پنجم ، شماره 1227 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 10 پنجشنبه 21
|
|
قرآن در انبياء رهاورد و مردم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آملي جوادي عبدالله استاد
كنا ما و لهذا هدينا الذي الرحيمالحمدالله الرحمن بسمالله
والمرسلين الانبياء جميع اللهعلي صلي و هديناالله لولاان لنهتدي
الطاهرين آله و محمد افضلهم و خاتمهم سيما
قرآننور اين است ، والارض خداوندنورالسموات و خداست كلام كريم قرآن
چهاينكه بود ، خواهد نور هم خودش فهماندو ما به را ارض و سماوات
است نور كه قرآن اين اگر و است ، نامبرده نور عنوان به قرآن از خدا
شد ، نزل نازل آله و عليه صليالله اكرم رسول مطهر قلب در
وآله عليه صليالله رسولالله مطهر قلب پس (1)قلبك علي بهالروحالامين
نوراني قرآن با انسش مقدار به هم انساني هر و بود ، خواهد نوراني
بين هم نور ويسعي (2)لهنورايمشيبهفيالناس بودوجعلنا خواهد
نور كه هم قرآن در نيست ، تاريكي و تيرگي هيچ نور در چون و (3)ايديهم
مبهم آن مطالب از مطلبي اگر و ندارد ، وجود پيچيدگي و ابهام هيچ است
قرآن متن در آنكه نه است انسان بينش پيچيدگي و ابهام اثر در است ،
:فرمود لذا ندارد ، راه ابهامي نور در زيرا باشد ، داشته راه ابهام
كه همانطور (4)كثيرا اختلافا فيه لوجدوا غيرالله عند من كان ولو
مجاري ، اين كه دارد مسيرهايي و روزنهها و شعبهها نور اين گذشت ، بحثش
آن شعبات از بعضي بين خاص انسجام يك نورند ، آنها همه اينكه از گذشته
نورند ، اين ومجراي شعبه و روزنه كدام هر كه قرآن سور.است برقرار
.بود خواهند خاص مضموني و محتوا داراي
رمز اوايلشان در ميكنند تبيين را خاصي محتواي كه سور از دسته آن
نظيرحم.است آمده تعالي حسنايواجب اسماء از مخصوصي اسم و وكلمه
اين معروفند ، سبعه حواميم كهبه كريم قرآن سور از سوره هفت درآغاز
هفت اين چون.سور آن محتواي به است عنوان و اشاره و رمز حرفمقطع ،
در ميكند ، بيان گوناگون و مناسب تعبيرات با را مشترك مضمون يك سوره
هفت اين محتواي مهم قسمت.است شده ذكر كلمهحم آنها از يك هر آغاز
تا و باشد معاد و نبوت توحيد ، همان كه است وحي خطوط كلي تبيين سوره
حواميم اين از يكي كه احقاف سوره در.شد داده تذكر قبل مباحث در حدي
انسان ميفرمايد ميكند ، بيان را توحيد و وحي اهميت وقتي است ، سبعه
دليل آن كه كند اقامه غيرتوحيدياش بينش صحت بر دليلي بايد غيرموحد
بايد دليل.نقلي يا است عقلي يا جهانبيني در دليل باشد ، او كار مصحح
عقلي برهان صورت به كه است يقينآور دليلي.باشد يقينآور و قطعي
است عقلي برهان زيرا باشد ، داشته استناد عقلي برهان به يا شود تنظيم
.ميشود تشكيل صرفه بديهيات از و است يقين مفيد كه
بود ، يقين مفيد مقدمات اگر و درآمد برهان صورت به اوليه اگرمبادي
تكيه عقلي دليل به بايد يا متفكر انسانشد خواهد يقيني آن نتيجه
در لذا.كند استناد دارد ، تكيه قطعي عقل به كه نقلي دليل به يا كند
او هذا قبل من بكتاب ائتوني ميفرمايد موحدين بهغير احقاف سوره
بدهيد ارائه معتبر نقلي يادليل بياوريد عقلي دليل يا (5)علم اثارهمن
معتبر نقلي و عقلي دربارهدليل بحث.شود گذاشته صحه رويكارتان تا
راتشريح معاد و ونبوت توحيد مسئله وقتي سوره اين.بيانشد قبلا
عده يك دستهاند ، دو انبياء رهاورد برابر در مردم ميفرمايد ميكند ،
ميدهند ، ترجيح را مادي زندگي ولذايذ خوشيها كه هوامدارند و هوسپرست
.نميكنند تحمل را طبيعت جهان ودشواريهاي
لذتهاي اين (6)بالشهوات حفت انالنار و بالمكاره حفت الجنه ان
گرفتارشان جهنم شعله درون به تا ميكند جذب خود به را آنها زودگذر
بهشت اطراف دشواريهاي اينها دشواريهاست ، بهشت اطراف در اما و.كند
جهان در اگر برسند ، است آساني كه آنها درون به تا نميكنند ، تحمل را
دارد ، وجود است دشواريها اين پيامد كه هست ، آسايشهايي دشواري طبيعت
(7)انمعالعسريسرا العسريسرا مع استفان دشواريها آن از بيش بلكه
از بيان دو اين بود ، آنخواهد برابر دو آساني باشد دشوارييكبرابر اگر
در عليهالسلام كهاميرالمومنين است آله و عليه رسولاكرمصليالله
حفت النار ان و بالمكاره الجنهحفت فرمودان كرد ، نقل نهجالبلاغه
