پنجم ، شماره 1227 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 10 پنجشنبه 21
|
|
است مقصر پدرم ;دختر است مقصر مادرم ;پسر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانواده دادگاه راهروهاي در
حكم انتظارصدور به دادگاه در پشت در هميشه كه كودكاني بار اين
شدهاند دادگاهدعوت جلسه به مينشستند خويش مادر و پدر دعوي
مادرم؟ يا كرده طلاق تقاضاي بابام بدونم ميخواستم:پسر
!مگه؟ چطور كرده درخواست مادرتون:قاضي
و جدابشيم ميخواد بابات ميگه هي مدرسمون دم مياد مامانم آخه پسر
.اونه تقصير
هم با نميخوام اصلا همين خاطر به ميكنن دعوا هم با همهاش:دختر
كم خرجي.ميداد فحش فاميلهاشون و خالهام و مامانم به بابام.باشيم
.دربياره خرجي تا كار سر ميرفت مادرم.ميداد
زنان به مرداننسبت بددهني كه پذيرفت و گفت نتوان آساني به شايد
بروز زمينهساز ميتواند يكديگر به نسبت شوهر و زن معدودي موارد در و
فحاشي.گرفت ناديده نميتوان را واقعيت اما باشد ، طلاق اصلي علل
بدبيني گذشت ، و بردباري عدم به منجر ميتواند آن تكرار و وناسزاگوئي
.شود زناشويي روابط سردي نهايت در و يكديگر فريب و دروغگوئي تهمت ، و
رابطه جمله از شوهر و زن زندگي مختلف ابعاد است ممكن شرايطي چنين در
براي محلي بايد خانواده.ببيند ناپذيري جبران آسيب فرزندان با ايشان
در فرزندان چنانچه ميان دراين.اعضاباشد يكرنگي و آرامش و آسايش
و نكنند خاطر اطمينان و امنيت احساس مادر ، و پدر كنار ودر خانه
را آن خيابان و كوچه در ناچار به نشود ، برآورده ايشان عاطفي نيازهاي
بدون كه است انساني كودك:ميگويد آلماني فيلسوف كانت.ميكنند جستجو
او بر را زندگي كه كساني برابر در پس ميآيد ، دنيا به خود اراده
به مادران و پدران كه نميرسد نظر به اما.دارد حق كردهاند تحميل
طول در كه بسا چه.بشناسند رسميت به را خود فرزندان حق جدائي هنگام
فرزندان به نسبت خويش تكليف و حق به درستي به نيز خانوادگي زندگي
.نميكنند عمل
در.نشانميدهد را بامداد مجتمع 9 ساعت ميشوم..قضايي مجتمع وارد
با احوالپرسي سلامو از پس و ميكنم باز احتياط با را دادگاه اتاق
سه.مينشينم دادگاه مخصوصمنشي ميز كنار صندلي روي دادگاه رياست
دادگاه اين در را خود قضائي كارآموزي دوره كه نيز جوان دختر
چند هنوز.دارند حضور بود ، خواهند آينده قضات و مادران و ميگذرانند
وارد سالي ميان مرد ميشود ، باز دادگاه در كه است نگذشته دقيقهاي
...و ميشود
:(ميپرسد ازاو ميداند قبل از را همسرش مردو پرونده جريان كه قاضي)
آورديد؟ رو بچهها
.آورده رو دخترم هم خانممبله:مرد
خطاب قاضي.ميشوند وارد دادگاه به فرزندانشان همراه به مادر و پدر)
داشته تشريف بيرون.داخل اومدين چرا ديگه شما:(ميگويد مرد و زن به
.كنم صحبت بچهها با باشيد
.ميمانند پسر و دختر و ميشوند خارج مرد و زن
بشن؟ جدا هم از ومادرتون پدر ميخواهيد شما:(بچهها روبه)
بشن؟ جدا چرا.نميخواهيم ما نه ، :پسر
بشن؟ جدا هم از مامانت و بابا ميخواهي چي؟ شما:(دختر روبه)
بر رئيسدادگاه صندلي كنار كه حالي در خجالت و ترس كمي با دختر)
هم از كه اينه ميكنمصلاح فكر !بله:(ميگويد نشسته ديگري صندلي روي
؟!بشن جدا
حكم صدور انتظار به دادگاه در پشت در هميشه كه كودكاني بار اين
اين.شدهاند دعوت دادگاه جلسه به مينشستند خويش مادر و پدر دعوي
ساير براي اما نبود شگفتي موجب چندان محترم قاضي براي گرچه موضوع
كه بود اين اصلي پرسش.بود عجيب كمي بودند حاضر دادگاه در كه افرادي
