پنجم ، شماره 1229 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 13 يكشنبه 24
|
|
كنيم باور را خودمان
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كفش جفت يك و رفتيم بلا كفش فروشگاههاي از يكي به كفش خريد براي
است ايران ساخت كفش اين شدم متوجه كردم دقت خوب وقتي.خريدم آديداس
.ميشود فروخته آلمان ساخت و مارك با ولي
اين كه دارد اشكالي چه مگر:گفتم او به و كردم صحبت كمي فروشنده با
ما چرا!نميفروشيد؟ ايراني مارك با را خوب باكيفيت نسبتا كفش
تلاش و سعي ما چرا !بزنيم؟ راگول خودمان كه داريم دوست ايرانيان
تمام افتخار با و دهيم ارائه مرغوب كيفيت با را جنس يك تا نميكنيم
!ايران؟ ساخت بنويسيم
درجه در اين بنابر باورنداريم ، را خودمان كه است اين خاطر به شايد
كه بدانيم و كنيم باور را خودمان كه يادبگيريم بايستي اول
ميتوانيم كه باشيم داشته ايمان اين به و بتوانيم بايد و ميتوانيم
.سازيم ظاهر را خود قابليتهاي و كنيم استفاده خود قدرتهاي حداكثر از
آوريم بوجود خود در است قوي ايمان از ناشي كه مطلق اطميناني ما اگر
اينكه ولو بود خواهيم قادر هركاري انجام به واقعا صورت آن در
به اعتقاد بايد پس.باشند داشته ايمان آن بودن غيرممكن به ديگران
آينده بخواهيم اگر و باشيم داشته كشورمان در كالا كيفيت دائمي بهبود
مشخص و كنيم زنده نو از را عقيده اين بايد دهيم نجات را خود اقتصاد
.ماست مانع عاملي چه و ميخواهيم چه كه كنيم
بودن بهتر انگيزه مردمكشورمان در بايد است ، انگيزه ايجاد دوم قدم
مطرح آنچههميشه نيست مطرح توانايي مساله معمولا.كنيم ايجاد را
ما به ميتواند كه انگيزههاست اينوجود و است انگيزه وجود است
.بدهد را لازم تواناييهاي
انگيزه است ممكن خرابكنيم ، بايد را كننده محدود الگوهاي سوم قدم
وروش راه همان از اگر اما باشد داشته وجود درما تغيير براي قوي
باشيم ، داشته را ذهني الگوهاينادرست همان و كنيم استفاده قبلي
.نميكند تغييري ما زندگي
اين راه سادهترين و نيروبخشميباشد و تازه الگوهاي ايجاد چهارم قدم
رابراي مشكلات گونه اين كه دهيم قرار الگو كشورهاييرا كه است
تا كنيم شرطي را تازه الگوهاي پنجم قدم.كردهاند حل خودشان
آموزش يك طريق از كه هيچكارينيست واقع در و درآيند ثابت عادت بهصورت
آموزش آموزشنميرسد ، پاي به وسيلهاي هيچ و نباشد كارآمد ، امكانپذير
صحيح اصول و نابود را غلط اصول و كند خوبمبدل به را بد اخلاق ميتواند
.بالاببرد فرشته حد تا را انسان و سازد آن راجايگزين
از بچهها به كارآمد وپرورش آموزش يك طريق از بايد نتيجه در پس
آنها به يادبدهيم ، را صحيح هنجارهاي و ارزشها زمانطفوليت همان
و تمام وجدان با شدند كار بازار وارد شدندو بزرگ وقتي كه بياموزيم
اعمالشان بر ناظر را خداوند حال همه در و هميشه و كنند كار كمال
هيچكس از و چيز هيچ ما كه بدانند و كنند باور را خود هميشه و بدانند
و سرمايهداري بزرگ قدرتهاي با مقابله براي بدانيم بايد و نداريم كم
جهانهيچكاري مردم تمام به آن شناسائي و عزيز گسترشاسلام براي
صنايع نوع از هم آن شود ، كشورمانصنعتي آنكه مگر بكنيم نميتوانيم
بايد توسعهبرسد ، و سعادت منزل سر به كشورمان تا ومادر ، سنگين
خودمان در را ايمان اين و كمنداريم چيزي آنها از كه دهيم نشان
(ع)صادق امام كه چرا بتوانيم بايد و ميتوانيم كه آوريم بوجود
:ميفرمايند
.است زيانكرده باشد برابر هم با روزش دو هركسي اگر
از بهتر فردايمان و ازديروز بهتر امروزمان بايد ما اينكه يعني
اين و است بشريت تكامل و پيشرفت الگوي اين واقع در.باشد امروزمان
و كارهايشان در كشورمان مردم كوشش و تلاش با مگر نميشود ممكن مهم
...انشاءا خودباوري ، همچنين
جامعهشناسي رشته دانشجوي بزرگي جان مرضيه