وسط در بهشتپوشانده لذتها را اطرافش است ، وسط در آتش.بالشهوات
اين بايد بهشت به نيل براي انسان.دشواريهاپوشانده را اطرافش است ،
.كند تحمل را دشواريها
اين پيامد كه بخورد را نوشزودگذر و عيش و لذتها فريب مبادا
وسطلذت ، دراوست وسط در كه است شعلهاي همانا لذتها به شدن فريفته
ازخدا اطاعت دشواري و رنج.بهشت رنج ، وسط در اينكه چه است ، دوزخ
پوستش خدا دستور از تمرد و گناه.شيرين مغزش است ، پوستشتلخ
:فرمود آله و عليه رسولاللهصليالله آنگاه.تلخ مغزش شيريناست ،
ميرود او سراغ به آساني آن دوبرابر بگيرد ، قرار موردي در اگردشواري
خواهد آسانيدو است ، يكي اگردشواري ميكشد ، بيرون آنجا از را واو
مع ان يسرا العسر مع فان براساس كه است نظامي جهان نظام بود ، چون
را مشكلات اين كه هستند فرمودعدهاي گاه آن.ميشود اداره العسريسرا
درون به تا ميكنند تحميل رابرخود زودگذر دشواريهاي اين و تحملميكنند
.برسند آرامآنها
آيات احقافاين سوره درگذشت قبلا باشند ، چنين اين كه افرادي بحث
انسان به ما (8)احسانا بوالديه وصيناالانسان و:فرمود كه شد ، مطرح
.نما نيكي آنها به و كن وتجليل تكريم مادرت و پدر به گفتيمنسبت
باشد ، آنها قدردان و بدارد گرامي را مادرش و پدر است موظف انسان چون
است لازم باشند داشته اعتقادي و فكري انحراف آنها معاذالله اگر حتي
و:فرمود كند رفتار بهنيكي آنها به نسبت مادي امور و ديني مسائل در
در مضمون اين (9)فلاتطعهما علم به لك بيماليس تشرك ان علي جاهداك ان
صاحبهما و:فرمود.است قسمت يك در بخش اين ولي هست ، قرآن جاي چند
مادر و پدر به دنيانسبت دركارهاي و دنيا در (10)معروفا الدنيا في
اين در اما.باشند داشته فكري انحراف آنها گرچه باشيد ، نيكرفتار
و شده تربيت ايمان با مادر و پدر دردامن كه را متعهدي انسان بخش ،
ووصيناالانسان ميگويد و ميبرد نام است متعهدي مسلمانو اولاد سرپرست
.احسانا بوالديه
است برخوردار خاصي حرمت از كه ميكند تشريح را مادر مقام گاه آن
اذا حتي شهرا ثلثون فصاله و حمله و كرها وضعته و كرها امه حملته
گذشتقال قبلا مبسوط بطور بحثش اينها كه سنه اربعين بلغ و اشده بلغ
انسان(11)عليوالدي و علي انعمت التي نعمتك اشكر ان اوزعني رب
كه بده من به را انبعاث و انگيزه آن خدايا ميگويد كامل متعهد مسلمان
بايد كه دادي ، من به مسلمان مادري و پدر.باشم تو نعمت قدردان
و علي انعمت التي نعمتك اشكر ان اوزعني باشمرب نعمت اين شكرگزار
اين و داشتي ، ارزاني من بر را صحيح اعتقاد و توحيد والدينعمت علي
ان داشتيو ارزاني ومادرم پدر بر را ديني معارف به آشنايي نعمت
بدهم انجام كاري كه بده من به را انگيزه آن خدايا ترضيه صالحا اعمل
براي كاري اگر و نميپذيرد را خالصچيزي كار جز خدا چون بپذيري تو كه
قبول خداوند خداست غير براي كه بخش آن شد انجام خدا غير براي و خدا
نام به كه هم بخش آن و (12)الله الي فلايصل لشركائهم كان نميكندفما
را ناخالص و مشوب كار خدا چون شركاءاست مال هم آن دادند انجام خدا
كه مسئلتميكند خدا از متعهد انسان اين ذريتي في لي اصلح نميپذيردو
اهليكم و قواانفسكم:ميفرمايد خدا كند ، عطا صالح فرزندان او به
.بدهيد نجات آتش شعله از واهلتانرا خودتان (13)نارا
بخواهد خدا از هم و كند راسرپرستي فرزندانش هم مسئولاست انسان
اليك تبت اني ذريتي في لي كندواصلح هدايت اسلام مسير در را كهآنها
اين به گذشته بحث در و شد قبلابيان بحثش كه (14)المسلمين من واني
و عملو ما احسن عنهم الذيننتقبل اولئك:فرمود كه آيهرسيديم
به دعاست ، و نيايش كهاهل متعهد انسان اين (15)سيئاتهم نتجاوزعن
اسلامي جامعه فكر به خلاصه و است ، فرزند فكر به است ، ومادر پدر فكر
صرف او لغزشهاي از و ميدهد قرار خود تفقد مورد را او خداوند است ،
.ميدهد ميپذيردوپاداش وجه بهترين به را او اعمالخوب و ميكند نظر
الذين اولئك استميفرمايد كامل قبول تقبل قبولاست ، از ظريفتر تقبل
و امر مدبرات وبه خودش به را كار اين عملوا ما عنهماحسن نتقبل
او كار ما همه كه وميفرمايد ميدهد ، نسبت رحمت وفرشتگان الهي ماموران
سيئات از آنچنان خدا نتجاوزعنسيئاتهم ميپذيريمو وجه بهبهترين را
.باشد شرمنده تا كرده كهخلاف ميرود يادش اصلا انسان كه انسانميگذرد
دارد ادامه