پنجم ، شماره 1224 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 7 دوشنبه 18
|
|
تجاري قراردادهاي با تعارض
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مرده فيلممرد كارگردان جارموش جيم با گفتگو
بياوريم زبان به را شعر كلمه و برويم كافه يك به آمريكا در اگر
آمريكاست شيوه اين.ميگيرند نشانه ما سوي به را يكتفنگ لوله
شربياني شهرزاد:روزنبامترجمه جاناتان:نوشته
از نامشگفتانگيزتر به جارموش بلندجيم فيلم دومين كه زماني از
سوي از مرتب او تاكنونآثار شد ، روبرو جهاني توجه با بهشت
كه هنگامي.ميگيرند قرار ارزيابي هنريمورد فيلمهاي علاقهمندانبه
درآمد ، نمايش به كن جشنواره در باراول براي مرده اومرد فيلم ششمين
درحاليكه آمده ، سر به نشرياتآمريكايي با جارموش همراهي كه بود بديهي
براي متعددي دلايل.است باقيمانده خود قوت به همچنان او جهاني اعتبار
از قبل.است فيلممردمرده خود آنها از يكي كه دارد وجود مسئله اين
گيراترينآثار از يكي كه رويايي و سفيد و سياه وسترن اين به اشاره
گذشته دهه در آمريكا مستقل سينماي تحول سير است ، امروز به تا جارموش
يك بين بتوان كه راههايي سادهترين از يكيميدهيم قرار بررسي رامورد
اين شد ، قائل تفاوت دارد خلاقيتبيشتري و عمل آزادي كه كسي و هاليوودي
شاهد ديگر فيلم به يكفيلم از را او دائمي و منطقي تحول سير كه است
چنين.است هوس و سرگرمي تجاري ، پيشرفت وراي كه روشني خط.باشيم
امكانپذير فيلم پنجاه طي هيچكاك آلفرد مثل كارگرداني براي پيشرفتي
در.ميدهد رخ بندرت امروز استوديويي كارگردان يك براي اما است ، بوده
بايد كه ستارهاي تهيهكننده ، نظر اعمال چندنويسنده ، وجود كه شرايطي
تستهاي بدهد ، نظر نهايي تدوين مورد در كندو تاييد را فيلمنامه
بهعنوان جارموش است ، فيلمسازيمعمول استوديوهاي در... و بازاريابي
كسي تنها امريكايي فيلمسازانمستقل ميان در حتي نويسنده كارگردانـ يك
پيشرفتهايي عدم پيشرفتهاو تمامي.است فيلمش نگاتيوهاي صاحب كه است
.هستند او خود ساخته همگي دادهاند رخ او آثار در كه
دررسانهها امريكا مستقل روندفيلمسازي از آنچه با حاضر حال در
اين در.است فيلمساندنس جشنواره سوي به گرايشاصلي ميشود ، نوشته
بزرگ تهيهكننده يك يافتن مستقلدر فيلم سازندگان جشنوارهموفقيت
.ميشود خلاصه استوديوها از يكي با داد قرار بستن يا
بزرگ پشتوانهموسسات داشتن به كوتاهياستقلال مدت ظرف نهايت در
شيوهاي ايجاد جارموشباعث كاري روند اما.تبديلميشود فيلمسازي
او كه است درست.اوست خود خاص كه شده فيلمسازيمستقلامريكايي از
اما است ، بسته قرارداد ميراماكس باكمپاني فيلمش توزيع براي نيز
به او كه است اين ديگر مستقل فيلمسازان بيشتر و او ميان اساسي تفاوت
از پس تصميمات و توليد دخالتهاي برابر در تا دارد قدرت كافي اندازه
كن جشنواره در نمايش از پس نيز مرده فيلممردكند مقاومت توليد
صورت آن روي ميراماكس سوي از نظري اعمال اينكه بدون شد تدوين دوباره
.بگيرد
مستقل همچنانبهطور و ندارد تعلق گروهي هيچ به هنوز جارموش بنابراين
، قطار(1986)قانون خورده فيلمهايزمين ساخت از پس.ميسازد فيلم
كارگرداني عنوان به جارموش (1992) زمين روي وصلح (1989)اسرارآميز
ميسازد وخندهدار سرگرمكننده فيلمهايي جدي ، موضوعات از استفاده با كه
يك مرده امامردبدهد ادامه را كار اين ميرسيد نظر به و شد شناخته
بليك ويليام نام به حسابداري درباره فيلم موضوع.است جدي هنري فيلم
نام به شخصي سوي از فولادسازي كارخانه يك در اينكه تصور با كه است
