پنجم ، شماره 1222 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 5 شنبه 16
|
|
انجام وبرنامهريزي نظم اساس بر را كارها
دهيم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بگيريم تصميم سال نخست هفتههاي همين از
افسردگي اضطراب ، بروز باعث بينظمي و فرصتها ، شتابزدگي دادن دست از
...ميشود تني روان بيماريهاي و
طول در را خود كارهاي كه كساني همه براي ميرسد ، پايان به سال وقتي
فرصتها از يا و نرساندهاند انجام به برنامهريزي با شده سپري ماه 12
و ميماند جا به بسيار حسرت و حرمان نبردهاند ، كافي بهره امكانات ، و
دست از خاطرزمان به افسوس و آه از غباري ميان در ايكاشها اگرهاو
رفته عمر كه آنجا از اما.شنيدهميشود افراد قبيل اين زبان از رفته ،
اميدهاي به را خود جاي حسرتها و گلهها آورد بهدست نميتوان را
كه پيمانميبندند خود با مردم از گروه همين از بسياري و تازهميدهند
لحظه لحظه از و كنند دقيقشروع ريزي برنامه و نظم با را جديد سال
بعد سال روزهاي واپسين در مبادا ، تا استفادهكنند خوبي به زمان
بههم چشم تا معروف قول به اما.برسد فرا اندوه و موسمحسرت دوباره
ما و است سپرده تابستان به را زمان وغافله گذشته ديگري بهار بزنيم ،
يك خم اندر هنوز زندگيخود ، و كار براي عرصهبرنامهريزي در هنوز
نوروزي گذراندنتعطيلات با اكنون بايدكرد؟ چه راستي به اماكوچهايم
زمانخوب از بايد چگونه.شدهاست آغاز ما براي تلاش و ازكار تازهاي سال
به را حاضر گزارش.نخوريم افسوس بعد ، سال درپايان تا كنيم استفاده
برنامههاي تراكم ميگويند ، روانشناسان.دادهايم اختصاص موضوع همين
تنشهاي از بسياري بروز عامل آن ، از ناشي فشارهاي و شتابزدگي روزانه ،
تظاهرات كه بيماريها از بخش آن يعني است ، تني روان بيماريهاي و عصبي
.دارند رواني و عصبي منشا اما عضوي
كارهاي كسانيكه:ميگويد روان و بيماريهاياعصاب متخصص -الف دكتر
به حسابشده زمانبنديهاي و دقيق برنامهريزي چارچوب در را خود روزانه
خواب از برخاستن از پس و روز آغاز ساعات همان از نميرسانند انجام
از انبوهي افراد قبيل اين.هستند عصبانيت و دستپاچگي اضطراب ، دچار
زمانبندي اينكه بدون و ميكنند جمع خود ذهن در را متراكم برنامههاي
آنها به دلشوره و دلواپسي با باشند ، داشته كارها انجام براي شخصي
پرخاشجويي خود اطرافيان با عصبي ريختگي درهم علت به و ميكنند فكر
سيمايي با و نميبرند بهكار را لازم دقت لباس پوشيدن هنگام و ميكنند
تلاشروزانه و كار ميدان به عصبيقدم بسيار و هراسان آشفته ،
در و اضطراب باعثتشديد درازمدت در اينتنشها تكرارميگذارند
با انطباق موقعيتي چنين در شخصكه و ميشود افسردگي به نهايتمنجر
به است ، شده نااميدي و اندوه در غرق و داده كف از را زندگي محيط
آساني همين به يعني.ميبرد پناه مخدر حتي و مسكن داروهاي به ناچار
در روزانه كارهاي انجام براي برنامهريزي و نظم نبود است ، ممكن
سوق روانتني بيماريهاي و افسردگي اضطراب ، سراشيبي به را ما زندگي ،
.دهد
مطب به مراجعان از عدهاي:ميگويد روانتني بيماريهاي مورد در وي
اعضا در كه ميدهند تشكيل كساني را بيمارستانها و درمانگاهها پزشكان ،
آن اصلي علت به بيآنكه ناراحتيميكنند ، و درد احساس خود اندامهاي و
كه ميشود مشخص لازم آزمايشهاي و معاينات از پس و باشند داشته آگاهي
