چهارم ، شماره 1218 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 15 شنبه 25
|
|
...شويم مطمئن خود قلب از بايد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خميني سيدحسن والمسلمين حجتالاسلام با گفتگو
روزنامه (ره)امامخميني حضرت يادگار رحلت سالگرد دومين با همزمان
خميني سيدحسن والمسلمين حجتالاسلام ايشان ، برومند فرزند با همشهري
:ميگذرد نظرتان از كه است داده انجام گويي و گفت
درد با ناآشنا ،(ره)كبير خانوادهخميني آقا ، حسن سيد آقاي جناب
گذشت؟ چه آنها بر دوسال اين در سيداحمدآقا ، بيحضور اما نبودهاند ،
:استكه خانواده به مربوط يكدستهاش ميگذرد ، ايشان فراق در آنچه
خونجگر اين و هجران اين شرح ميانه 0 حاشيه 0:شعرپلهاي-:312
دگر وقت تا بگذار زمان اين
به امام دوستداران همه و ما چشم امام از پس كه بگويم قدر اين فقط
من.رفت بين از چشمروشني اين ايشان ، از پس و بود روشن آقا حاج مرحوم
را خودم تكبيت اين با بود بستري بيمارستان در ايشان كه مدتي تمام در
:كه ميدادم تسلي
ميكند چه غيركرامت به خدا ما با
غني جهان خداي و گدا جهان يك ما
با دلدارند ، در را محبوب آن خانواده اشتياق (ره)امام دلداده مردم
چه با و امامچگونه خانواده اعضاي با كهملاقات بفرماييد حال اين
امكانپذيراست؟ ترتيبي
امام حرم در جمعه شبهاي معمولا
هنوز آيا.بود خانوادهشان به خطاب امامگاهي مكتوبات احساسترين پر
است؟ مانده نشدهايباقي منتشر مكتوب
بله
چطور؟ آقا احمد سيد مورد در
بله هم آن
... و درس اشتغالات از بگوييد ، خودتان از
.همدارم تدريسي و ميخوانم فقه خارج قم در و مشغولم بحث و درس به
غمم و تمامهم معمولا.ميگذرانيم كهداريم ، هم ذوقي سرسوزن با
از نيست امامقمبدكي قول به و است بحثهايحوزوي و درس به معطوف
محل از دلگشاتر جايي هيچ آخوند براي گفت بتوان بسا چه ومحصل براي
پنجشنبهها معمولا ، و ميكنم زندگي هجران به.نيست مباحثه محفل و درس
.ميپردازم موسسه و امام حرم كارهاي به است تعطيل حوزوي دروس كه
روزايشان يك آقا ، حاج مرحوم ازارتحال قبل ماه دو يكي هست خاطرم
ميخواني ، خوبدرس الان كه همينطور تو منمردم اگر حسن:گفت من به
بود پدر ظن حسن حقير درسخواندن خوب البته.بده راادامه خودت درس
.بهپسر
ميبينند؟ كسوتي چه رادر شما آينده در مردم بفرماييد ،
.اوست ميلخداوندگار كه كند آن عبد
امامو يادمانهاي حفظ براي تشكيلاتبخصوصي آيا نشر موسسه از غير
شد؟ نخواهد ايجاد خانواهاش
آثار نشر و تنظيم موسسه كه اين ضمن.باشد احتياجي ميدانم بعيد
ميشود ، امام انديشه حفظ به مربوط جهتكه هر در دارد وظيفه (ره)امام
دارند ، فكر مسئولين و دوستان كه محبتي به توجه با و شود عمل وارد
اين ضمنگماريم همت مهم امر اين به چارچوب همين از بتوانيم ميكنم
و دارند سنگيني مسئوليت زمينه اين در هم مطبوعات در ما دوستان كه
ثبوتي بحث و امام زندگي ناگفته و گفته ابعاد به پرداختن با ميتوانند
امام اهداف تبيين در مهمي نقش ايشان ، عقايد و آرا پيرامون اثباتي و
ظاهر كمرنگ مساله اين در مطبوعات گفت نميتوان البته.باشند داشته
اين از بيش انقلاب تبليغات جايگاه در عزيزان از توقع ولي ميشوند ،
.است
اما است ، نشده طولاني چنان آن انقلاباسلامي تاريخ آقا حسن سيد آقاي
نگران باشد ، قرار اگر نيست ، پيش در كمافيالسابق همواري راه بيگمان
چيست؟ نگراني آن باشيم ، چيزي
والا مطمئنشويم خودمان قلب از بايد.خودمان غيرمطمئن دلهاي نگران
