چهارم ، شماره 1214 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 10 دوشنبه 20
|
|
ميگيرد شكل حزبي نظام ;ايران
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بخش) حجاريان سعيد دكتر با گفتوگو در تاريخساز نخبگان و احزاب
(آخر
شده كوچك دولت اندازههاي كه ميآيند بهوجود بستري در معمولا احزاب
از اشكالي طوركلي به.باشد گرفته شكل ازدولت مستقل مدني جامعه و
هستند شكلگيري درحال ايران در تحزب
بخش در كه بود نخستيني محور كاركرداحزاب ، درباره بحث:اشاره
با آن تناسب و ايران شرايط آن دنبال به.شد عنوان گو و گفت اين اول
ظهور تاريخ به اينباره در گرفت ، قرار بحث احزابمورد شدن نهادينه
عوامل و موانع سپس و شد اشاره بود فرمايشي بيشتر كه دركشورمان احزاب
بررسي مورد محور ، اين شماره ، اين در كه گرديد مطرح واقعي احزاب ظهور
.ميگيرد قرار
مقالات سرويس
بادآورده پولهاي بركت به ميتوانست شاه ;نفت پول مانور قدرت كاهش -4
ماليات كه نظامي.شود مستغني دهندگان ماليات ماليات ، از نفتي ،
ماليات كه كسي اما.ندارد مشاركت توقع نيز دهنده ماليات نگيرد ،
لذا.ميشود خرج كجا در پرداختياش ماليات بداند دارد توقع ميپردازد
قدرت فاقد حاضر حال در ما نظامميكند اعمال راهم خود سياسي نظريات
دقيق معناي به رانتي دولت يعني.است رژيمپهلوي زمان نفت پول مانور
.است شده رنگ كم كلمه
تحميلهايي قطبي دو نظام فروپاشي از بعد سياسي و بينالمللي شرايط -5
عنوان تحت اخيرش كتاب در هانتينگتون.ميكند سوم جهان كشورهاي به را
سوم موج اينكه بر مبني كرده اشاره موضوع اين به دموكراسي سوم موج
با پيرامون كشورهاي به سرمايهداري مركز كشورهاي توسط دموكراسي
ملل ، نمايندگان سازمان عمومي مجمع به وابسته كميسيونهاي چون اهرمهايي
آيا كه جريان اين سوي و سمت قضاوت به من ميشود ، تحميل...و بشر حقوق
نظام ممد نوعي به جرياني چنين نفس ولي نميپردازم ، نه يا است درست
.بود خواهد ما كشور در حزبي
دارند ، رشد امكان طبقاتي ساختارهاي در احزاب گفتم ، كه همانگونه -6
در منتشر صورتبشر به مردم كه خلقي تمام يا ساختارهايپوپوليستي
چندان ندارند ، يكديگر با ساختاري تمايز و قرارگرفتهاند يكديگر كنار
يعني بگيرد ، شكل احزاب اجتماعي پايههاي ابتدابايد نيستند ، احزاب ممد
احزاب اينها درون از سپس و وجودبيايند به ذينفع گروههاي و طبقات
ساختار از ايران ساختاراجتماعي اسلامي ، انقلاب بعدازشوند متبلور
وافتراقهاي تمايزها بتدريج و گرفته فاصله مردمگرا و خلقي عموم
است محرز كاملا ميكند ، تجربه خود اجتماعي ساخت در را ساختاري
يكديگر از دارند اجتماعي تهيدست طبقات و شهري متوسط ممتاز ، كهطبقات
اجتماعي ، ساخت افتراق.ميكنند تكرار را مختلفي آراء و متمايزميشوند
.است سياسي توسعه شرايطزمينهساز از
از و خودجوش صورت به كه هستند نهادهايي مدني ، جامعه نهادهاي -7
بيشتر نهادها اين چقدر هر ميگيرندو شكل داوطلبانه صورت به پايين
.بود خواهد بيشتر بيايد وجود به حزب سيستم درآن اينكه امكان باشند ،
ايران جامعه در بودند ، موثر امر اين سنديكاهادر و اتحاديهها غرب در
