چهارم ، شماره 1220 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 17 دوشنبه 27
|
|
تاريخنويسان نگاه از نوروز
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مصادف حال عين در كه شمسي ، جديد سال آغاز و باستاني نوروز رسيدن فرا
خوبي فرصت خاكي ، كره اين حيات جديد دور شروع و طبيعت بهار با است
مراسم و سابقه ايرانيان ملي عيد اين كيف و كم به پرداختن براي است
از كه دارد ايراني اساطير در ريشه جهتي از عيد اين كه بهويژهآن
جهت از و.ميرسد بيشتر و قبل سال هزار ده به حداقل آن قدمت جهت اين
تا همچنان الهي ديانت اين به خوردن پيوند با اسلام از بعد در ديگر
.است داده ادامه خود حيات به امروز
نوگ يا ،Nok Rocروج ازنوك عبارتبوده نوروز ميانه فارسي ريشه
ميرفته ، بهكار صورتنيروز به تركيب اين عربي ، درNog ruzروز
اسلام از قبل از تداخل اين كه ميدهند نشان قرائن.نو روز معني بههمان
شاعر جمله از شده ، وارد عربي ادب و شعر در و كشيده اسلام از بعد به
متوفي) اخطلديگر شاعر هجو در (.قهـ متوفي 110) جرير.عرب معروف
:سرود (.ق.هـ 90
تغلب و التغلبي لفخر عجبت
رقابها خضعا النيروز جزي تودي
نوروز سابقه
ذكر الارب كتابنهايه در ونويري الاعشي كتابصبح در قلقشندي
كه داشتهاند زيادي اعياد باستان عهد در ايرانيان كه نمودهاند
تيرگان ، سده ، مهرگان ، نوروز:از بودند معروفترينشانعبارت
قيد كتاب دو همين صاحبان.بهمنجنه و كوسه ، برنشستن جشن فروردينگان ،
نوشته اعياد اين باب در مستقل كتابي اصفهاني حمزه عليبن كه كردهاند
.است نرسيده ما دست به امروز متاسفانه كه بوده
نوروز اعياد ، اين جمله از:گويد الباقيه آثار در بيروني ابوريحان
اين كه كسي اول شده گفته:گويد همو.بود آنان بزرگترين و باشكوهترين
هم بدوجمشاد كه بود ايران قديم شاهان از جمشيد ، كرد اختيار را روز
نهادن سبب در تاريخ اهل.باشد آن نور شاد و ماه بمعني جم ميگفتند ،
به روز اين در جمشيد چون شده گفته آنجمله از كردهاند ، اختلاف روز اين
صائبه طهورث ايام در گفتهاند ديگر و ناميدند نوروز را آن نشست سلطنت
و كرد تجديد را پيشين دين نشست پادشاهي به جمشيد چون و كردند ظهور
.كردند عيد را او پادشاهي آغاز لذا
آن در خداوند كه است روزي نوروز كه است چنين عقيده را ايرانيان برخي
آغاز روز نوروز ، كه ميپندارند ديگر پارهاي و آفريد ، نوررا روز
....نمود گرديدن به آغاز كهفلك است روزي و جهان
...:گويد روز اين اعتقادي و ديني ريشههاي در بيروني ابوريحان ايضا
انگشتري - عليهمالسلام - داود بن سليمان چون كه گويند حشويه برخي و
انگشتري روز چهل از پس چون رفت بيرون او دست از سلطنت و كرد گم خويش
آمدند گرد او سر بر بار ديگر مرغان و بازگشت بدو پادشاهي و يافت باز
نوروز را روز آن و.بيامد تازه روز يعني !آمد نوروز گفتند ايرانيان
در پرستويي و كند ، حمل را او تا كرد امر را باد سليمان و خواندند
كه آشيانهايست اينجا مرا پادشاه اي:گفت را او و بيامد او روي پيش
.نريزي درهم مرا آشيان تا رو آنسويتر از دارم ، آن در جوجگان تخم
خود منقار با پرستو آمد فرود تخت از چون ورفت آنسويتر از سليمان
از.كرد هديه نيز ملخ ران يك و بپاشيد او مقابل و آورد آب قدري
...نوروز در هدايا تقديم و آب پاشيدن سبب اينجاست
نوروز زمان تعيين در
دانستهاند ، ايرانيان سال از روز نخستين را آن زمان است مسلم آنچه
شش اين منابع بعضي در و روز شش جمعا كه آن بعد روز بهانضمامپنج
.بيافريد را جهان خداوند كه روزهائي يعني گاهنباردانند ، را روز
كه است كسي تنها امكنه و بهازمنه موسوم خود كتاب در اماممرزوقي
.است دانسته روز هشت را ايام اين
(گرما آغاز) صيفي انقلاب با ايراني سال بيروني ابوريحان گفته به نظر