قلبي بيماري به ارتباطي سينه قفسه ناحيه در درد احساس مثلا ،
ياورم و معده در درد بروز يا استو عصبي تنش يك حاصل ندارد ، بلكه
ريشه اينبيماريها بيشتر و است آمده عصبيپيش فشارهاي اثر بر معده ،
برنامهريزي نبود بهدليل ما كه زماني حتي وي ، بهگفته.دارند رواني
براي را زمانمناسب فراموشي يا و علتغفلت به خود ، كارهاي برايانجام
و وجدان عذاب نوعيدچار به ميدهيم دست از كارمهم يك انجام
منجربه ميتواند درازمدت در تكرارشود حالت اين اگر و اضطرابميشويم
.شود روانتني بيماريهاي
.برميخوريم دست اين از بهمواردي نيز مردم ، با گو و گفت در
درمجموعه:ميگويد تهران ساكن دبيربازنشسته -ش خيرالنساء خانم
يك بود ، من عهده عموميبه برق هزينه پرداخت سكونتدارم ، كه آپارتماني
پيش كهبا تاخير همين و نپرداختم بهبانك را قبض بهاي غفلت ، بهعلت بار
ساختمان برق قطع منجربه بود ، شده طولانيتر من كوتاهبراي سفر يك آمدن
وقتي هم هنوز و كردم مسئوليتكنارهگيري اين از ناراحتي ، ازشدت من.شد
وجود كه رسيدهام نتيجه اين به و ميشوم شرمنده ميافتم ، غفلت آن ياد
و روحي فشارهاي از و ميكند حل را ما مشكلات زيادي حد تا كاري ، برنامه
.ميكاهد ما عصبي
كوچكي يادداشت دفترچه من:ميگويد نصر كوي ساكن كارمند الفتي آقاي
را كار اين.ميكنم يادداشت آن در را روزانهام كارهاي و دارم همراه
كمك من به خيلي روشي چنين گرفتن پيش در.كردم شروع پيش سال از 3
مورد در و ميدهم انجام وقت سر را روزانه كارهاي از بسياري.است كرده
نرسيده انجام به هنوز من پيگيري و تلاش عليرغم كه كارها از بخش آن
.دادهام انجام داشتم ، توان در آنچه چون ندارم ، دلواپسي حداقل است ،
ايران ، جمعيت جوانبودن به توجه با:ميگويد تربيتي امور كارشناس يك
به آموزشي برنامههاي قالب در رابايد كارها در دقت و برنامهريزي
ما پرورش و آموزش تاكيد كه دانست بايد.نوجوانانآموخت و كودكان
بارميآورد راطوري جوان نسل ميباشد ، رايج هم هنوز كه فصلي برامتحانات
برنامه و نظم براساس و مرور درسهابه عميق فراگيري جاي به آنها كه
و بپردازند متون ، از انبوهي كردن حفظ به شبامتحان در تنها روزانه ،
اگر.دورريزند به را خود ذهني انباشتههاي امتحانات ، انجام پساز
فعاليتهاي و كارها كه هماكنونبياموزند از ما ، نوجوانان و كودكان
ميتواننداين دهند ، انجام دقت و زمانبندي نظم ، رابراساس خود روزانه
زمره در و انتقالدهند مملكتي كلان برنامههاي به را انضباط و دقت
.درآيند فردا موفق سازندگان
روبرو اشخاصي شهربا سطح يا و كار محيط در چه روزانه برخوردهاي در
از زمان جبران براي و ميشوند جاكنده از ناگهان لحظه يك در كه ميشويم
سو آن و سو اين به شتابان است ، نشده انجام كه كاري و رفته دست
و ميگيرند شماره مدام و ميآورند روي تلفن به ديوانهوار يا و ميدوند
را زمانه عصبيت و پرخاش با نميشوند كار انجام به موفق اينكه از پس
!ميشمارند مقصر
از ميبرد ميان از را فكري تمركز كارها ، انجام براي برنامهريزي نبود
روانشناسان از يكي ميسازد پرخاشجو زودرنج ، عصبي ، موجود يك انسان
و غافلاند آن از مردم بيشتر كه است موهبتي فكري تمركز داشتن:ميگويد
ماهانه كارهايروزانه ، فهرست كه يافت دست تمركزي چنين به زمانيميتوان
يك قالب در بلكه ذهني ، و صورتنامنظم به نه سال ، عمده كارهاي حتي و