جزو دارند مذهبي وجهه كه جرياناتداوطلبي و گروهها محلي ، هياتهاي
كنار درميروند شمار مدنيبه جامعه زمينهساز و مدني جامعه نهادهاي
شده تشديد واكنون بوده انقلاب از قبل هم ديگري ساختاري عوامل اينها
حزبي پيدايشنظام براي مشدد عوامل اين كه معتقدند تئوريسينها.است
ما جامعه در شهرنشيني درجه:شهرنشيني -الف:هستند مهم بسيار
كه است شهري پديده يك اساسا حزب و است بالاي 60درصد جديد ، مطابقآمار
حاضر حال در:عمومي آموزش افزايش -ب.ميباشد مترادف تراكمجمعيت با
سواد سطح بالارفتن داريم ، آزاد و دولتي ليسانس نفردانشآموخته 2ميليون
شبكه:ارتباطات نظام گسترش -ج -ميباشد حزبيموثر نظام در عمومي
اهميت حائز...و اطلاعرساني تاشبكه گرفته روزنامهها از ارتباطات
.ميباشد
بهسوي است ممكن حزبي نظام در كه است اين مهم نكته اينجا در
يكديگر با مسير دو اين برويم ، پيش ليبراليزاسيون يا دموكراتيزاسيون
سازمان خود به سريعتر چون اغنيا ليبراليزه ، حزبي نظام در دارند ، فرق
مقتدر جريانات هم ، ما جامعه در ميكنند ، حفظ را خود برتري ميدهند ،
تاريخي طولاني سابقه و وابستهاند بازار به كه هستند جرياناتي عمدتا
صورت اغنيا نفع به معمولا نيز بينالمللي نظام فشارهاي دارند ، هم
نوعي ممد ارتباطات گسترش يا تحصيلات چون ديگري عوامل ميگيرد ،
سياسي توسعه سمتگيري مناسبات ، شدن بازاري البته است ، ليبراليزاسيون
حاكميت مانند).ميدهد شكل اقتصادي قطبهاي سمت به را حزبي نظام و
جناحهاي به كه آمريكا در جمهوريخواه و دموكرات قدرتمند دوحزب
برخوردار خود جدي احزاب از ديگر طبقات و هستند وابسته سرمايهداري
يعني است ، دموكراتيزاسيون سوي به رفتن پيش ديگر مسير.(نميباشند
احزاب مانند را خود احزاب دارند ، كه تنوعاتي عليرغم مردم توده دمو ،
با لذا.ميكنند ايجاد متوسط طبقات به وابسته احزاب و محروم طبقات
ما سياسي نظام كه باشد اين بر تلاشمان بايد مطلوب ، شكل اين به توجه
.بشود دموكراتيزه بلكه نشود ليبراليزه
اين در نيست ، امكانپذير ما ، كشور در شدن ليبراليزه معتقدند برخي
استبداد گروه ، اين نظر به دارد ، را خود جاي شدن مياندموكراتيزه
را خود كه است محكمي ساختارهاي داراي فرهنگي -اجتماعي نظر از آسيايي
متوسط طبقه نابودي با مناسبات اين.ميدهند اقتصادينشان مناسبات در
است؟ همراه متوسط طبقه ايجاد با كهتحزبگرايي حالي در دارد ملازمت
امري چنين اگر.دارد اثبات به نياز ايران در متوسط طبقه زوال البته
ما ، مثل پيراموني دركشورهاي.بود نخواهد دموكراسي ممد باشد صحتداشته
و متوسط طبقه رشد دموكراتيزاسيون ، و احزاب پيدايش بستربراي مهمترين
و ملازمه ارتباطات و سواد سطح افزايش با كه جديدياست متوسط طبقه
افرادي اقتصادي پايگاه است ممكن شرايطكنوني در البته دارد همبستگي
احساس نيروها بسياري وضعيترواني لحاظ به اما باشد ، فقر خط زير
پول فردي ممكناست.هستند جديد متوسط طبقه به متعلق كه ميكنند
اقتصاديزير پايگاه لحاظ به ولي بكند تهيه بتواند را آزاد دانشگاه
فكري وضعيت لحاظ از ديگر عبارت به.باشد داشته قرار فقر خطر
