چهارم ، شماره 1210 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 4 سهشنبه 14
|
|
و (ع) صادق جعفر امام روز يادداشت
فكري گروههاي روياروييبا در كلامي شيوههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از بجامانده منابع و روايات در كانوني ، موضوعات از يكي بيشك
كه است كلامي انديشههاي از بديع صورتي پيريزي همانا ،(ع)امامصادق
ايشان زمان در كه) يهودونصارا از متاثر كلام يا فلسفي شائبههاي برخلاف
به قرآني ، دستورالعملهاي و شيوه به تاسي با ،(يافت بسياري رواج
نايل فراگير حال عين در و دقيق منابع و براهين از منظومهاي ايجاد
.آمد
محتوا ، و شيوه در كه - كتب ساير با كلامي جدل و استدلال نوع اين تفاوت
خوبي به را - بودند اسرائيلي و سطوري كلام يا فلسفي استدلالهاي مرعوب
مفضل ياتوحيد توحيد تحتعنوانكتاب مستقلي دانشنامه در ميتوان
.كرد مشاهده
سربرآورده مختلف و متعدد فرق ميزيستند ، (ع)امامصادق كه دوراني در
مزدكيه بقاياي مانويان ، خوارج ، مرجئه ، غلاه ، از گستردهاي طيف و بودند
نيز يهودي و مسيحي اقليتهاي اينكه ضمن ;ميشد شامل را دهريان و
.بودند مشغول خويش فعاليت به همچنان
:نيست لطف از خالي گروهها اين فكري كانون و عقايد از برخي به اشاره
ستم و ظلم توجيهگر ميانگاشتند ، چهارم خليفه را (ع)علي امام كه مرجئه
مظالم برابر در كه بودند باور اين بر آنها.ميشدند محسوب بيناميه
و تسليم نوعي تفكر اين نتيجه كه بست آينده به اميد بايد بنياميه
و آرامش به مردم ترغيب و ستمگري توجيه و موجود وضع برابر در انقياد
!بود سكون
مجادله در گروه اين;بودند امام عصر فكري گروههاي ديگر از معتزله
كه مبحثي.ميشدند شناخته واختيار ، جبر محور حول اشعريان با
.ميشد منتهي خالق با انسان روابط مورد در كلامي مباحث به سرانجام
مبلغ علنا و عملا و برميتافتند روي مختلف حكومتهاي از كه خوارج
فعال گروههاي ديگر از بودند ، اجتماع مختلف سطوح در خشونت و جزميت
امام عصر در متعدد فرق قالب در خوارج.ميآمدند حساب به زمان اين
شد ، ياد كه عمده گروه سه جز به ميدادند ، نشان خود از تحركاتي همچنان
اسماعيليه و زيديه كيسانيه ، بهعلاوه زنادقه و دهريان و مانويان غلاه ،
كلامي بحثهاي پرتنش كانون به كه بودند دوران اين گروههاي زمره در نيز
.ميزدند دامن حاضر
روشهاي و شيوهاستدلال و مناظره يعني (ع)صادق جعفر امام حسنه سنت
خود عصر فكري گروههاي با برخورد در همينمباحثات پرتو در امام كلامي
.يافت پويا و باريپربركت و برگ اسلامي عالم در كلام علم و شكلگرفت
;گرديد كلام نوظهور علم مسلم استاد جعفري مكتب شاگرد هشامبنحكم
توحيد طبرسي ، شيخ احتجاج كافي ، مثل آثاري در وي احتجاجات بطوريكه
.ميباشد منعكس...و صدوق
بر مشتمل كه مفضلاست دورانتوحيد اين كلامي اثر برجستهترين
.است كوفي جعفي فضلبنعمر براي صادق امام تقريرات
بحثهايي به شدن وارد بدون كه است توجه درخور آنرو از بيشتر كتاب اين
در احتجاج رابهمنظور براهين و مسايل عينيترين علمي ، يا خشكعقلي
چنان عيني ، مسايل اين.ميبندد بهكار اسلام ، بنيادين اصول اثبات
و نظرها دقت عليرغم كه شدهاند مرتب كتاب اين در وضوح و بهدقت
.ميباشند قابلفهم و بديهي فكري ، سطوح همه براي علمي ، نكتهسنجيهاي
از يافته ، مجلسترتيب چهار بهصورت كه توحيد كتاب مختلف فصول
اثبات آن محوري موضوع و است گرفته شكل امام پاسخهاي و مفضل پرسشهاي
استقرايي حركت نوعي كه مباحثات اين طي در.است عالم صانع و تعالي حق
