است30 مشخص كاملا ما ، حماسي
.است مشخص كاملا شاهنامه ، در دوران ، سه اين.است مينوي دوران به
مرز كه چرا ندارم ، اعتقاد كاملا شاهنامه ، تقسيمبندي اين به من البته
.نيست مشخص كاملا شاهنامه ، مثل ادبي و هنري آثار در حماسه و اسطوره
برخورد حماسه ، .است زندگي با غريزي برخورد اسطوره ، كه ميدانيم ما
حماسي منظومه يك وارد اساطيري ، مفاهيم كه زماني و است خردگرايانه
اين تمام.ميشوند خردگرايانهتر و ميكنند پيدا عيني حالت بيشتر ميشود
در ماميشود مشاهده آن ، تاريخي دوره در حتي و شاهنامه در مسايل
و بهرامگور زندگيداريم سروكار اساطيري عناصر با تاريخي ، دوره
عناصر ، يعنيهستند اساطيري و حماسي عناصر داراي چوبينه ، بهرام
شاهنامه ، براي شدن قايل تقسيمبندي من ، نظر به لذا.است عادات خوارق
.است همراه تسامح با
اول بخش در ما كه است دارد ، اين وجود مشخص صورت به كه چيزي آن اما
.ندارد وجود شخصيت تكثر و تعدد.نيستيم روبرو باانسان شاهنامه ،
.انسانهاست تمام نماينده و نماد كه دارد وجود كيومرث نام به آدمي
نقش همان بازتاب اين ، و ميدهد انجام هركاري آنها ، طرف از يعني
قاضي و قبيله رئيس فرمانروا ، كه بابا پدرشاه يا پدرسالار يا پدرشاه
.ميباشد است ، بوده
با ما تهمورث ، و هوشنگ ، جمشيد كيومرث ، يعني اول ، پادشاه چهار در
ما.دارد وجود پادشاهان اين در كه سروكارداريم انسان تجسم
نسبت هوشنگ به انجامميدهند ، لشكريان و كشاورزان كه كاري ميبينيم
ميدهد انجام را كارها اين تمام آنها ، طرف از هوشنگ يعنيميشود داده
.ندارد وجود ديگري هيچكس و
.ميشويم روبرو فريدون دورهپادشاهي در شخصيتها ، تعدد و انسان با ما
پسرانش ، بين را جهان همه فريدون ، و آمد پديد كهمرزبندي بعدها يعني
چرا؟.ميشود ايجاد هم شخصيتها تعدد نمود ، تقسيم ايرج ، و تور و سلم
حماسه ، .دارند وجود زيادي انسانهاي واقعي ، زندگي در اينكه دليل به
اساطيري كلي مفاهيم آن شده عيني حماسه ، .است نزديك واقعي ، زندگي به
.است آييني و
زميني تضادهاي لزومابا و كشورها با ما جهان ، تقسيم از پس
زميني جنبه شر ، و خير بين تضادهاي يعني.ميشويم روبرو (خيروشر)
.ميكند پيدا (توران و ايران اردوي بين)
و آميختگي دورهمينوي ، سه جريان بخواهيم ما اگر اين بنابر
سپيدي و سياهي) شر مطلق و خير مطلق با بدهيم ، نشان را يگانهسازي ،
منعكس و شاهنامه حماسي دوران كه دوم دوران.ميشويم روبرو (مطلق
پيدا تداخل هم با خيروشر ، متجانس است ، آن از عظيمي بخشي كننده
كه همانطور.نيستند مطلق شر يا مطلق خير ديگر آدمها يعنيميكنند
نيز ،(ايران پادشاه) كاووس و نيست بد مطلقا ،(توران پادشاه) پيران
عناصر اين است ، بزرگ جنگ دوره كه دورانبعد ، در.نيست نيك مطلقا
آن كننده تعيين شاهنامه ، بايد در هرحال ، به كه چرا ميشوند ، جدا ازهم
با هستند ، افراسياب و كيخسرو كه دوكلخيروشر بين بزرگ نبرد
كه بزرگ جنگ در و كنارميكشد را خود فردوسي ، .گردد تبيين نظاماساطيري
.مشخصميشود نامتجانس عناصر تكليف است ، حماسيشاهنامه بخش پايان
فردوسي بزرگ هنر كه است آن قريب ، دكتر بيانات از شده دريافت نكته
.است هماهنگ ، منظومه يك در تناقضها مجموعه تفسير و تبيين
كه چهارصدساله دگرديسي طياين در كه است اين ميآيد ، پيش كه پرسشي
يكجغرافياي كه مجموعه ، اين چگونه بود ، داده مارخ فرهنگ طي در
ميكند؟ كمك ما ملي هويت بازيابي به دارد ، خاص تاريخي
دارد ادامه