چهارم ، شماره 1219 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 16 يكشنبه 26
|
|
ايران و اسلام تاريخ در نوروز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
است روزي و شد اسلامنازل پيامبر بر وحي فرشته كه است روزي نوروز ،
در لرزه به را خود زمان فرعون و شكست درهم را بتها خليل ابراهيم كه
آورد
و عهد (ص)استكهپيامبر همانروزي نوروز ، :عليهالسلام صادق امام
براهل حضرت كه است روزي آن و گرفت(ع)براياميرمومنان را پيمانها
شد نهروانپيروز
جشن در ايران و تاريخاسلام به داريم دوباره نگاهي نوروز ، آستانه در
ما براي نجفي گودرز آقاي را نوشته اين.نوروز و بهار بزرگ
:فرستادهاند
است وروزي جديد روز نو ، روز معناي به لغت در نوروزنوروز لغت
.ميشود آغاز روز آن در جديد سال كه
بدان نو سال كه يعنيروزي تازه و نو روز معني به را نوروز آريانها
نوروز يا روز نامهرمز به را روز اين و كردهاند عنوان ميشود آغاز
.كردهاند نامگذاري
روز اولين ايران كهمردم قرنهاست تاكنون نوروز جشن پيدايش آغاز از
از يكي و شمرده خود سال سر را (ماه روزفروردين نخستين) بهار از
.ميدهند قرار روز اين در را خود جشنهاي بزرگترين
به را خود جاي وكسالت سرد روزهاي نوروز طلوع با و نو سال تحويل با
آغاز طبيعت رستاخيز هنگام اين در و ;طراوتميدهد و نشاط روزهاي
و گياهان.جانميگيرد دوباره جهان سراسر در مرده طبيعت و ميشود
مينشينند ، شكوفه به درختان ميآورند ، در خاك از سر معطر گلهاي
نغمهسرايي به درختان شاخههاي بر پروازكنان و ميگشايند پر پرندگان
نوروز طلوع با.ميدهند سر نو از روزي و نو از روز سرود و ميپردازند
موجودات و ميگيرد جان دوباره طبيعت زيباي اما بيروح و سرد نماي
.ميپردازند شادي و جشن به (نبات و حيوان انسان ، از اعم) طبيعت
و متاخر محققان و مورخان نوروز ، پيدايش نوروزدرباره تاريخچه
آنها مهمترين كه گفتههايگوناگون و دارند دامنهداري تحقيقات معاصر
و كوشش ابوريحان.است نيشابوري خيام حكيم و بيروني ابوريحان قول
آن كار اين در او ولي بيابد ، را نوروز مبدا تا كرد فراواني تفحص
كتابالتفهيم خود ارزشمند اثر در جايي وي.نيافت توفيق بايد كه چنان
نخستين نوروزچيست؟ اما است ، نوروز پارسيان ، رسمهاي از:است نوشته
نو سال پيشاني زيرا كردند نام نو جهتروز اين از فروردين ، از است روز
.است
پادشاهان) پادشاهپيشداديان چهارمين جم جمشيد به را نوروز بعضي
را مردم روزي چنين در او ميگويند و ميدهند نسبت (ايران اساطيري
بدينجهت.پردازند پايكوبي و جشن به و پوشند نو تارخت داد دستور
.گويند نيز جمشيدي نوروز را نوروز
و نوروز پيدايش ايراندرباره بزرگ حماسهسراي فردوسي ابوالقاسم حكيم
:است سروده جمچنين جمشيد به آن نسبت
او برتخت شد انجمن ميانه 5/1جهان حاشيه 0:شعرموازي -:311
گوهرافشاندند بر ، جمشيد اوبه فربخت برشده آن از
خواندند نو روز را روز مرآن
فروردين هرمز نو ، سرسال
زكين دل تن رنج ، از برآسوده
چنين را نوروز علتپيدايش درنوروزنامه نيز نيشابوري خيام حكيم
:است داشته بيان
پنج و شصت و سيصد آفتابدر كه است بوده آن نوروز نهادن نام سبب
