پنجم ، شماره 1224 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 7 دوشنبه 18
|
|
علمي جامعه به كشور برنامهريزي نظام
بياعتماداست
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
2- ايران فرهيختگان وضعيت بررسي ميزگرد
توكل دكتر دانشگاه منصورياستاد رضا دكتر:ميزگرد در كنندگان شركت
عالي آموزش و فرهنگ وزارت آموزشي معاون دكترصالحي دانشگاه ، استاد
پرورش و آموزش وزارت برنامهريزي معاون سپهريراد دكتر و
عالم قشر از قانوني وحمايتهاي قانونگذاري زمينه در را بحثي يك ما
قانونگذاري شبكه كاستيهاي كه است اين ما مشخص سوالداريم متفكر و
موضوعاتي چه در فرهيخته افراد و جامعهعلمي به دادن ارزش براي كشور
اين در را قانونيلازم حمايت ما قانونگذاري مجامع آيا ديدهميشود؟
خير؟ يا داشتهاند زمينه
علوم مفهوم به علم ، نه و عالم نه كه هستم مصر هنوز من:توكل دكتر
اين با بخواهيم اگر.ندارند ما درجامعه مطلوبي جايگاه جديد ،
لايهبندي يك به دست كه هستيم مجبور كنيم ، سببشناسي را پيشفرضمساله
لايه من اعتقاد به.نيست زيرين جزولايههاي حقوقي لايه كه بزنيم ،
و تاريخي دلايلريشههاي به كشورها از بسياري در.است فرهنگي زيرين ، لايه
جوامع اين در و داشتند را خود موقور جايگاهو عالم و علم فكري ،
است ، دين علم و حوزهروحانيت كه شده مستقر و افتاده جا كه آنحوزهاي
بايدتكاني ما جامعه كه ميكنيم احساس واقعا آيد ، اگر مدد به بايد
دين علم آنوقت باشد داشته را جايگاهخود بايد تكنولوژي و علم و بخورد
بالا و جهشدادن اين براي و كند استفاده خود نفوذ ازحوزه بايد هم
تكنولوژي به كه علمي و امروزي علوم متاسفانه.كند كمك آوردن
اين علل مهم لايههاي بين و راندارد مطلوبي جايگاه وصلميشود ،
نظاموهيات يك علم.است لايهفرهنگي پايه ، و زيرين لايه وضعيت ،
با كه است ، خود اهدافخاص و اولويتها دارايارزشها ، كه است معرفتي
اگر.ندارد تطابق جامعهالزاما ديگر بخشهاي در ارزشهايمستقر
مسلط جامعه بر علم از غير به ديگري حوزههاي يا حوزه كه باشد قرار
مسلطشان منافع و ارزشها حفظ خاطر به حوزهها آن مسلما وقت آن باشد ،
ميبينيم نتيجه در و بود خواهند تخاصم در دارد ، ديگر ارزشي كه علم با
واقع اولويتها جاهاييجزو در علم جامعه ، قلمروهايمختلف در كه
اجتماعي يا سياسي كهمديريت باشيم داشته انتظار مانبايد.نميشود
شود ، عالمعوض و علم جايگاه و فرداوضعيت و بگيرد تصميم ماامروز
ديگري حوزه هر از قبل كه كنيم حركت درمسيري كنيم سعي بايد ولي
سطح اين به.بفهمد را علم جايگاه و اهميت شود ، علمخواه فرهنگ فرهنگ ،
و كرد استفاده فرنگ تكنولوژي مواهب از نميشود كه برسد ، ادراك از
از كه را علمي قدر و چيست تكنولوژي اين و صنعت اين ريشه كه ندانيم
.ندهيم رشد را آن و نشناسيم ميبريم ، بهره و ميكنيم استفاده دستاوردش
امروزي مفهوم به علم بين ارتباط و شود باز ما فرهنگ در بايد امر اين
و برقرارشود... و اجتماعي ارتباطات پزشكي ، تكنولوژي ، صنعت ، با آن
داده اتفاق باضعف ما تاريخ در اتوماتيك بهصورت كه چيزي نتيجه در
به هم قانونگذاري ضعفهاي كهمشكل است صورت اين در.تقويتشود بايد
وضعيت تغيير در حركت يعني.خواهدشد اصلاح حقوقي ، لايه عنوان
آن اگرشود آغاز جامعه فرهنگي بخشهاي از بايد علم و دانشمند موجود
كند تغيير علم به نسبت آن فهم و ديد و بخورد تكان فرهنگي اساسي لايه
الان كه دانشمندي هم كه باشيم ، داشته انتظار ميتوانيم ما.شود اصلاح و
با مناسبتر مقننه و قضاييه قوه هم شود ، خالص و ناب نيست ، ناب
حركت ارتقاء سوي به واقعيكلمه معناي به علم هم و كنند آنبرنامهريزي