و نوع گرفتن نظر در با او و باشد فرد دراختيار مكتوب برنامه
شخص حتياگر موقعيتي چنين در.برساند انجام به را آنها اهميتكارها ،
شود ، روبرو هم نشده اماپيشبيني مهم كار و انتظار از دور حادثه يك با
آن به را خود ذخيره وقت از بخشي نظامبرنامهريزي ، بر تكيه با ميتواند
.كند حفظ را خود فكري تمركز و اختصاصدهد
افراد از برايخيلي بامداد نوشين خواب از برخاستن:ميافزايد وي
و بكنند دل خواب اين آسانياز به نميتوانند آنها است ، دشوار
افراد ، قبيل اين.برسانند انجام به را تعهداتخود و كاري برنامههاي
و حسرت دچار تازه ميآيند ، بيرون خواب بستر از نيمروز در ازآنكه پس
.ميشوند افسوس
توكل با روزانه امور در برنامهريزي داشتن:ميگويد دانشگاه استاد يك
پيام در حتي.ميرهاند مشكلات از بسياري كمند از را ما پروردگار ، به
و نظم براساس را كارها و برخاستن خواب از زود صبح ما ، ميهن شاعران
.است شده واقع تاكيد مورد رساندن ، انجام به وبرنامه انضباط
انجام براي ازفرصت دريايي سال 76 ، نخست هفتههاي اين در حال هر به
را لحظهها قدر.ماست روي پيش عقبافتاده كارهاي و تعهدات حتي كار ،
را خود روزانه كارهاي كوچك ، دفترچه يك داشتن اختيار در با و بدانيم
پايان در ترتيب اين به و كنيم يادداشت آنها انجام زمان به توجه با
بگذاريم خانه به قدم نشده ، انجام كارهاي غصه و حسرت از فارغ روز ،
سال ، هر سرانجام و فصل هر ماه ، هر پايان در كارنامهاي چنين داشتن
در بارها ترتيب و نظم اين.ميآورد ارمغان به ما براي بيشماري ثمرات
.است شده واقع تاكيد مورد ما ملي و ديني فرهنگ
خود نوبه به سال طول در نشده انجام قولهاوعدههاي و وعدهها
بهدوست ، دليل هر به اگرشوند ما عصبي فشار و تشويش باعث ميتوانند
در را تعهد آن بايد ، راميدهيم كاري انجام وعده همكار يك يا و آشنا
انجام براي را خود تلاش و بگنجانيم خود ضروريروزانه كارهاي برنامه
از وقرارها قول و تعهدات كردن فراموش بگيريم ، كار به وقرارمان قول
.ماست روزانه كارهاي در ونظم برنامه نبود زيانبخش و حتمي پيامدهاي
از كه را كاري انجام قول گذشته سال ابتداي در:ميگويد زيارتي علي
دليل به اما دادم وي به بود شده ارجاع من به بستگانم از يكي سوي
خلف اين متوجه هنگامي و بردم ياد از كاررا آن انجام كارها تراكم
وبرخلاف نتيجه ، در.بود گذشته آن اجراي زمان از ماه كهچند شدم وعده
و رفت نشده ، انجام يكوعده از شرمساري دليل به شايد و درونيام ميل
پيش را فرصت اين نوروز ، عيد تنها ، و قطعكردهام را فاميل آن با آمد
عذرخواهي ازاو وعده خلف بابت و شوم شخص آن ديدار به موفق كهمن آورد
پيگيري را شده وعده كار ميتوانستم ، دقت اندكي با كه حالي در.كنم
متخصصان و روانشناسان.باشم داشته فاميلخود براي قطعي پاسخ و كنم
را عملنشدني اما بيحساب وعدههاي دادن به افراد علوماجتماعي ، تمايل
.ميدانند دروعدهدهندگان مسئوليت احساس و برنامه و نظم نبود از ناشي
را باري قرار ، و قول يك نهادن بنا يا و وعده هر دادن:ميگويند آنها
عمل خود وعده و قول به كه زماني تا آنها و ميگذارد اشخاص دوش بر
اين تاثير كمترين.كنند تحمل نيز را بار اين سنگيني بايد نكردهاند ،
پيامدها ساير و است خاطر آرامش سلب نشده عملي قرارهاي و قول قبيل
آسيبهاي آمدن وارد موجب ميتواند افراد ، قبيل اين شدن بياعتبار همچون
.شود آنها رواني برشخصيت جدي