كه گرفتهاند نظر در را صيفي انقلاب جهت آن از ايرانيان شروعميشود
نجومي وسايل بهواسطه كه چرا باشد ، مقدم (شتوي و صيفي) انقلاب دو ميان
و ميآيند بدست غلات صيفي انقلاب در چون ديگر و...است تميز قابل چشم و
.مالياتهاست دريافت براي فرصت بهترين جهت اين از
نوروز در ايرانيان مراسم
مراسم نوروز در ايرانيان كردهاند ذكر عرب مورخين اتفاق به قريب آنچه
صاحب نويري ، .بپاشند آب بهم داشتند رسم جمله از.عجيبيداشتهاند
شب در كه بود آن يكي ايرانيان عادتهاي از كه ميكند نهايهالاربذكر
اينجاست از و ميپاشيدند ، آب بهيكديگر آن صبح و ميافروختند آتش نوروز
:گفته عرب شاعر كه
سكني يا بالنيروز ابتهاجك كيف
احكيه و يحكيني فيه ما وكل
كبدي في النار كلهيب فناره
شاهان كه ميكند ذكر الباقيه آثار در بيروني فيه عبرتي كتوالي ماه و
طي و كنند ، آغاز را خود سلطنت عيدنوروز روز در داشتند عادت ساساني
هداياي و بپذيرند حضور به را مردم اصناف و طبقات تمام نخستين روز شش
گذشت آنچه مشابه رسومي كتابالتاج در نيز جاحظ.كنند قبول را ايشان
و مهرگان اعياد در داشت حق پادشاه:گويد جمله از و ميكند ذكر را
.كند دريافت هدايايي نوروز
به چون جامعه بالاي طبقات كه بود چنين ايرانيان نزد ايام اين در رسم
مثلا.ميبردند هديه به ميداشتند دوست بيشتر آنچه شاهميرسيدند حضور
وحتي لباس ، پوشيدني ، اگر و عنبر ، اگر و مشك مشكبودند دوستدار اگر
.ثروت و مال اغنيا و ميبرد هديه بودتيروكمان دلاوران از شخص اگر
هر نوبر دهقانان و خطبهشان وخطبا ميبردند هديه خود شعر شاعران
.ديگر ترتيباصناف بههمين و داشتند باغ در كه ميوه
مخصوص ديوان در هدايا چنين اينكه ميكند ذكر جاحظ ايضا كه نكتهاي
دچار روزگاري اگر چنانكه هديه ، صاحب براي ميشد وپشتوانهاي ثبت
پس باز را او هديه مضاعف و ميكرد نظر درديوان شاه ميشد مشكلي
كه ميرفت پيش آنجا تا رسم اين حتي.بگشايد كارش از گره تا ميداد
.شود عارض داشت حق نميشد بهكارش رسيدگي شخص اگر
آتشكدهها ميكردند ، ضرب جديد نقره و طلا سكههاي نوروز عيد در ايرانيان
افزوده قربانيها و ميانداختند جريان به را آبها مينمودند رانظافت
شخص مورد در.ماند بدانها چه هر خلاصه و ميساختند بناهايجديد ميشد ،
روغن با را خود و بچشند ، شكر روز اين صبح در داشتند عادت خودشان
نيز و شود ، بلا دفع ايشان از سال تمام وسيله بدين تا كنند چرب معطر
تفال سال بقيه براي ميافتاد اتفاق برايشان روز اين در بدانچه
.ميزدند
رسم كه دانست بايد:اسلامي عهد در خود مقام به نوروز گرداندن باز
ايران نوروزدر مقام نگهداشتن براي سال روزهاي بر افزودن و كبيسه
به ماه يك سال بيست و صد هر كرده ذكر ابوريحان و بود مرسوم قديم
اين اسلام از بعد در.شود ميزان سال ايام تا ميافزودند سال ماههاي
عبدالملك ابن هشام.افتاد زمستان به نوروز كه شد چنان و منسوخ رسم
از حمايت بهعنوان برخي ولي بازگرداند ، خود موضع به را آن كه خواست
بدستياري هارونالرشيد نيز يكبار.كردند منعش كار آن از بودن مجوس
مصلحين ولي اندازد ، تاخير به ماه دو را نوروز كه خواست برمكي يحيي
را مهم اين عباسي متوكل اينكه تا ساختند ، منصرفش پيشين دليل همان به
براي نوروز روز كه بود چنان امر اين به او توجه داستان.گرفت بهعهده
چگونه گفت !نبسته؟ خوشه زراعت هنوز كه ديد بود ، رفته صحرا به شكار
خوشه هنوز زراعت حاليكه در دادهايم ماليات وصول اجازه ما كه است
آگاهش قديم ايرانيان كردن كبيسه از صولي عباس بن ابراهيم !نبسته؟
كردن كبيسه آخرين از سال گفتند 250 و كردند حساب محاسبهگران پس.كرد
سرياني حزيران ماه هفدهم در را نوروز او كه شد چنين و است گذشته