را روز آن جمشيد چون و بازآيد دقيقهحمل اول به ربعي ، و روز
آن آفتاب ، بزرگداشت بهر از و دريافتند عجم و نهاد نام نوروز دريافت ،
تا دادند خبر را عالميان و ساختند جشن را روز آن و كردند نشانه را
آئين كه است پادشاهان بر نگاهدارند ، تاريخ آن و دريابند را آن همگان
كردن خرمي و تاريخ بهر و مباركي بهر از آورند ، جاي به گذشتگان رسم و
.سال آغاز در
چون ميگويند و نسبتدادهاند سليماننبي به را نوروز اسلامي دوره در
نپاييد ديري ولي رفت بيرون دستش از شد ، پادشاهي ربوده او انگشتري
و سلاطين.بازگشت او به پيشين شكوه و بازيافت را پادشاهي كهانگشتر
ايرانيان و بازگشتند وي نزد به مرغان و رفتند او نزد بزرگان و امرا
.آمد گفتندنوروز
پرسش اين به پاسخ است؟در بهار فصل روز اولين در نوروز چرا
:است طباطباييگفته محيط استاد مرحوم
به را خود انتقالي كاملحركت دور يك آفتاب كه مدتي طول دانست بايد
و چهل و ساعت پنج و روز پنج و شصت و ميدهد ، سيصد انجام زمين دور
قديم از زمان بهمرور كسر اين و است ثانيه يك و پنجاه و هشتدقيقه
آمده جلوتر هرچه و كرده پيدا تغيير محاسبه در آن مقدار طرف اين به
اين اشكاني يا ساساني دوره در مثلا قديم زمانهاي در.است شده دقيقتر
متوالي سال چهار هر در بنابراين.ميآوردند حساب تمام ساعت را 6 كسر
.ميرسيد روز يك به سالانه كسرهاي اين جمع
منسوب كه تابستان اول يعني طبيعي موقع آن از سال آغاز كه اين براي
سال بر روز يك سال چهار هر كه آن جاي به نكند ، تجاوز بود ، بهزرتشت
از سال هر 120 كنند ، كبيسه را آن و بيفزايند ايام اين مثل چهارم ،
را ماه آن و ميافزودند سال به و ميكردند درست ماه يك ربعها اين جمع
اول از نوروز محل سال هر 120 در بنابراين.ميگفتند كبيسه ماه
صدوبيستم سال در و ميكرد پيدا تغييرمكان جوزا برج اول تا تابستان
.خودش جاي به برميگشت دوباره
كبيسه حساب اين كسي ديگر ساساني دولت انقراض و يزدگرد سلطنت از بعد
تا.افتاد جلو ماه يك سال هر 120 نوروز نتيجه در نداشت نگاه را
و شد منطبق حمل برج اول با فروردين اول غزنوي ، محمود سلطنت اوايل
فصل آغاز كه حمل اول به باشد ، تابستان اول كه خود قديم جاي از نوروز
.شد منتقل است بهار
اول.ميشد شمار تاريخوقت در تازهاي وضع ابداع سبب جديد ترتيب اين
به روز پنج و آوردند حساب به ربيع يااعتدال بهار آغاز از را سال
ياد به بايد.افزودند اسفند آخر بر را مسترقه خمسه يا پنجهدزديده
روز ماهي 30 حساب بر مصري مانند پارسي ماه و سال محاسبه راه كه داشت
.بود دوازدهم ماه آخر در اضافه روز پنج و ماه دوازده در
بسياري رفتهرفته ايران در اسلام ظهور اسلاممقارن فرهنگ در نوروز
ساله هزار عقيده 9 مثل اسلام از قبل ايران خرافي سنن و آداب از
منع مردگان ، دفن منع آتشپرستي ، عجيب تشريفات اهريمن ، و اهورامزدا
ولي رفت ، بين از..و پادشاهان بودن آسمانينژاد گرم ، آب در استحمام
حذف و تغييرات اندك با ايرانيان باستاني و ملي جشن اين نوروز
به ايران و اسلام شد سبب و گرفت اسلامي رنگ آن خرافي و منفي جنبههاي