تاثير شد خواهد صادر كه حكمي بر ميتواند ميزان چه تا بچهها حضور
داشته مثبتي تاثير دادرسي روند بر ميتواند آيا واصولا بگذارد؟
زندگيخانوادگي ، واقعيتهاي برخي از اطلاع جهت كه است بديهي باشد؟البته
تاريكي زواياي ممكناست و خواهدبود بخش نتيجه حرفهايكودكان شنيدن
روشن نميگردد آشكار مرد و گفتههايزن در معمولا كه ايشان زندگي از
.شود
سن كهبه را اطفالي شهادت:است آمده مدني قانون ماده 1314 در
استماع اطلاع مزيد براي است ممكن فقط نرسيدهاند تمام سال پانزده
شناخته معتبر را اطفال قبيل اين شهادت قانون كه مواردي در مگر نمود ،
و پدر فرزندان از دعوت در منعي داخلي حقوق نظر از بنابراينباشد
.ندارد وجود دارند دادگاه در طلاقي دعواي كه مادري
بپرسم؟ چيزي يه ميشه ببخشيد:(قاضي روبه) پسر
بله
مادرم؟ يا كرده طلاق تقاضاي بابام بدونم ميخواستم
مگه؟ چطور.كرده درخواست مادرتون
و جدابشيم ميخواد بابات ميگه هي مدرسمون ، دم ميآد مامانم آخه
.اونه تقصير
.كرده طلاق درخواست مادرتون كه گفتم.نه
سالته؟ چند شما:(پسر به رو)
.سالمه 12
چندي؟ كلاس
.راهنمائي اول
سالته؟ چند شما:(دختر به رو)
.چهارمم كلاس -سالمه 11
دروغ گفتن بازهم مقصرباشد مرد فقط مرد ، و زن جدائي در اگر حتي
نتيجه.است ناپسند امري خود دادن جلوه بيگناه براي فرزند به زن توسط
به مادر كه نادرستي پاسخ -آشتي يا جدائي -.باشد هرچه مرد و زن دعوي
به.گذاشت خواهد پسرش با او روابط بر بدي تاثير است گفته فرزندش
رفتار اين با باشد داشته او كنار در ماندن به تمايلي فرزند اگر ويژه
مادري چنين به.دهد ترجيح او نزد زندگي به را دوري رنج شايد مادر
شما بوسيله طلاق دادخواست تقديم از آنكه از بيش شما فرزند:گفت بايد
جوانب از صرفنظر جدائي حادثه وقوع از شود ، ناراحت شوهرتان عليه
جاي به.ديد خواهد لطمه جسمي و روحي لحاظ به و ميبرد رنج آن كنوني
چه اينكه.داد تغيير ميتوان بهتري شكل به را آن واقعيت از فرار
موارد در دارد وجود مرد يا زن سوي از طلاق دادخواست تقديم در تفاوتي
كند ، طلاق تقاضاي اگرزن اينكه اول.است شده اشاره آن به مختلفي
زندگي دوران در رايگان بطور كه را اجرتالمثلكارهائي نميتواند
اگر اينكه دوم.استبخواهد داده انجام او خانه در مرد با مشترك
و عسروحرج مصاديق يا عقدنامه ضمن شروط تحقق بهاستناد زن درخواست
محروم نيز مهريه از نباشد ، شدهاند مشخص كه ديگري قانوني موارد
.ميشود
.خالمه تقصير همهاش:(پسر)
سرخالته؟ زير جريانات اين تمام ميگي يعني
بالا موندت:ميگفت.ميبردشآرايشگاه و مامانم دنبال مياومد بله ،
مخالفت پدرم.ميرفت و ميبست ما روي به روهم در.ميشي كلاس با ميره ،
و غذا از.نميداد گوش حرفش به و ميرفت مامانم بازهم اما.ميكرد
.نبود خبري وقتها بعضي هم شام و ناهار
هم طوري اين نه:(ميگويد حرفبرادرش وسط پسر خواهر يعني بچه دختر)
.نبوده
داده اجازه وقتي تا كند كهسكوت ميگويد بچه دختر به دادگاه رئيس)
چطوري ميبينين:(ميگويد قضائي كارآموزان روبه آنگاه.بزند حرف شد
.برادرشواستاده روي تو دختري
باشيد جا يه مادرت و پدر با اگه تو نظر به:(ميپرسد دختر از سپس)
باشين؟ هم از جدا يا بهتره
.باشيم هم با
كودك وابستگي:خانوادهمينويسد حقوق كتاب در كاتوزيان ناصر دكتر
حقوق.ميكند حمايت آن از شدت به و ميپذيرد رااخلاق مادر و پدر به
وابستگي اين احترام به و ميگيرد الهام اخلاقي نيروي اين از نيز
آنان دلخواه به زمينهها از بسياري در را مادر و پدر اختيار
از و كمي لحاظ از والدين اختيارات شد ملاحظه كه همانگونه.واميگذارد
