چهارم ، شماره 1221 مارس 1997 ، سال اسفند 1375 ، 18 سهشنبه 28
|
|
...آغاز بزرگترين نوروز ،
مردم امروز چه ، است ، آشكار بسيار نوروزي آيينهاي در باور اين
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
گياه خاكو آب ، از مراقبت بهويژه زيست محيط حفظ با را بهار فصل طلوع
داريم پاس
تا و شده زاده ايراني بافرهنگ كه است آيينهايي از نوروز
است داده ادامه حياتخود به مردم زندگي پود و تار در امروز
رويشسبزينههاي بلور ، تنگ در قرمزكوچولو ماهي دلواپسي بهار ، بوي
پنهان ودردسرهاي دغدغهها شهر ، وكنار گوشه سينبر هفت بساط جوان ،
گواهي وهمه همه... و ميآيد نو سال از پيش كه حسغريبي آشكار ، و
نوروز ماندگاري اما ، راز راستي.است زنده هنوز نوروز كه ميدهد
چيست؟
وتا شده زاده ايراني فرهنگ با استكه آيينهايي دست آن از نوروز
نوروز.است داده ادامه خود حيات مردمبه زندگي تاروپود در امروز
سال هزاران گذشته ، زمان توي هزار از تاريخ بستر بر پويا پديدهاي چون
پاك چهرهاش از را سالها غبار تنها روزگار گذشت و ايستاده پاي بر
نداده دست از مردم با را خود پيوند هيچگاه ميان اين در و است كرده
چرا؟.است
.است آغاز بزرگترين تاريخنويسان ، نوروز برخي باور به شايد
طبيعت آغاز جشن نوروز ،
كهآغاز سالي هزاراناست سال وهزاران روز يك پيوند لحظه نوروز
يافت ، پايان خلقتانسان با كه را جهان پايانآفرينش و طبيعت گردش
آفرينش روز نوروز ، :است آمده آسماني كتب از بسياري در.گرفتيم جشن
روز در و آفريد آفرينش روز ششمين در را انسان خداوند چه ، است ، انسان
.بود نو روز روز ، آن و يافت آرامش هفتم
كه آنجايي از و است طبيعت آغازگردش جشن نوروز صورت ، هر در
پاس نيز را نوروز ميگرفتند ، جشن را آغازي هر باستان ايرانيان
با جشن شكوهترين با و بزرگترين است ، آغاز بزرگترين كه ميداشتند
به ايرانيان تنها كه است رازي اين و جاودانه مراسم و سنتها اصيلترين
آيا اما.ماند پوشيده ديگر سرزمينهاي مردم بر و بردند پي آن
حمايت آيا است ، بوده آغاز جشن كه است اين در تنها نوروز رازماندگاري
نوروز بقاي در تنهايي به آنها از پس سلسلههاي و هخامنشي پادشاهان
است؟ داشته نقشي
انجام خاص باشكوهي هخامنشي دوران در نوروز مراسم كه نيست شكي
.است ميگرفته
خودتخت براي جمشيد چون:آثارالباقيهمينويسد در بيروني ابوريحان
اين در جمشيد را نيشكر گويند... و شد سوار آن بر روز اين در ساخت ،
براي آنرا مردم و ساختند شكر و شهد آن داداز دستور و كرد پيدا روز
.فرستادند هديه هم
باورند اين بر آنها هست هم جشنمذهبي زرتشت ، آيين در نوروز البته
زرتشت شدن برگزيده و تولد روز ماه ، فروردين از روز خرداد كه
.است پيامبر
جشن ميدهد گواهي كه است دست در بسياري مدارك تاريخنويسان ، اعتقاد به
.است برگزارميشده بسياري عظمت و ساسانيانباشكوه زمان در نوروز
نوروزشده مقدماتي آيينهاي به كتاباشارهاي همين از ديگري بخش در
خامبرپا خشت از ستون دوازده نوروز از قبل روز بيستوپنج:كه است