محرم قمري هجري حساب به كه گرفت (قبطي وبودنه رومي برابريونيوس)
شاعر بحتري.شود خراج افتتاح روز آن در داد دستور و بود سال 242
:است چنين آن مطلع كه سروده قصيدهاي مناسبت بدين عرب نامدار
للعهد عاد قد النيروز يوم ان
....اردشير سنته كان الذي
اينكه تا آمد پيش محاسبات اين در وقفهاي اندك متوكل شدن كشته با
ماه يازدهم در نوروز بار اين و كرد دنبال را او كار جانشينشمعتضد
يحيي بن علي چنانكه.شد معتضدي نوروز به موسوم و گرفت قرار حزيران
:گفته آن توصيف در
لايتاخر واحد يوم نيروزك يوم
عشر احد ابدافي يوافي حزيران من
باب از ويژه به مصر عربي ، كشورهاي بين مصراز كشور در نوروز
بر هم آنها سال مبناي يعني داشته ، مشابهت ايران با خورشيدي تقويم
زمان اين و داشت قرار حمل برج در خورشيد حلول زمان و ربيعي اعتدال
ماههاي از مارس) سرياني آزار و 25 قبطي ماهبرمهات با 29 بود برابر
لذا شده ، آغاز روز چنين در آفرينش كه بود اين بر اعتقادشان و(رومي
كه است همان عيد اين و ميدادند ، تشكيل بزرگ اجتماعات روز آن در
.ميشد گرفته جشن النسيم عنوانشم با بعدا
ايرانيان ، از تقليد دليل به نه مصر كشور در كه است گفتني نكته اين
و خورشيد همزمان طلوع جديد سال آغاز محاسبه بناي كه آنجهت از بلكه
طغيان نيل رود كه است زماني اين و بوده ، هم با يماني شعراي ستاره
نوروز را روز آن لذا ميشد ، زراعتي زمينهاي باروري باعث و مينمود
خلفاي.بود مرعي همچنان كشور اين در نيز اسلام از بعد و خواندند
خلفاي به مصر حكومت نوبت كه بعدا و داشتند مراسمي روز اين در اوليه
گرامي را روز آن النسيم عيدشم عنوان با بار اين رسيد فاطمي
.ميداشتند
مصر فاطميان زمان در اعياد بيان ضمن خود دركتابالحضط مصري مقريزي
شمرده اعياد جمله از ايشان روزگار در قبطيان نوروز:ميكند خاطرنشان
حكومت جانب از.ميشد كم رفتوآمد و ميبستند را بازارها آن در و ميشد
و مواجب و ميشد داده هدايايي ايشان فرزندان و زنان و دولتيان به
قرار اختيارشان در نوروزي ملزومات و اموال بانضمام لازم مقرري
.ميگرفت
فاطمي خليفه سيصدوشصتوسه سال - سال اين در:گويد ابنزولاق نيز و
و نوروز ، شب در بامها بر آتش افروختن فرماني طي معزالدينالله
ديگر مقام در باز و..كرد ممنوع را آن روز يكديگردر به آب پاشيدن
آب بازي نوروز روز در - چهار و شصت و سيصد - سال اين در:گويد
يكديگر ديدار به مردم و گرفت ، فزوني نوروز در آتش افروختن و پاشيدن
سه شهر اين در كه ميشدند قاهره شهر عازم بيشتر تفريح براي و ميرفتند
جشن كه داد دستور خليفهالمعتز اينكه تا...بود شادماني و بازي روز
كند چنين كس هر كه نپاشند ، بهم آب و نيفروزند آتش و كنند تمام را
...ميشود گردانده شتران بر و بازداشت
در.ق.هـ سال 516 وقايع بيان در مصري ديگر مورخ ميسر همينطورابن
روز كه خواست الله باحكام الامر خليفه سال اين در:آورده تاريخش
با بود مطابق روز اين و شود ، دارالحكومه وارد تمام تشريفات با نوروز
رسم به حرير و زربفت جامههاي روز اين در و...هجري جماديالاخر ماه
را ، بعد سال نوروز...بودند باارزش بسيار كه آوردند نوروزي هديه
امسال نوروز:ميكند توصيف چنين مصري ديگر مورخ ميمون ابن يعني 517 ،
جامههايمخصوص خليفه براي از روز اين در.رجب ماه نهم با بود مصادف
ابريشم و طلا آنها در كه بياوردند اسكندريه سرحد و طراز جانب از
...بخشيد جامهها آن از بود نزدش در كه بهركس او و بود ، رفته بهكار
در كه است چيزي آن از بيش نوروز به مربوط اخبار و روايات مسلم قدر
مختصر اين خاتمه در لذا باشد ، بيان قابل نوشته اين سطورمعدود
اين به راجع بويژه كه مينمائيم قدما از منابع كتبو برخي به اشارتي
.شدهاند نوشته ايرانيان اعياد
والسلام
خانمحمدي علياكبر دكتر