.نيست نامحدود تقريبا نيز كيفي نظر
بسياري در غيرمعصوم انسان عنوان به است ممكن هم مادر و پدر كه چرا
و افراط و خطا دچار بافرزندشان ارتباط در جمله از و موارد از
.كنند اشتباهاتخود قرباني را كودكان رهگذر اين واز شوند تفريط
و حق هم اطفال نگاهداري:كهميگويد مدني قانون ماده 1168 مورد در
اول:شد بايديادآور را نكته دو است [مادر و پدر] تكليفابوين هم
متعارف بهطور كه دارد گستردهاي و معنايعام اطفال نگاهداري اينكه
رواني ، تندرستيبهداشت به مربوط كه آنچه و آموزش و شاملتربيت
كنوانسيونحقوق مفاد مطابق البته.ميشود است مسكن و پوشاك و خوراك
نظر در او به مربوط امور تمام در را فرزند نظر اظهار حق بايستي كودك
جسمي و فكري بلوغ به رسيدن تا و موارد بيشتر در گرچه.گرفت
يك هيچ در متاسفانهاست والدين با مهمتر امور در ويژه به تصميمگيري
كه حقوقي تمام تامين براي مناسبي اجراي ضمانت داخلي قوانين از
باشند داشته ميتوانند يا دارند خويش مادر و پدر قبال در فرزندان
در والدين براي مدني قانون كه حقي حاليكه در.است نشده پيشبيني
نيست مادر و پدر به متعلق واقع در داشته منظور فرزندان نگاهداري
اشاره با كاتوزيان ناصر دكتر.هستند قانونگذار كارگزاران ايشان بلكه
نشان آن مواد از بسياري مفاد و مدني قانون تاريخي سابقه;اينكه به
اجتماعي مصالح فرزندان و مادر و پدر روابط تنظيم در كه ميدهد
مادر و پدر] تكليف رنگ همهچيز:ميافزايند.ميكند اداره را قوانيني
قانون كه است توانائي منظور ميشود صحبت حق از گاه اگر و دارد [را
كرده اعطا ديگران برابر در مادر و پدر به خويش تكاليف اجراي براي
.است
بابات؟ يا مامانت تقصيرداشت؟ كي ببينم بگو خوب:(دختر به رو)
به.ميكنن دعوا هم با همهاش:(ميگويد است كرده بغض حاليكه در دختر)
به بغضتبديل لحظه اين در).باشيم هم با اصلانميخوام همين خاطر
و خالم و مامانم به بابام:(ميدهد ادامه حال همان در و ميشود گريه
در خرجي تا سركار ميرفت مادرم.ميداد كم خرجي.ميداد فحش فاميلهاشون
.بياره
بيتقصيره؟ مامانت يعني
.ميكنم فكر.بله
...دادن ياد بچهها به چطوري ببين:(ميگويد ناراحتي با قاضي)
صحنهاي بدترين و آخرينميكنند امضاء را دادگاه جلسه صورت بچهها -
زمانياست ميگيرد شكل دادگاه در حاضرين ديدگانبهتزده برابر در كه
از قاضي.شوند دادگاه وارد امضاءصورتجلسه براي بايد مادر و پدر كه
.بيايند دادگاه داخل به تا بزند صدا را مادرش و پدر كه ميخواهد پسر
به كه ميخواهد خواهر از ميبيند را مادرش قدمي ، چند در حاليكه در پسر
به كلمهاي بيآنكه و جداگانه دختر با مادر و پسر با پدر.بگويد مادر
و آمده داخل به باشند داشته يكديگر به نگاهي كوچكترين و بگويند هم
.ميشوند خارج سرعت به صورتجلسه امضاء از پس
فقط شايد دادگاه پايانجلسه در خانواده اين اعضاي رفتار البته
ازمواردي يكيباشد چنين اين جدائيهاي پيامدهايناگوار از گوشهاي
زبان به هم خانواده اين دختر توسط و شد اشاره گزارش مقدمه در كه
گفتار و رفتار گونه اين.است زنان با مردان بدرفتاري از نوعي آمد ،
اين.نباشد مقصر مرد تنها آن ارتكاب در هرچند است ، محكوم نظر هر از
،(فقرمالي) اقتصادي ،(فرهنگي فقر) اجتماعي علل ميتواند بدرفتاري نوع
اين بنابر.باشد داشته (كودكي دوران در) تربيتي و (بيماري) رواني
است شده پيشبيني يادشده رفتارهاي از پيشگيري براي كه قانوني اهرمهاي
جريمه.باشند موثر چندان آن تكرار يا انجام از پيشگيري در نميتوانند
را مشكل ريشه زن ، به خاص مواردي در طلاق حق دادن و شلاق زندان ، نقدي ،
.نميخشكاند