چهارم ، شماره 1211 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 6 پنجشنبه 16
|
|
جديد عصر در اجتماعي قشربندي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
قدرت منبع جامعه در كه كمياب منابع وبر ، ماكس نظرات اساس بر
حزب و منزلت اجتماعي ، طبقه:ميشوند تقسيم شاخه سه به ميباشند
كاشيرن.بارباراجي و اشلمنجيروس:نوشته
عليخواه فردين:ترجمه
ميگردد تعيين معيارهايي چه اساس بر جامعه در افراد جايگاه:اشاره
جامعهشناساني ميگيرند؟ قرار ارزيابي مورد چگونه معيارها اين و
موضوع اين فراوانيپيرامون بررسي و بحث به ماكسوبر چون
اجتماعي موقعيت وتعيينكننده اصلي عناصر حزب و ثروت شان ، پرداختهاند
آنپرداخته نقد به ماركسيستها درمقابل ، ميباشند ، وبر ماكس نظر فرددر
نظريه قالب در انديشمندانمتاخر.ميپردازند بهموضوع ديگر گونهاي به و
نظرات چكيده.ميشكافند بحثرا متفاوت زاويهاي از كاركردي-ساختاري
.ميخوانيم كه است مطرحشده مقاله اين در اينجامعهشناسان
مقالات سرويس
كمونيستهاي از روشني به (Leonid Brezhnev)برژنف لئونيد
ديگر به نسبت و بوده يكملت قدرتمند رهبر او.بود متمايز ديگر
اينچنين وي چرا.داشت قرار مناسبتري مالي وضعيت در خود هموطنان
دست قابلتوجه رفاهي به و راند حكم ملتي ميتوانستبر كه بود قدرتمند
اساسي نيازهاي تامين براي ميبايست ديگر كهشهروندان حالي در و يابد
امريكا ، متحده ايالات در ميكشيدند؟ انتظار صفوفطولاني ، در خود
در را كلاني ثروت (Kennedys) كنديها و (Rockefellers) راكفلرها
لوكسزندگي تابستاني و زمستاني وويلاهاي زيبا منازل در و دارند اختيار
رياست كنديبه و جمهوري رئيس معاون بهمقام راكفلر نلسون مينمايند ،
قدرت و صاحبثروت شكل بدين اينان چرا.متحدهرسيدند ايالت جمهوري
مينمايند؟ زندگي ساده منازلي در امريكاييان ديگر كه حالي در ميشوند؟
كميابدر كالاهاي يا منابع توزيعنابرابر يا (Inequality) نابرابري
در معين ومنابعي كالاها.ميشود يافت اشكالگوناگوني در جوامع از برخي
كشورها از بعضي در.ميباشند دسترسي قابل دشواري سرزمينهابه از شماري
شماري در زمين.ميشود وفوريافت به ديگر بعضي در ولي كمياباست گوشت
فراوان ، چنان ديگر ، نقاطي در استو كمياب منابع جزء جهان ازنقاط
كارگر جوامع از بعضي درراندارد آن بر مالكيت ادعاي كسي كهحتي
ارزشمنديمحسوب منبع كودكان جهت بههمين و نيست موجود كافي بهاندازه
پيرشان والدين براي و ميكنند كار مزرعهخانوادگي در آنها.ميشوند
فرزندان داراي كه مردي جوامع اين در علاوه به ;ميآورند دست به محصول
فرهنگها از شماري در كالاها برخي.ميآيد شمار به ثروتمند باشد بيشتري
(سابق) كشورهايكمونيستي در هم متحده ايالات در مهم.هستند كمياب
كسي.ميآيند شمار به كالاهايكمياب از لوكس واتومبيلهاي مجلل خانههاي
قدرت.دارد اختيار در نيز را دارد ، قدرت كنترل در را كمياب كهمنابع
مانع ديگران اگر حتي-شخص يك اختيار آوردن دست به توانايي (Power)
ارتش كنند ، توليد را قادرندغذايشان خود كه مردمي.راگويند -شوند
اينامور انجام به نسبت كه برآنها...و دهند سامان را خود
كه كميابي اساسمنابع بر را مردم ما.قدرتمندترهستند ناتوانند ،
ايالات جامعه در دارايي پولو.ميكنيم ردهبندي كنترلدارند ، در
فراوان مقادير صاحب كه كساني و محسوبميشود كمياب منابع از متحده
به قدرت منبع ، اين از ميتوانند -ثروتمند افراد هستند پول و دارايي
بيشتري كمياب متنفذ ، منابع بسيار افراد كه ميشود گفته.بياورند دست
رهبران.شوند صاحب را قدرت ميتوانند طريق اين از و كنترلدارند در را