حياتي را آن نيز مذهبي و ديني پيشوايان حتي شوند ، نزديكتر يكديگر
.آراستند نيز مذهبي مراسم و نيايش و دعا به و بخشيدند دوباره
:ميگويد باره اين در شريعتي دكتر زندهياد
نوروز كرد ، دگرگون را سنتها و زدود را قوميت رنگهاي همه كه اسلام
از استوار پشتوانهاي با را آن و بست داد ، شيرازه بيشتري جلاي را
جان با كه نوروز...مصونداشت ايرانيان مسلماني دوران در زوال خطر
مذهبي ايمان با نژادي ، و ملي سنت.گرفت نيز مذهب روح بود ، زنده مليت
بود شده برپا سرزمين اين مردم دلهاي در كه تازهاي نيرومند عشق و
.شد مقدس و محكم و خورد پيوند
برخورد آنان رسوم و باآداب هيچگاه اقوام ، ديگر هدايت براي اسلام
شعارجنبش با اسلام بلكه.نكرد نفيآميز و تعصبآلود احيانا و خصمانه
سخنها و رسوم و آداب به.احسنه فيتبعون القول يستمعون عبادالذين من
و پرداخت رسومآنها و آداب گزينش به و نگريست مختلف عقايدنژادهاي و
را ايرانيان نوروز پسنديده و خوب وسنن آداب از بسياري ميان اين در
.پذيرفت
روايات (س)معصوم ائمه از نوروز رواياتدرباره آئينه در نوروز
معليبن روايت آنها معروفترين كه است شده نقل حديث كتابهاي در زيادي
.است محدثين تاييد مورد وي را سلامت و سند صحت نظر از كه است خنيس
:فرمود.شدم وارد درنوروز (ع)صادق امام بر:ميگويد خنيس معليبن
آن كهعجم است روزي اين گردم قربانت كردم ميشناسي؟عرض را روز اين
.هديهميدهند يكديگر به و ميشمرد بزرگ را
جهت به مگر نيست اين است مكه در كه عتيق بيت به قسم:فرمود حضرت
...ميكنم تفسير تو براي كه قديم امري
كه گرفت پيمان ازانسانها (ذر عالم در) خداوند كه است روزي نوروز
آورندو ايمان پيامبرانش به و گذارند گردن اورا عبوديت و بندگي
.بپذيرند را آنان دستورهاي
گرفت وزيدن باردهنده بادهاي و بتابيد خورشيد كه است روزي نخستين آن
.گرفتند روييدن زمين روي گياهان و گل و
است روزي آن.شد نازل (ص)پيامبراسلام بر وحي فرشته كه است روزي آن
را زمانخود فرعون تخت و درهمشكست را بتها ابراهيمخليل كه
.لرزانيد
و افكند زير به را خانهكعبه روي بتهاي (ع)امامعلي كه است روزي
جودي كوه بر طوفان از پس نوح كشتي كه روزياست آن كرد نابود
ظهور روز آن در ما كهقائم است روزي آن.گرفت قرار (فعلي آرارات)
داريم ، فرج توقع روز آن در آن ، مگر نيست روزنوروز هيچ و كرد خواهد
حفظ را آن عجم.ماست شيعه روزهاي و ما روزهاي از نوروز كه جهت آن به
.كرديد تضييع را آن اعراب شما و كرد
نقل چنين (ع)صادق ازامام نوروز درباره ديگر جاي در خنيس معليبن
براي را ، پيمانها و عهد (ص)پيامبر كه است روزي نوروز همانا:ميكند
پيروز نهروان اهل بر حضرت كه است روزي آن و گرفت (ع)اميرالمومنين
.شد
كلامش بينابين خبريطولاني در (ع)صادق امام:ميگويد عمر مفضلبن
باارزش و شريف روز اين حزقيل ، يا فرمود وحي بهاو خداوند پس:فرمود
از را حاجتي روز اين در كسي كه خوردهام قسم تحقيق به و است من نزد
.است نوروز روز آن و سازم برآورده كه آن مگر نميكند طلب من
در كه ميكند نقل ابنعباس خود جد از روايتي در علي بن عبدالصمد
و آوردند هديه (ص)پيغمبر براي بود حلوا از پر كه سيمين جامي نوروز ،
