پنجم ، شماره 1228 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 12 شنبه 23
|
|
رازها كشف چگونگي به آگاهي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
برگ نگارخانه در مكزيكي هنرمند عكس آثار به نگاهي
شماره سالن در پيش چندي يامپولسكي عكاسيماريانا آثار از نمايشگاهي
به از آمريكاييپيش ساله عكاس 72 اين آثار.شد افتتاح برگ گالري يك
مالزي نيوزلند ، استراليا ، در ايران ، همزمان در شدن گذاشته نمايش
.است درآمده نمايش به وهندوستان
در سال 1944 از ويسپتامبر 1925است متولد 6 يامپولسكي ماريانا
مجسمهسازي و نقاشي مدرسه در تا 1948 سال 1945 از.ميكند زندگي مكزيك
آنرا مردمي گرافيك كارگاه كه جنبشي به سپس خواند ، درس اسمرالدا
با نيز و كاركرد بالئوپولدومندز آنجا و پيوست بود نهاده بنيان
را خود كار وي.ديگر خيليهاي و وآلفردوزالو اوهيگينز پابلو
در گالري و موزه چندين در.كرد آغاز سال 1948 در عكاس يك بعنوان
وي.گذاشتهاست نمايش به را آثارش سوئيس و ايتاليا انگلستان ، مكزيك ،
سرخپوستاني كشيده ، تصوير به را شرقيمكزيك شمال مردم زندگي آثارش در
نسلشان كه مردم اين دارد ، ساله قدمتي 2000 فرهنگشان كه مسوا نام به
ميكننديامپولسكي زندگي خشك سرزميني در است انقراض حال در
به را مردم اين وزندگي آئين و مراسم زيبا تركيباتي با درعكسهايش
مذهبيچون رقصهاي و سالانه كارناوالهاي از عكسهايي.است كشيده تصوير
از زيبا عكسهايي و (ميگيرد زشتيصورت و پليدي دفع جهت كه) سياه رقص
.بيانميكند را عكاس اين حساس و دقيق نگاه اينمنطقه گياهان
يامپولسكي كارهاي درمورد منقدمكزيكي و نويسنده الناپونياتووسكا
خيلي نقاشي از كه ميشويم متوجه او كارهاي باديدن:ميگويد چنين
كه است هنرمندي ماريانا.است مستندساز يك او اين ، از فراتر ميداند ،
احتياط همين و خصوصيت همين نيز او عكسهاي و ميكند ثبت را لحظهها
با ميباشد ، دارا دارند قلم بكارگيري در نويسندگان كه را گونه وسواس
كاغذ صفحه برروي نوشته بجاي را تصاوير نگاهش قلم با وي كه فرق اين
.ميكند ضبط و ثبت
لحظهاي هستند ، ذهن امادر درآمده قلم به ساختاري داراي او عكسهاي
عكسهاي.دارند نقاشي زبان همانند زباني ميكندو اشغال را مشخص
وي ذهن در پيش وقت خيلي از تصاوير اين نيستند ، خلقالساعه ماريانا
حك و ضبط آنها تماشاگر ذهن در كه همانگونه درستگرديدهاند ضبط
.ميشود
در حال و است داشته تامل آنها برروي و انديشيده عكسهايي برروي وي
كنيمو تامل بخواهيم كه هرقدر ميتوانيم و دارند قرار ما چشمان برابر
اين.ميدارد وا بهانديشيدن را انسان ماريانا عكسهاي.بينديشيم
بدل واهمه اجتماعي بيتفاوتيهاي و چونسرنوشت لغاتي از هنرمند
در كودكان و زنان و مردان.است ناپذير پايان مقوله اين و.راهنميدهد
برايخود زماني هركدام و ماند خواهند باقي برايهميشه او عكسهاي
حتي.ميآيد خود مقرر درموقع هرچيز ساقهذرت خوشههاي مانند.قائلند
.بگيرند پيشي زمانه از نيزنميخواهند كودكان
به كه است عكاساني ويپيرو.برميخيزند وجودش اعماق از او عكسهاي
.ميكند اعماق ، نفوذ به تا كه است هنري هنروي.رازهاآگاهند كشف چگونگي
از حاليكه در تنها را مازائوا مادراهل تصوير تنها او عكسهاي در
ذهن در را متمادياو ساعتهاي بلكه نميبينيم ميكند ، خودحمايت فرزند
هنگامكه آن را زندگيش تمامي و را راغروبهايش روزهايش ميدهيم جاي خود
و كرده كار دستهاي ديگر و راندارد جواني شفافيت و درخشش ديگر موهايش
.ميكنيم رادنبال بازاو ما شده ، پوشيده چروك و چين كشيدهاشاز رنج
آثار آينده ، هم و دارد گذشته.است تاريخ از قطعهاي عكاس اين عكسهاي
با را ويآنها كه چرا ميگذارد بجاي عميق اثري سفيد رنگهايسياهو با وي
خانههاي نمايانگر وي آثار موضوعات.است نگاشته موزون و عميق نگرشي
با كه كاهگلي ديوارهاي و ذرت خشك ساقه از پنجرههائي با روستائي
.ميباشند شدهاند ساخته آن مردم دستهاي
حالت دوربين برابر در درميآورد تصوير به وي كه شخصيتهايي از هيچيك
عكس از عكاسبخشي و.نميشود حس عكاس حضور هيچيك ودر نگرفتهاند
.سوژه خودبخشياز هم و گيرنده هم است