.كند
لحاظ به كه بروند مسيري در بايد قوانين وضعيت تغيير اين مسلمادر
وعالم خدمتگزار علم اجتماعي ، تكريم و شغلي امنيت اقتصادي ، معيشتي ،
بطور.كنند پيدا قانوني و سطححقوقي در را خود منزلت و قدر واقعي ،
دانشگاهي.است شرايطمادي دانشمند ، و علم وضعيت در موثر يكعامل مسلم
باشد ، تسهيلاتعلمي و ژورنال بدون علمي ، و امكاناتآزمايشگاهي بدون كه
.كند راحفظ خود دانشمند نميتواند مسلما
برگزيده و نخبه وافراد عالم قيمت و قدر من نظر به:سپهري دكتر
مورد اين در.است طور اين چرا ببينيم است بهتر.نيست روشن
و علم ضوابط علم ، من نظر بهكنم مطرح را نكته دو يكي ميخواهم من
تصور علم به نسبت افراد يعني.نيست شده شناخته جامعه در علمي روشهاي
.ميشود عالم چگونه فرد يك كه ندارند روشني تصور و دارند مبهمي خيلي
دليل همين به.دارد توانائيهايي و پتانسيلها چه و ميكند كار چگونه
آن مشخصههاي و علم به نسبت جامعه جهل همين از عدهاي كه ميبينيم گاهي
جور اين كه است جالب و ميزنند كاري تقلب به دست و ميكنند سوءاستفاده
كه است طبيعي.ميرود فروش به وسيعي سطح در حداقل علم نام به توهمات
ظاهري احترام عليرغم نداند ، را چيزي يك قيمت و قدر جامعهاي يك اگر
اگر لذا.نيست آن خريدار عمل در فرهنگي ، قديمي زمينههاي بنابه آنهم
دهيم ، ارائه جامعه در عالم و علم جايگاه از درستي تبيين نتوانيم ما
وجدان كه ميآيد نظر به.باشيم داشته را اساسي تحولي انتظار نبايد
به حاضر دليل همين به و است ترديد دچار علم كارايي به نسبت جامعه
.نيست زمينه اين در سرمايهگذاري
اين و نميگيرد علمرونق نباشد ، سرمايهگذاري به حاضر جامعه وقتي
دور و ميگيرد قوت بيشتر برنميآيد عالمانكاري دست از كه توهم
را وضع كه گيرد صورت گستردهاي فعاليت بايد كه ميشود ، ايجاد معكوسي
.دهيم تغيير
زمينه اين در و قيودآزادند همه از مسئولين كه كنيم فكر نبايد ما
.نيستند قائل علمي مسايل براي اهميتي نميكنندو سرمايهگذاري
كنند ، برآورده نحوي يك به بايد را جامعه انتظارات حال هر به اينها
آينده براي علمي رشد قبال در دوراني ، يك در نيست ، حاضر جامعه اگر
نميتوانند هم كشور بالاي مسئولان كند ، تحميل خود به را محروميتهايي
بازتابي بنابراين.بگيرند تصميم جامعه انتظارات از جدا و آزادانه
ميراند ، طرفي به را مسئولين كه جامعه در عالم و علم جايگاه از است
.تصميمگيريها نوع اين براي
درجه در من نظر به بينببريم ، از را باطل دور اين كه ، آن براي حال
جايي به را جامعه بتوانند كه دارند ، عالمانمسئوليت خود اول
.بزدايند را تصور اين كه برسانند
به.بود خواهد جا پابر نامطلوبفعلي موقعيت همچنان صورت اين غير در
در دستگاهيكه عنوان به) برنامه سازمان در بعضانگرشي مثال ، طور
كشور آموزشي دستگاههاي كه وجوددارد (دارد را اصلي نقش منابع تخصيص
منابعجهتگيري تخصيص در كارايي عدم اين استناد به ندارندو كارايي
شما كه منابعي تخصيص دليل به كردكه استدلال ميشود كه حالي در.ميكنند
ماسرمايهگذاري وقتي تا كه چرا.دارد وجود كارايي عدم گرفتيداين پيش
و دليل به نبايد و باشيم داشته وكارايي بهرهوري انتظار نبايد نكنيم ،
وقتي ما.كنيم راعوض سرمايهگذاريها جهتگيري كارايي عدم بهبهانه
آنهاروشهاي كه ميبينيم و ميكنيم مقايسه كشورهايخارجي با را خودمان
اجتماعي تحولات كه كنيم توجه دارند ، بايد زمينهها اين در بهتري خيلي
جا به شده كهمنجر بوده ، قرنه چند حتي و ساله ده چند آنجا ، تحولاتي
و ميگذارند افراد چرا كه ، اين.درجامعه معيني روشهاي افتادن
بدست سهولت به را جامعهاي يك ساله سيصد تجربه ميروند ، ميخواهند