كه پرسيد.است نوروز روز امروز:گفتند چيست؟ اين پرسيد حضرت آن
روز اين در آري:فرمود است ايرانيان بزرگ عيد:گفتند چيست؟ نوروز
عسكره فرمود چيست؟ عسكره پرسيدند.كرد زنده را عسكره خداوند كه بود
بيابان به سر و كردند ديار ترك مرگ ترس از كه بودند مردمي هزاران
كرد زنده را آنها سپس مردند ، و بميريد گفت آنها به خداوند و نهادند
آب پاشيدن كه روست اين از.ببارد آنها بر كه فرمود امر را ابرها و
جام در آنچه و كرد تناول حلوا آن از سپس است ، شده رسم روز اين در
مانوروز براي روزي هر كاش:گفت و كرد قسمت خود اصحاب ميان بود
.بود
قمي عباس شيخ مرحوم الجنان مفاتيح نوروزدر مذهبي مراسم و آداب o
به (ع)صادق حضرت كه است چنان نوروز عيد اعمال واما:آمدهاست
پاكيزهترين و كن غسل شد ، نوروز چون كه فرموده تعليم خنيس معليبن
نماز از چون پس.روزهبدار روز ، آن در و گردان خوشبو را خود جامههاي
دو هر يعني نمازبگزار ، ركعت چهار شوي ، فارغ آن نافلههاي و پيشين
سوره مرتبه ده حمد سوره از بعد اول ركعت در و سلام يك به ركعت
يا قل سوره مرتبه دو حمد ، از بعد دوم ركعت در و بخوان اناانزلنا
هوالله قل سوره مرتبه ده حمد ، از بعد سوم ركعت در و ايهاالكافرون
را الناس اعوذبرب قل سوره مرتبه دو حمد از بعد چهارم ركعت در و احد
:بخوان را دعا اين و برو شكر سجده نماز از بعد و بخوان
انبيائك جميع علي و الاوصياءالمرضيين محمد آل و محمد علي صل اللهم
علي وصل بركاتك فضل با عليهم بارك و صلواتك بافضل رسلك و
في لنا بارك و محمد آل و محمد علي بارك اللهم.اجسادهم و ارواحهم
لي بارك اللهم خطره عظمت و شرفته و كرمته و فضلته الذي هذا يومنا
يا رزقي في علي وسع و غيرك احدا اشكر لا حتي علي به انعمت فيما
ما و حفظك و عونك عني يغيبن فلا عني غاب ما اللهم كرام والا ذوالجلال
يا اليه احتاج مالا لااتكلف حتي عليه عونك فلاتفقدني شي من فقدت
.والاكرام ذوالجلال
و فرست رحمت پسنديده اوصياء- محمد آل و محمد بر خدايا بار:يعني
ده بركت و بهترينرحمتهايت به فرستادگانت و همهپيامبران بر هم
بارخدايا.فرست رحمت جانشان و جسم بر و بهترينبركاتت به برايشان
و دادي برتريش كه روزي اين در بهما و ده بركت محمد آل و محمد بر
در مرا ده ، بارخدايا بركت بخشيدي بزرگيش و شرافت و گراميشنمودي
سپاس را ديگري تو از غير به تا ببخش بركت دادي نعمت من بر آنچه
بارخدايا بزرگواري ، و جلال صاحب دهاي وسعت و گشايش روزيم در و.نكنم
گم را چيز هر و مباد من از تو نگهداري و كمك پس شد نهان من از هرچه
آنچه براي نيفتم زحمت و رنج به تا را ياريت كني ، گمم مبادا پس كنم
.بزرگواري و جلال صاحب اي نيستم آن محتاج
غير در..:مفاتيحمينويسد در قمي ، عباس شيخ مرحوم اين بر علاوه
رابسيار دعا اين سال تحويل وقت در كه روايتكردهاند مشهور ، كتب
:گفتهاند مرتبه بعضي 366 و بخوانند
الحول محول يا اليلوالنهار مدبر يا والابصار القلوب مقلب يا
.الحال احسن حالناالي حول والاحوال
بگردان حال نيكوترين رابه ما حال احوال و حول گرداننده اي:يعني
....روز و شب مدبر اي ديدههايي دلهاو برگرداننده كه