آنجا در وي.ميكند سفر غرب به شد ، خواهد داده او به كاري ديكنسون
شهر در بعد كمي و شده استخدام ديگري كس قبلا او جاي به ميشود متوجه
نامزدش و تل ميان درگيري دريكميشود آشنا راسل تل نام به دختري با
براي بليك ويليام و ميشود كشته نامزدش بدست تل ديكنسوناست ، پسر كه
خودش كه بليك.ميرساند قتل به را ديكنسون پسر ناخواسته خود ، از دفاع
اعظم بخشميرود پيش مرگ سوي به تدريج به فيلم طول در شده مجروح نيز
صورت نامهيچكس به سرخپوست يك دركنار و خشونتبار فضايي در سفر اين
.ميگيرد
درخود را جارموش آشناي اجزاي موضوعاتو از بسياري مرده مرد
و شكليشاعرانه به را شخصيتها ديدگاهساير كه غريبهاي.دارد
قطع فيداوت با كه توقف و شروع ريتم ميدهد ، موردانتقادقرار خندهدار
با مرده فيلممرد اينها همه كنار در.مرگ به نسبت شيفتگي و ميشود
ميشود نزديك امريكا بوميان متفاوت فرهنگ و زندگي مختلف وجوه به دقت
فيلم نكته توجهترين قابل.ميدهد قرار تحقيق مورد را آنان دقت با و
موجود خشن سينماي به پاسخي و تجاري قراردادهاي برابر در تعارض
.امريكاست
مجلهسينهاست خبرنگار با گفتگويي راطي خود نظرات جارموش جيم
:ميخوانيم كهباهم است كرده بيان
ميشود بيان فيلم در توسطهيچكس بليككه قطعهويليام مهمترين
در عدهاي /...ميشوند متولد مصيبت در عدهاي / صبح هر و شب هر:يعني
يك اثر ميآيند دنيا به بيپايان شب در عدهاي /.ميآيند دنيا به نعمت
از قطعات از بعضي گفتهايد جايي در كه شنيدهام اما.است ناشناس شاعر
.شدهاند جهنمنقل كتابامثال
آموخته كلاغچيزهايي از كه هنگامي از عقاب:هيچكسميگويد:جارموش
كه فيلمهنگامي پايان در و.دستنميدهد از زيادي است ، هيچوقتزمان
و ارابه:ميگويد ميكنند ملاقات مجددا را وبليكهمديگر او
.بده عبور مردگان استخوان روي از را گاوآهنت
.بود همين اصلي قصد.دارند شباهت سرخپوستان سخنان به اشعار اين
.شد آن وارد كردمبليك فيلمنامه نوشتن به شروع من زمانيكه از
تعلق امريكا بوميان به تنها كه دليل اين به نيز شعرها از تعدادي
:مثل شدهاند حذف داشت
ثابتشده اكنون ياآنچه ،.داشتهباش زهر انتظار راكد آب از
جغد باشد ، سياه چيز همه ميكند آرزو ياكلاغ و.ميشد تصور تنها زماني
.باشد سفيد چيز همه ميكند آرزو
چقدر كرد تصنيف موسيقي يانگبرايش كهنيل اوليهاي نسخه در فيلم زمان
بود؟
من از او.باشد وقفهداشته فيلم نيليانگنميخواست.نيم و ساعت دو
فهرست اين و خواست باشد داشته موسيقي ميخواستم كه را جاهايي فهرست
غرق فيلم در آنقدر نيل.داد قرار استفاده مورد راهنما عنوان به را
شد تبديل فيلم به نسبت او عاطفي واكنش از بخشي به موسيقي كه بود شده
بعضي ودر دهيم انجام را مقدماتي ميكس تا رفتيم نيويورك به هم با سپس
كه شديم متوجه موقع همانكنيم جابهجا كمي موسيقيرا داشتيم قصد جاها
خاصي يگانگي به بخش همان با بخش هر موسيقي زيرا است غيرممكن كار اين
.بود رسيده
بود؟ او كار تاثير تحت شما نهايي تدوين آيا
نهايي زمانفيلم.باشد افتاده اتفاق ناآگاهانهاين هم شايد يا نه ،
.شده حذف ازآن نيل موسيقي از اندكي وبخشهاي است ساعت دو
اين و نكردهايم حذف زياد داشت موسيقي كه را ماجاهايي بنابراين
.است شده گرفته ناخودآگاه نيز تصميم
آن خاص ضرباهنگ وجود دارم دوست بسيار مرده فيلممرد در كه چيزي
ازشگفتانگيزتر غير به ديگرتان فيلمهاي از هيچيك در كه چيزياست
فيلم فيداوتهاي وجود آن دلايل از يكي شايد.وجودندارد بهشت از
.باشد
و بدهم نظر باره اين در نميتوانم من اماباشماست حق ميكنم فكر بله ،