ايران در قشر اين كه است جديد متوسط طبقه به متعلق وايستارهايسياسي ،
اگر ولي است شده تشديد خدمات بخش رشد با موضوع اين.است تزايد به رو
نظام ايجاد مانع امر اين معالوصف برود زوال جديدروبه متوسط طبقه حتي
آقاي.آمد خواهند وجود به اغنيا براي منتهااحزاببود نخواهد تحزب
.ميكند نامگذاري قليل عدهاي براي رادموكراسي تحزب نوع اين دال رابرت
اقتصاديشان گرفتارهاي دنبال وبه نيستند سياست اهل مردم تودههاي
متوسط طبقه كهاضمحلال است شمااين استدلال به من ايراد ولي.ميروند
.برسد اثبات به شاخصها ارائه با بايد
به رواني ، احساس و است اقتصادي مفهوم يك طبقه برخي ، نظر به
اين بر را فرض اگر باشد؟ افراد طبقه كننده تعيين نميتواند تنهايي
احساسات ميان نزاع در وقت آن است اقتصادي مفهوم طبقهيك كه دهيم قرار
ميزان با ميداند متوسط طبقه جزء را خود شخص براينكه روانشناختيمبني
مذكور طبقه در نظر اين از كه واحترامي همبستگي نوع و شخص درامد
.است پيروز آن از احترامبرخاسته و اقتصادي قدرت هميشه دارد ،
و كارگر ايرانطبقه در معتقدند دارند بينشي چنين كه ديدگاههايي
درامددولت به وابسته زيربنايي طور به ديوانسالاري به وابسته نيروهاي
به وابسته كه سازمانهايي مجراي از آنها خواستههاي حتي هستند ،
داخل در نيرو دو اين خاستگاه بنابراين هستند ، طرح قابل دولتهستند
.مشخصنيست هنوز جامعه
كشورهاي در دموكراسي حامل و عامل معتقدند صاحبنظران گفتم كه همانطور
فاصله واقعي احزاب ظهور تا ايران اما است متوسط طبقه پيراموني
كارگر خانه چند هر كشور كنوني شرايط در مثال عنوان به زياديدارد
بسيج به كه نيست طبقاتي دولت دولت ، اما است ، دولتي سنديكاينيمه يك
سنديكاهاي چارچوب در سرمايهداري منافع و دولت نفع درجهت كارگري
يك حتي لذا است ، مختلف منافع از بلوك يك دولت بلكه بپردازد ، مفيد
كارگر خانه چنانكه.داشت خواهد جدي سياسي كاركرد دولتي نيمه سنديكاي
حذف غيرقابل و داد نشان را خود كنندگي تعيين پنجم انتخابات در
دولتي ، اقتصاد ساز و ساخت كه هستم نظر اين با جهت اين از اما.هستند
ميآيند وجود به بستري در معمولا احزاب.است راهتحزب سر بر جدي مانع
گرفته شكل دولت از مستقل مدني جامعه و شده كوچك دولت اندازههاي كه
شكلگيري حال در ايران در تحزب از اشكالي كلي طور به اما.باشد
حذف صحنه از را يكديگر نميتوانند ديگر ميكنند احساس جناحها هستند ،
.است مستتر حزبي نظام پشت در قوا موازنه نوعي ديگر عبارت به بكنند ،
توازن شد ، خواهند فرمايشي احزاب برود ، بين از قوا موازنه اگر البته
چارچوب در احزاب تئوري تدوين شرايط ساختن مستعد سمت به مذكور قواي
.رفت خواهد پيش اساسي قانون
قابل سياسي گروههاي تحول جمله از ما سياسي ساختار تفسير اين با
و همبستگي چگونگي تحليل اين ميرسد نظر به حال عين در است توضيح
تقويت را ديگري يك هر كه را اجتماعي و عقيدتي ، اقتصادي نيروهاي تقريب
ميفرماييد كه جمعيتي نظر از حتي.نميدهد نشان ميدهند توضيح و
ما شهرهاي صاحبنظران عدهاياز نگاه از است تحزب ايجاد عامل شهرنشيني
كار تقسيم و صنعتينيست بافت شهري بافت ولي هستند شهر جمعيتي نظر از
