چهارم ، شماره 1216 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 12 چهارشنبه 22
|
|
!شده فراموش يادمانهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
-پنج و هفتاد و سيصد و يكهزار ماه آبان روزهاي از يكي ظهر بعداز
از بيرون در مسجد مناره سلجوقي ، دوران بازمانده -ساوه جامع مسجد
حاليكهحدود در تنها و يكه وآمد ، رفت كم خياباني كنار ودر حياط
بود شده خرد باران و باد توسط آن تزئيني آجرهاي و نوشتهها از نيمي
چيزي ، حياطي ، نگهباني ، سرپناهي ، بيهيچ ميگفت ، خوشامد آدم به
زيرآفتاب در كه خود پيچ در وپيچ عالي نقوش با مسجد زيباي گنبد
كلمات با و بودند نشسته زيبا كبوترهاي دورآن تا دور و ميدرخشيد
وارد.ميخورد چشم به بود ، شده مزين الله رسول ومحمدا لاالهالاالله
قسمت در كه ايرانيتهايي و داربستها به سرم بودم مواظب شدم كه حياط
به يعني بود ، حياط شمالي قسمت.نخورد بودند گذاشته فرعي درب ورودي
را داربستها و بود كوچكي چوبي درب نداشت ، ديگري راه آنجا از غير
از نيز حياط غرب قسمت در رفتم كه داخل.بودند گذاشته آنجا مرمت براي
كه زد حدس ميشد خوب ولي نكردم ، سوال كسي از ديدم ، فلزي داربستهاي آن
او از كه نبود هم كسي اينجاست ، مرمت بهانه به ساليانياست ، اينها
روي ديدم را ماموري گرداندم حياط دور تا بهدور كه را چشمم كنم ، سوال
بليطبگيري بايد داشتي؟ كاري پرسيد ، آقا ميزند ، چرت و نشسته صندلي
چند و وسط در كاجبزرگي درخت انار ، و درختانجير چندين با باغچهاي
ميراثفرهنگي سبزرنگ تابلو وسطحياط ، قسمت در ديگر ، درختبلوط
براي نميدانم !رعايتكنيد را نظافت بود نوشتهشده آن روي كه ساوه
ربط هم به كه رواق هفت حياط شرق قسمت !بودند نوشته را آن كساني چه
بزرگ محراب و درگاه متر ، تا 7 حدود 6 ارتفاعي با و محراب شكل دارند ،
آن آبي كاشيهاي بيشترين كه گنبدي جنوبي ، قسمت در گنبد آن پشت و اصلي
متروك از ميزند ، حرف ميكند ، دل درد ميكند ، گلايه ميشود ، خيره چشم به
!انسان همه اين بين بودن غريب و بودن تنها از بودن ،
بخشيده بهآن خاصي نمود گچ روي بسيارزيباي حكاكيهاي با مسجد داخل
تعدادي سقف بود ، پوشانده را حياط كف كوچك شكل موزاييكهايمربع بود ،
به و چوب از موقتي ستونهايي توسط كه بود فروريختن حال در رواقها از
كمرمق داشت آفتاب بود شده محكم ناخوشايند بسيار چهرهاي با مورب صورت
بيرون در وقتياز و بود مشغول فكرم.خوردم افسوس گرفت ، دلم ميشد ،
و فرهنگي ميراث كاش.درنخورد چارچوب به سرم كه مواظببودم ميرفتم
كه طور اين!چيزي تبليغي ، تلاشي ، ميزدند ، اقدامي ، بالا دستي ارشاد
وكب دبه دب همه آن با استانمركزي ، شهرستان نميشودبزرگترين
به منحصر تاريخي ، اثر يك.غيره و فرهنگي و صنعتي و تاريخي شهر.كبه
نيست ، ارگان و سازمان يك با تنها سخن روي !مخوف و متروك همه اين فرد
...و خصوصي ، بخش شهرداري ، فرمانداري استانداري ، سازمانها ، تمام
بسته دست !ندارد بودجه كه ارشادهم نكرده ، كه گناه فرهنگي ميراث
دو ميشود ، كه هماني ولي باشد همبودجه اگر و كرد كاري نميشود هم
و بپوسد و بزند داربستهازنگ آن تا رفت ميزنند ، والسلام ، داربست تا
يا بگيرند نظر در چندرغازبودجه و بخورد ، توقي به ديگرتقي بار
بزن ، داد و بيا هي حالا.ميبينيم كه ميشود آن عاقبتش سرانجام نگيرند ،
كجا !كجا...و كنيم جذب جهانگرد بايد و درآمدزاست صنعتي توريسم ، كه
عمري بعداز ما گذر كه جايي ببري و بگيري را اجنبي نفر يك دست ببريم؟
نيستم ، بيذوق من برويم؟ طرف كدام از نميدانستيم و افتاد آنجا به
مغازهاي ، كيلومتري ، يك شعاع تا وقتي !ميزند ذوق تو چيزها جور ولياين
آدم ريش به توريستها نشود ، آيا ديده كند ، عطش رفع آدم لااقل كه چيزي
!نميخندند؟
هست ، ديگر صدجاي برود ، شيراز و اصفهان به توريست نميشود ، كه همهاش
همه اين كرد ، نظر تجديد اينها حراست و حفظ در بايد ولي اينجا ، مثل
و سمت اين به چرا ميشود ، خرج كلان پولهاي و ميشود انجام عمراني طرح
شهرداريها ، غافليم ، نشستهايم آن روي كه گنجي از و نميكنيم؟ هدايت سو
چنين در شركتها و كارخانجات سود از بخشي بشوند ، عمل وارد خصوصي بخش
نظارت هم ارشاد و فرهنگي ميراث.يابد اختصاص امر اين به صنعتي مراكز
مراكزتفريحي ديگر و پارك تجهيز و ساخت محوطهسازي ، .كند كامل
و مناره براي محافظهايمتحرك ساخت اينمجموعهها ، كنار در مصنوعي
بازارچهو ساخت.ميكند كمتريمراجعه توريست كه درفصولي گنبد
راهنما نصبتابلوهاي مجموعه ، كنار در دستيشهرستان صنايع نمايشگاه
چنين انجام با غيره و طبيعي تاريخ موزه احداث شهر ، مباديورودي در
را آن كه فرهنگي و تاريخ به كردهايم كمك كه گفت ميتوان برنامههايي
.نياوردهايم دست به آسان
مديريتجهانگردي دانشجوي - حيدري اصغر