باقلا ، برستوني عدس ، ستوني بر برنج ، برستوني و گندم ستوني بر كه ميشد
بر لوبيا ، برستوني ذرت ، ستوني بر و كاجيه برستوني ارزن ، ستوني بر
.ميكاشتند ماش ستوني بر و كنجد وبرستوني نخود ستوني
روز وتا ميپراكندند مجلس در و ميكندند را حبوبات اين روز ششمين در
اين براي را حبوبات اين.نميكردند جمع را آن فروردين ماه از مهر
در است شده بارورتر و نيكوتر آنها از كداميك ببينند كه ميكاشتند
.بود خواهد فراوان سال آن در محصولش نتيجه
بدنبال فرهنگي پديده هر و است پديدهفرهنگي يك نوروز صورت ، هر در
.ميگيرد خود به تازهاي شكل و ميشود دگرگون اجتماعي و سياسي تحول هر
آيينارتباط يك و فرهنگي پديده پويايييك ميزان رهگذر ، اين در
بيشك و دارد جامعهاي هر مردم تاروپود با آن پيوند چگونگي با مستقيم
به مختلف دورانهاي در فرهنگي پديده يك ميشود موجب كه است پيوند همين
.دهد ادامه خود زندگي به متفاوت اشكال
و باورها با آن ژرف پيوندهاي ماندگارينوروز دلايل از يكي بيشك
.بودهاست مذهبي اعتقادات
ايام با نوروز تقارن در:مينويسد بحارالانوار در مجلسي
(ص)محمد حضرت مبعث با نوروز تقارن مانند است ، آمده رواياتي سعيد
رابه (ع)علي اميرالمومنين حضرت (ص)محمد حضرت كه خم غدير واقعه يا
اول روز با مطابق روز اين كه كرد معرفي مسلمانان به خود جانشيني
.بود فروردين
شمايل ويژه به امامان شمايل نوروزي سفره پاي در نوروز هنگام در
،(تكمچيها)اردبيل در نوروزي همچنينپيكهاي و ميگذارند را (ع)علي حضرت
(ع)علي حضرت وشمايل سبزه با بزرگ سيني يك بهشهرها شدن وارد هنگام به
.دارند همراه به
و بنياميه خلفاي حكومت دوران نوروزدر ماندگاري و ساليانه خراج
.كرد حفظ را بقايخود و دوام همچنان نوروز درايران ، بنيعباس
نوروز خراج ، دريافت براي زماني مقطع وجود لزوم تاريخنويسان نوشته به
دوره در ميگويند كه گونهاي به.داشت پابرجا عرب خلفاي دربار در را
.ميشد گرفته وهديه عيدي درهم ميليون ده مردم از اجبار به معاويه
حمله پساز اما رفت ميان از ظاهر نوروزيبه آيينهاي مغول ، حمله با
دوباره امنيت و آرامش ايجاد و ايران گرفتنحكومتهاي قدرت و مغول
.بازيافت را خود درخشش
فلسفهها شايد و اعتقادات باورها ، تمام با نوروز صورت هر در
چگونه؟ امابماند اينكه براي پيوندخورد
اگر چهنيست و نبوده جشن يك تنها نوروزنوروز نگاهبان مردم ،
و ميشد ناپديد روزگار حوادث طوفان در اين از پيش بسيار ميبود چنين
.ميماند باقي آن از نامي تنها امروز
مردمرا وابستگيهاي و باورها و فرهنگي نمودهاي از بسياري محمل نوروز
.است امروزرسانده به و كرده حفظ خود دل در
نخستينبافتهاي از و است ريشهگرفته ايراني اساطير از نوروز
آن نوروز.است شده منتقل ديگر نسل به نسلي كهاز است مردم فرهنگي
از ميرود ، مغولانفرو اسبان سم زير به زمين پهندشتهايايران كه زمان
نوروز.ميدهد خودادامه حيات به و ميآورد پناه كلبههايمردم به دربار
نوروز ماندگاري وراز داشتند نياز آن به چون نگاهبانبودهاند مردم را