فيلم اخيرا بودم مجبور متاسفانه.متنفرم آن به دوباره كردن نگاه از
آن روي از ليزري نسخه تا ببينم دوباره بهشترا شگفتانگيزتراز
را فيلم اين سال 1984 از من.بود دردناك برايم واقعا و شود تهيه
بطن از كه خاصي ضرباهنگ داشتن در آنها ميكنم فكر اما.بودم نديده
مثل فيلم دو اين ضرباهنگ.دارند شباهت هم به ميگيرد ، سرچشمه داستان
هستند ، بخشي چند كه فيلمهايي يا قانون خورده فيلمزمين ضرباهنگ
فكر و است غريب بسيار مرده فيلممرد ضرباهنگ.نظرنميرسد به تحميلي
البتهما.است نزديكتر ژاپني كلاسيك فيلمهاي به نظر اين از ميكنم
تصاوير و صحنهها در كه داشتيم ذهنمان ته را فكر اين فيلمبرداري زمان
بعدي نماي كنند تعيين اينكه بدون باشد داشته وجود تفكيك قدرت بايد
.بود خواهد چيزي چه
به كهمسافران ميبيند ميكند سفر بهغرب قطار در بليك كه هنگامي
از ميليون يك:ميشود بيان جملهاي صحنه آن در.ميكنند حمله بوفالوها
است؟ داشته وجود سالي چنين واقعا آيا.شدند كشته گذشته سال آنها
شدند كشته آمريكا در بوفالو ميليون يك از بيش سال 1875 در ميكنم فكر
بوفالو ، بودنه اين آنها تصور.ميكرد حمايت كار اين از دولتنيز و
.سرخپوست نه
به آمريكا بوميان كه بخشهايي از يك هيچ ميآيد خاطرم به كه آنطور
ندارد زيرنويس ميكنند خودصحبت زبان
كه كساني براي بود هديهاي اين.باشد داشته زيرنويس نميخواستم من.نه
اميدوارم.آنهاست براي تنباكو لطيفه همينطور.ميفهمند زبانرا اين
لطيفه يك مثل آنها براي نميكشم سيگار من هيچكس ، فيلم آخر جمله
هنوز اين:ميگويند هستند آشنا فرهنگ بااين كه كساني.باشد خندهدار
.چيست موضوع نفهميده
كرديد؟ معرفي دورگه سرخپوست يك را هيچكس چرا
دو سپس.كنم معرفي ساده سرخپوست يك عنوان به را او ميخواستم من خوب ،
تركيب هم با دورهها بعضي در تاريخي نظر از كه كردم انتخاب را قبيله
از او مادر و پدر بنابراين.ميجنگيدند يكديگر با همچنان اما شدند
هم اصلي فيلمنامه در مسئله اين به و بودند وژوليت رومئو مثل من نظر
.بود شده اشاره
آن من كه است اين دارد وجود تنباكو لطيفه درباره كه خندهآوري نكته
فعلي آمريكاي بر يادداشتي و تفسير عنوان به فيلم اجزاي مثلساير را
تپانچه يك او چرا ميپرسد تل از بليك وقتي همچنين.گرفتهام نظر در
در هم شما آيا.آمريكاست اينجا چون جوابميدهد او و دارد پر و آماده
داشتهايد؟ تفنگ كودكي
شمال بوميان براي كه بگويم بايد تنباكو درباره.است جالبي نكته
حاضر حال در ما كه بود چيزي هر از قدرتمندتر بسيار تنباكو آمريكا
بايد هم تفنگ مورد در.قائلند آن براي خاصي احترام نتيجه درداريم
هميشه من.زنده موجودات كشتن نهبراي اما.دارم هم هنوز من بگويم
تفنگ.ميشود ديده وفور آمريكابه در مسئله اين و داشت خواهم تفنگ
براي كه سلاحهاياتوماتيكي معني به اسلحه حمل اما است نياز مورد هميشه
.نيست شده ساخته انسانها ميان نبرد
.كنند حمل ميتوانند را سلاحي نوع چه اينكه به شوند محدود بايد مردم
رستوران يك در زماني روبرتوبنيني و من.آمريكاست حالاينجا هر به
كار خيابانها در كه مردم اين با ما.ميكرديم كار رم در كارگري
شاعران و آريستو دانته ، درباره آنها و ميكرديم صحبت ميكردند
كافه يك به درآمريكا اگر اما.ميكردند صحبت بيستم قرن ايتاليايي
ما بهسوي را تفنگ يك لوله بياوريم زبان به را شعر كلمه و برويم
كه آدمهايي حتي حاليكه در.آمريكاست شيوه اين.ميگيرند نشانه
قرن نقاشيهاي به ميپردازند زباله جمعآوري به پاريس درخيابانهاي
.علاقهمندهستند نوزدهم
دارد ادامه