.است وجودنيامده به لازم حد در هنوز مدني جامعهء به مربوط مناسبات و
مردمنيست شرايط بر مبتني شما تحليل گفت نميتوان آيا چارچوبي چنين در
.باشد ما اجتماعي ساختار براي درستي توضيح نميتواند و
نداريم ، كامل رقابتي بازار اقتصاد ، مانند سياست عرصه در ما ببينيد ،
سياست عرصه وارد مردم يعني دمو تمام بگوييم نميتوانيم هيچگاه يعني
خود سرنوشت تعيين حق واز آوردهاند وجود به را خود احزاب و شدهاند
اصالت داراي ميانسال مردان تنها آتني دموكراسي.ميكنند دفاع
حق فقط مردم از دسته اين بود معتقد و ميدانست شهروند را خانوادگي
يا حيوان عنوان به يا و دوماند درجه شهروند بقيه و دارند نظر اظهار
و مبارزات اثر بر اشخاص و نيروها غرب در.ميشدند محسوب اموال جزو
مبارزات بياورند ، بدست را شهروندي حق توانستند سياسي طولاني منازعات
در استمرار از پس شهروندي نظام.كرد شهروند را كارگران سوسياليستي ،
نظام بالاخره و گرفت شكل زنان و قومي اقليتهاي سياهان ، جنبش ميان
حال در ما ولي يافت گسترش همهشهروندان حقوق تامين اساس بر شهروندي
اساسي قانون شويم ، محسوب عنوانشهروند به تا ميكنيم تلاش داريم حاضر
داراي نيز ما يعني سرنوشتهستيم ، تعيين حق داراي ما كه دارد تاكيد
پلوراليسمو بهسوي ما سمتگيري من نظر از و هستيم شهروندي نظام
آنها شناخت كه دارند وجود هم موانعي منتها.است شهروندي حقوق پيدايش
روالمند با ميان اين در معتقدم من.كرد موانع رفع بايد لذا.است مهم
پيش عقلاني بوركراتيك نظامات سمت به كمكم اوضاع شدن قاعدهمند و شدن
.رفت خواهيم
به كه اجتماعي اقشار و گروهبنديها نظر از را شرايط كه نيست بهتر آيا
تا كنيم تحليل نقشميپردازند ايفاي به گوناگون ساختارهاي در سهمخود
موانع شناخت اساس بر كه معنا اين به كنيم ، قضاوت آنها بتوانيمدرباره
را حزبي روند ساختارها آيا كه گفت ميتوان تشديدكننده ، عوامل و
ياخير؟ ميپذيرند
بايد كلي طور به اما دارد ، بيشتري فكري كار به احتياج مسايل اين
كارگزار نقش بپردازيم ، يوميه شرايط تحليل به حاضر حال اگردر بگويم
.است ساختارها نقش از مهمتر تاريخي
نخبهگرايي بر مبتني حزب ، ظهور شرايط تبيين براي شما تحليل بنابراين
ظهور با معتقدند گروهها برخي شما تحليل با همسو.گرايي تاساختار است
نظر به آيا.بكنند كاري ميتوانند انتخابات درصحنه اشخاص برخي
هماهنگ حزبي روند مفهوم با لحاظساختاري از رفتار ، اين جنابعالي
است؟
و داريم قرار ما كه تاريخي پيچ در عليالخصوص و شرايط تحليل بحث در
اشخاص و افراد بر متكي و محدود و بسته نسبتا نظام يك از ميخواهيم
نقش برويم تحزب و تكثر و يافتگي سازمان و شدن سوينهادينه به
جناحها برخي حتي دليل همين به و هستند كننده تعيين تاريخي كارگزاران
مهم ساختارها كه است درست اينجا در.ميروند معتبر افراد سوي به
عناصر و عوامل كنوني ، كننده تعيين تاريخي شرايط در ولي ميباشند ،
دارند را خود سرنوشت تعيين حق استنقاد بناي كه آنهايي يعني انساني
همت كمر دارندو حضور ما مملكت در ايندست از ارادههايي.مهمتراند
برگشت روند ، اين بگيرد ، شكل كمابيش حزبي نظام تا بستهاند
.ناپذيراست