.است همين در
.غباراست و كينه و قهر از جستن ودوري آشتي موسم نوروز ، ميگويند مردم
رابهانجام خود ايراني همهخانوادههاي:ميگويد جاويدفخر ابراهيم
با ميكنند وسعي ميدانند مقيد سبزه تكاني ، روياندن خانه آيين
نو سال استقبال به كينه غبار گونه هر از عاري ودلي شاد خاطري
.بروند
ميداند طبيعت زندگي تجديد و بيداري فصل را نوروز عابديني سارا
بار يك درختان شكوفههاي شدن باز و جوانهها سربرآوردن با:ميگويد و
نشانه به بايد ما.ميشود جلوهگر بهار در طبيعت زيباييهاي ديگر
بايد.بكوشيم محيطزيست درحفظ الهي زيباي مواهب همه اين سپاسگزارياز
خاك و آب كنيم ، خودداري وگياهان گلها كندن و درختان شاخههاي ازشكستن
.باشد پاكيپايدار و سرسبزي تا نكنيم راآلوده
ديرين رسم به بنا نو حلولسال از پيش:ميگويد سليميان سپيده
هم با باشند ، داشته اندككدورتي حتي كه كساني همه ماايرانيان ،
.بروند نو سال استقبال به ازمحبت سرشار قلبهاي با تا آشتيميكنند
.حفظكنيم را پسنديده آيين اين بايد مانيز
واجبات از را رحم صله وانجام نوروزي بازديد و ديد ميرتقي فاطمه
عزيز يادگار كه را نيكو اينسنت بايد ما:ميگويد و ميداند عيدنوروز
.كنيم حفظ ماست نياكان از وارجمندي
با ما همميهنان از زيادي عده كه است فرصتي نوروز:ميگويد رضوي نصير
و تاريخي فرهنگي ، باويژگيهاي نزديك از كشورمان شهرهاي به سفر
حفظ براي بيشتري وموجبات ميشوند آشنا مناطق اين جغرافيايي
.ميگردد فراهم ايران همبستگيمردم
لحظه در همهمردم براي بهروزي و آرزوينيكبختي گودرزي ، جهانگير
تحويل لحظه در بايد:ميگويد و ميداند نيكو راشيوهاي نو سال حلول
كنيم نيكبختي و سعادت آرزوي انسانها همه براي توانا پروردگار از سال
.بخواهيم محبت و صلح از سرشار را جهان و
تجديد و بيداري فصل بكوشيمنوروز ، زيست محيط حفظ در
زمين و ميدارند بر زمستاني ازخواب سر گياه ، و گل.است طبيعت زندگي
موجب معاصر ، انسان ميكنندغفلت خرم و سبز بيكرانهها راتا
اعم زيستي گونههاي از شماربسياري انقراض و زيست محيط آلودگيروزافزون
علاقهمندان دلسوزي و تلاش با امروزهكه.است شده گياهان و ازجانوران
از زيستي ، گونههاي نابودي درمورد تلخي واقعيتهاي زيست محيط بهحفظ
اين بالاي ارزش شده برملا وهوا خاك و آب شدن آلوده و جنگلها رفتن بين
سزاوار.است شده آشكار دارد ، تعلق نيز آينده نسلهاي به كه مواهب
در خويش سهم به ما ، از يك هر نوروز و عيد موسم و سال آغاز در است ،
خويش فرزندان به را طبيعي منابع حفظ واهميت بكوشيم زيست محيط حفظ
از وسيعي بخش سال هر ما ، عصر در باشيم داشته خاطر به و بياموزيم نيز
سوخته جنگل يك زمين در.ميشود نابود انسان زيادهطلبي اثر بر جنگلها
وقتي نميسازد ، آشيانه پرندهاي و نميرويد بنفشهاي شده ، تاراج و
.ميافتد خطر به زمين كره سراسر در زندگي ميشوند ، نابود جنگلها
را بزرگ مواهب اين و كوشيدند هوا و خاك و آب حفظ در گذشته نسلهاي
محفوظ آينده نسلهاي براي را سالم زيست محيط بايد نيز ما داشتند پاس
.داريم نگه