و اشارات.ميگردد محرز و اثبات صانع وجود است ، عيني مقدمات برخي از
آن كلامي جدلهاي شدت نشانگر مختلف موضوعات به (ع)امام متعدد كنايات
انديشههاي و علوم مكاتب ، بر حضرت آن احاطه و شناخت همچنين و روزگار
اشارات يا اول مجلس در ماني مكتب به اشاره فيالمثل.است بوده معاصر
ارائه يا غيرشيعي ، متكلمان مختلف گرايشات و شائبهها به ايشان
همه اين با.جهان و انسان درباره تجربي علوم از نقطهنظرهايي
نظم و علت اثبات در ساده مواعظي صرفا نبايد را (ع)امام احتجاجات
بر تكيه با آن در شبهه ايجاد بود چنين اگر چراكه ;كرد قلمداد عالم
.ميگرديد امكانپذير احتمالات و تصادف از مثالهايي و ناشناختهها برخي
مدام و است اينبديهيات تذكر در (ع)امام بيان مهم ويژگيهاي از يكي
از را او گويي ;فراميخواند جنبهها دراين تفكر و تدبر به را مفضل
به وجوددارد محض تعقل و تجريد مسير در كه صعبي و بيراهههايدور
.فراميخواند نزديك و بيشبهه و سهل راهي
نظم برهان بر مفضل ، تكيه توحيد در (ع)جعفرصادق امام استدلال اساس
اين مختلف ابعاد و اجزاء در وبازنگري متعدد نمونههاي ذكر است ،
عليرغم امااست افزوده بحثها اين استواري و غنا بر نمونههانيز
مهم نكتهاي به را مفضل نظر خود ، بحث پايان در امام موشكافي ، اين همه
.است انسان در شناخت قوه محدوديت به مربوط حقيقت در كه مينمايند جلب
و محدوده همين در شناخت تعميق جهت در صرفا ميبايد انسان موجه تلاش
است موجود آن ابزار و امكانات كه باشد ابعادي و جنبهها در دقتنظر
نخواهد عايد سرخوردگي و انحراف جز چيزي چارچوب اين از خارج در وگرنه
:است چنين امام گفتار در دقيقه آن شد
وجه چهار به اونمايند معرفت طلب و كنند اشياء در كه سئوالي..
:بود ميتواند
حقيقت كه آنكهبدانند:دوم.نه يا است موجود كه بداند آنكه:اول
آنكه:چهارم.را او صفات و بشناسندچگونگي آنكه:سوم.را ذاتش
درخالق را وجوه اين از يك هيچ.را وجودش غايت علتو بدانند
خدا آنكه به آدمي علم و...است موجود آنكه غير به دانست نميتوان
بلكه بداند ، را او چگونگي و حقيقت كنه كه نيست آن مستلزم است موجود
.است كافي وجوه از موجهي تصور وجود ، به تصديق در
ممتازي و برجسته وموقف موقعيت (ع)صادق حضرت نيز ، فقه زمينه در
حضرت آن كه دارند نظر اتفاق معنا اين بر محدثين و مورخين.داشتند
جعفري فقه به مربوط كتب دوران همان در و داشت حديث راوي هزار چهار
در.ميخواندند اصل چهارصد را رسالات اين و بود جلد چهارصد بر بالغ
جمله از كه.بودند عام و خاص زبانزد (ع)امام نيز ديگر علوم حيطه
بزرگترين زمره در كه كرد اشاره جابربنحيان به ميتوان آنها
.بود صادق امام درس حوزه شيميدانهاي
مواجهه جبهه دو خويشبا حيات طول در (ع)صادق امام:اينكه نهايت
عقايد ديگري بنيعباس و بنياميه واقعخلفاي در يا سياسيون.ميكردند
در.بودند برگزيده روشي و راه خود براي دسته هر كه مختلف مذاهب و
كه شكل اين به بودند زده منفي مبارزه نوعي به دست امام سياست حيطه
عمدهترين.ميشمردند مذموم و مردود را خلافت دستگاه با همدلي و همكاري
حنظله عمربن با حضرت آن جواب و سئوال در خصوص اين در امام مشي خط
موجود كافي اصول در حنظله عمربن عنوانمقبوله تحت كه دارد تجلي
جاسوسان ديد از كه نبود چيزي (ع)امام محبوبيت و موقعيت و مقام.است
و اذيت مورد را حضرت دفعات به جهت همين به.ماند دور به عباسي منصور
امام روح سال 148 شوال بيستوپنجم در نهايت در تا ميدادند قرار آزار
.پيوست اعلي ملكوت به