بسيار انقلاب آتي رشادترهبري ، اين و حضورمردمي اين پناه در
ناحيه از باشد ، انقلاب متوجه خطري اگر.است اميدواركننده و درخشان
و بسيج روحيه همان اگر والا است ما خود عقايد و اعتقادات شدن سست
و بماند محفوظ درما دنيا زخارف به بياعتنايي و شهادت و جهاد فرهنگ
قدرتي هيچ بيشك دهيم ، ادامه را امام راه مطمئن دلي با بتوانيم
دارد ، شهادت كه ملتي (ره)امام قول به.شود ما پيروزي مانع نميتواند
.ندارد معنوي و مادي و دنيوي اسارت هيچ يعني.ندارد اسارت
تكليف (جمهوري رياست انتخابات) است بزرگ تصميمي آستانه در ايران
چيست؟ آرا صندوق پاي حضور از غير مردم
انشاء جمهوريكه رياست نامزد وكارآمدترين بهترين به دادن راي
عقايد براي خوبي مجري اسلامي جمهوري و خدمتانقلاب در بتواند الله
مجريه قوه ميكنند ، معين انقلاب رهبر كه مسيري ودر باشد امام گرانقدر
.كند سرپرستي را نظام
.بگوييد آقا سيداحمد حاج روشنمرحوم حيات روزهاي آخرين از
شبشنبهدر ديدم را ايشان كه آخرينباري.بودم قم يكشنبه صبح من
كنندو كمكي داشت احتياج كه كسي براي گفتم ايشان به كه بود امام حرم
صبح.قم رفتم و كردم خداحافظي من.بود ماشين توي.كرد قبول هم ايشان
آن از بعد و داشتم غريبي حالت.شدم بيدار كه صبح نماز براي يكشنبه
تهران از گفت آمدو رفقا از كهيكي بود ساعت 10 بحثحوالي و درس
فقط و نگفتند من به تلفن راپاي جريان و ميگيرند را تو سراغ
بيايدومن تهران از ماشين شد قرار و دارد كسالت اندكي ايشان گفتند
آمدم بعد و درس رفتم.خياراتمكاسبميخواندم وقت آن.تهران بروم
آن.كردند تعريف من براي كه شدم قضايا متوجه بيمارستان در و تهران
ما براي هفته آن.كنم نقل ميتوانم كه است ماجرايي تلخترين هفته ، يك
قصد بار چندين.كنم نميتوانمبيان هم هنوز... و گذشت سال چندين
.بگذريم.نتوانستهام كه بنويسم را هفته يك آن كردهام
وداعميكردند ، احمدآقا حاج پيكر مردمبا كه روزهايي آخرين در شما
است ممكن اگر.خفت خاك در انقلاب ناگفته سيداحمداسرار همراه:گفتيد
.بگوييد اسرار ازاين
وطبيعي بودهاند امام با نهضت روزهايآغاز از امام يادگار مرحوم
خوب امام با هركس بوده ايشان با امام گرانبهاترينخاطرات كه است
را آن آقا احمد حاج مرحوم ميورزيده ، عشق امام به بلعكس يا نبوده ،
مكتوب كهايشان اين از بالاتر سري چه و دقيقميشناختند و خوب بسيار
اين از رازي چه يا و بودهاند امام تلاش و مبارزه سال چهل مهر به سر
و عقايد جريانات ، افراد ، درباره را امام عقايد كنه ايشان كه مهمتر
همين و خواهدبود ، ميشناختند يا و بوده كه رنگارنگي حتيايسمهاي يا
هوش آن اينها ، همه از مهمتر و انقلاب براي گرانبهاترينسر يعني
اسرار ميشد باعث و ميداد پيوند انقلاب خورشيد با را ايشان كه سرشاري
آن در و پرابهت ابروان آن زير از تنها كه امام ، ناگفته و نهفته
و بداند را ميشد خوانده ميكرد ، رسوخ خستهاي جان هر كهدر نافذ چشمان
تشنه كه آينده نسلهاي و ما نسل براي باشد گرانبهايي گنجينه بتواند
آن به ما احتياج ميرويم ، جلو چه هر مسلما و هستند امام معرفت زلال
بيشتر است ، نوشته را ما هزارساله زندگي درس كه عرفان و حكمت چشمه
رمزش كليد كهمتاسفانه آنسر از گوشهاي شايد صورت هر در.شد خواهد
مناسبتر ، وتهذيب بيشتر دقت و تامل با بتوان را خفت امام كنار در
.كرد تحصيل
ما همه واميدوارم ميكنم تشكر شما زيباي و وزين روزنامه از پايان در
.باشيم موفق امام نهايي آرمان به رسيدن براي تلاش در
روزنامهگذاشتيد اختيار در كه وزماني شما عنايت از هم ما
سپاسگزاريم