براي و بنشينند درخت اين پاي كشور در خودشان نيستند حاضر و بياورند
.بكشند زحمت آن
طور اين من.شد مطرح فراگير صورت به صحبتها البته:صالحي دكترo
اين و.برميگردد علم جايگاه به عالم جايگاه كه ميكنم شروع
شما يعني.است واثرگذار اثربخش چقدر علم نقش كه اين از ميگيرد نشات
بگيريدو نظر در جامعه در آن براي اثري و نقش كنيدو مطرح را علمي اگر
برخوردار شانيتي از علمهم آن عالم تبع به شويد قائل برايش شانيتي
طبيعي و ديني علوم كه زماني تا هفتمهجري ، قرن تا.ميشود
تدريس زمان بيتالحكمههايآن و نظاميهها يا حوزهها در تقريباهمزمان
به اجرگذاري اين.بودند برخوردار منزلترفيعي يك از علما ميشد ،
كه ميگيرد ، نشات همينحقيقت از دارد ما سنت و فرهنگ در ريشه علما ، كه
اثرگذار بودند ، بارزي اجتماعي نقش داراي هجري هفتم قرن تا ما علماي
طي در و ميكردند برآورده را خود جامعه مادي و معنوي نيازهاي بودند ،
علما طبيعي طور به و.است چگونه علما نقش كه پذيرفتند مردم قرون
اين براي شدند ، برخوردار لازم منزلت از و كردند پيدا را خود جايگاه
نفع ميزان به هم شانيت ميزان و ميرسانند جامعه به نفعي كه ديدند كه
بيشتر هم شانيت باشد ، بيشتر او نفع قدر هر) برميگردد جامعه به فرد
ميمانند ، جا بر پا ديني علوم كه ميبينيم بعد به هفتم قرن از.(ميشود
لذا و ميشود خارج ما بيتالحكمههاي و حوزهها از طبيعي علوم ولي
به تا كردند ، طي ديني امور در را سير همان طبيعي طور به كه علمايي
علوم كه وقتي از اما.هستند اجتماعي رفيع جايگاه داراي هم امروز
شده ارائه طبيعي علوم مجموعه ديگر اخير قرن تا شد گذاشته كنار طبيعي
در كه نميشد احساس نياز خيلي ديگر حتي كه بود نحوي به ما جامعه به
منتقل ديگري فرد به فرد از سنتي صورت به و شود داده تعليم هم مدارس
نيمه و نبود چشمگيري تحولات خيلي اخير ، قرن تا علمي تحولات چون و ميشد
تا نحوي به توانستيم ما بود ، طولاني صنعتي ، هر يا علمي يافتههاي عمر
خيلي ولي بوديم ، افتاده هم عقب ديگر اينكه ولو برسانيم را خود اينجا
دنيا ديديم يكباره و رسيديم حاضر قرن به تا.نميكرديم هم نياز احساس
كه گرفتيم ، قرار راهي دو يك در لذا و شده روبرو تكنولوژيكي تحولات با
تحولات اين از بايستي برويم پيش دنيا با همراه كه باشد قرار اگر
اين كه نداشتيم عالمي ديگر ولي باشيم ، بهرهمند نحوي به تكنولوژيكي
وارد دانشگاه دفعه يك كه.باشد آن پذيراي و كند وارد را تكنولوژي
سنت و فرهنگ با و بود جانيافتاده و بود وارداتي چون اما كرديم ،
وارد بيگانه صورت به نشد ، عجين و آميخته صحيح طور به هم ما جامعه
حفظ را خود شانيت و ميكردند را خود كار ديني علوم و حوزهها.شد
و تاييد مورد خيلي ميرفتند ، طبيعي علوم طرف به كه كساني اما كردند ،
اين.ميكرد نگاه گروه اين به شك و ترديد با جامعه و نبود جامعه قبول
ديديم ضروري ما تحميلي جنگ وقوع با بخصوص و انقلاب از بعد و گذشت هم
علم و تكنولوژي حدودي تا جبري طور به و بايستيم خودمان پاي روي كه
جامعه كه ميبينيم آن دنبال به و.برديم بكار و دريافتيم را امروزي
باشند پذيرا هم را غيرديني عالمان كه ميشود امر اين پذيراي آرامآرام
مجموعهحركت در كه اين براي.باشند قائل آنان براي جايگاهي و
سير اين در چون ما اما.نقشميشوند داراي و اثرگذار دارند اجتماعي
باز آغوشكاملا با نيامد جامعه بوديم ، هم آفتهايفراوان دچار
عدهاي وجود جامعه ، ترديد اين دركنار البته.باشد گروه اين پذيراي
ديگر آفتهاي از خود عالم ، يك علمي خصوصيات فاقد و ظاهرعالم به
.است كرده تشديد را ترديد اين و داده قرار برزخ در را ما كه بوده
دارد ادامه