اعضاي كه دارند قرار موقعيتي در چون هستند ، قدرت داراي نيز سياسي
شان ثروت ، اساس بر مردم ردهبندي اين.مينمايند كنترل را سياسي حزب
شناخته اجتماعي(Stratification) قشربندي عنوان تحت حزبي موقعيت يا
بيقدرت از را قدرت صاحب و ثروتمند از را فقير قشربندي ، .ميشود
قرار بالا رده در هستند كمياب دارايمنابع كه كساني.ميسازد متمايز
بخشهاي بر ميدهيم خوداختصاص به قشربندي نظام در كهما جايي.ميگيرند
مدرسهاي ميكنيم ، زندگي محلهايكه:ميگذارد تاثير مختلفزندگيمان
ميدهيم ، راي كه كسي به مصرفي ، خوراك نوع داريم ، كه شغلي كهميرويم ،
تماما رفاه ، و تفريحي كارهاي ورزشي ، ميكنيم ، ازدواج او با كه كسي
قرار تاثير تحت ميدهد ، ردهبندي در ما به جامعه كه جايگاهي وسيله به
نحو به اجتماعي قشربندي كه نيست تعجبآميز اين بنابر.ميگيرند
.است جامعهشناسان علاقه مورد چشمگيري
( 19201864Max Weber) ماكسوبر نظرات اساس قدرتبر منبع -1
سهشاخه به قدرتاند منبع جامعه در كميابكه منابع آلماني ، جامعهشناس
وحزب (Status) منزلت (Socia class) اجتماعي طبقه:ميشوند تقسيم
.(Party)
نزديك و عاملمرتبط چندين پايه بر اجتماعي طبقه:اجتماعي طبقه (11
و ميشود ناشي ثروت كهاز قدرتي ثروت ، :از عبارتند داردكه قرار هم به
.ثروت آوردن دست به براي فرصتهايزندگي
درآمد به ميشوند قادر افراد كه هستند مجالهايي زندگي فرصتهاي
تحصيلات براي بهتري مجال طبقهمتوسطبالا از زن يك.بخشند خودبهبود
از زني اما بياورد ، دست درخوريبه شغل ميتواند و دارد مناسب
.ندارد موقعيتي چنين طبقاتپايينتر
در (engels)انگلس و (، 18831818KarXMaRx ) ماركس كارل
پايه بر كاملا اجتماعي كهطبقه مينمايند بحث (1848) مانيفيستكمونيست
توليد وسايل انحصاري مالكيت آنكه دليل به بورژوازي.است ثروتاستوار
را امكانات و غذا كارخانههاييكه و مزارع -داشت دست رادر
نيز (كارگران) پرولتاريا.تشكيلدهد را طبقه يك توانست -توليدميكردند
داشتند زمين كه علت نهبهاين اما بودند طبقه يك تشكيلدهنده
ابزاري كه جهت اين به نه نمايندو فراهم را خود خوراك تابدانوسيله
كه علت اين به بلكه رفعكنند را اساسيشان نيازهاي تابدانوسيله داشتند
مقابل در.كارخانجاتبفروشند صاحبان به را خود كار ميتوانستندنيروي
داشتند ، دست رادر توليد وسايل كنترل چون (بورژوازي) ثروت صاحبان
-را فقرا بودند قادر طبقه ايناختيارآنهابود در نيز قدرت
كه هنگامي و نمايند اجير سودمندبودند برايشان كه وقتي-پرولتاريا
.كنند اخراج را آنها احتياجنبودند مورد طولاني چندان نه برايمدت
اما گيرند دراختيار سودي فقرا ، كار بهواسطه ثروتمندانميتوانستند
از سودهايناشي براي نميتوانستند قدرت علتنداشتن به فقرا برعكس ،
طبقه كه پذيرفت را نظر اين وبر ماكس.باشند داشته ادعايي كارشان
كهفرصتي افزود او اما استواراست ، ثروت پايه بر اجتماعي
وي.ميشود قلمداد مهم ثروت خود ميآيدبهاندازه بهدست ثروت كهبدانوسيله
تحصيلثروت ، جهت بازار زندگيدر فرصت مثال براي كه ميدارد بيان چنين
در كه افرادي.دارد بستگي سودبيشتر نمودن فراهم امكان به
آموزش مانند هستند ، خودثروت از غير كمياب منابع بازارداراي
در را قدرت درفروش ، مناسب سرويس و ويژه پيشرفته ، مهارتهاي
است مناسب برايشان قيمتها كه هنگامي به ميتوانند آنها.اختياردارند
بالاترين كه بفروشند كسي به را محصول يا و بدارند عرضه را خود محصولات
ميتوانند نيست بهسودشان قيمت كه هنگامي يا نمايدو پيشنهاد را قيمت
كه زندگي فرصتهاي بهوسيله اجتماعي پسطبقهورزند امتناع فروش از
تعيينكننده و مهم ثروت خود اندازه به ميشود ، حاصل ثروت آنها طريق از
.است
دارد ادامه