پنجم ، شماره 1231 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 15 سهشنبه 26
|
|
استادانه اثري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
اسكار در بهترينكارگرداني برنده انگليسي ، كارگردان آنتونيمينگلا
انگليسي فيلمبيمار براي 1997
انگليسي فيلمبيمار بازيگر و كارگردان بينوش و مينگلا با گفتگو
.شود كارم در موفقيتبيشتر باعث هياهو و جنجال اين اميدوارم:مينگلا
بسازم فيلم بتوانم تا زوربنجگنم به نميخواهم اين از بيش
جايزه بود ، 9 جايزهاسكار دريافت 12 نامزد كه انگليسي فيلمبيمار
اين انگليسي كارگردان مينگلا ، آنتوني ميان اين از.كرد خود آن از را
كارگرداني بهترين و فيلم بهترين خاطر به اسكار فيلم ، 2
اسكاربهترين فرانسوي ، هنرپيشه بينوش ، ژوليت همينطوردريافتكرد
.كرد خود آن از را زن دوم نقش بازيگر
انجام دو بااين گفتگويي Die Presseپرسه دي زبان آلماني روزنامه
:ميگذرد نظرتان از كه داده
دارد؟ چهمفهومي شما براي اسكار جايزه هياهوي و جنجال:پرسه دي
در همه.ندارم احساسخاصي هيچ اما باشد مسخره شايد:بينوش ژوليت
ميداشتم احساسي چنين بايد هم من ميكنم فكر و بودند هيجانزده اطرافم
هست كه آنچه از مهمتر را موضوع كه هستند ديگران اين واقع در ولي
آن نتيجه و ماست كار از قسمتي هم اين ديگر سوي ازميدهند جلوه
.است
:ب.ژ نيست؟ مستثني قاعده اين از شما براي اسكار جايزه:پرسه دي
آنجا به كه است ديگر سياره يك به دعوت مانند برايم اسكار مراسم
اما.مسافرت يك مثل درست.است خوب خيلي.ميگرديم باز سپس و ميرويم
اروپا در ميخواهم.نميدانم هاليوود تجاري سيستم از جزئي را خودم من
ميخواهم هميشه.كجاست ريشههايم كه ميدانم خوبي به.بمانم پاريس در و
تعجب شايد.بياورم ايمان آنها به بتوانم كه كنم بازي فيلمهايي در
تهيهكننده هيچ انگليسي فيلمبيمار براي ابتدا در اما كنيد ،
نميكند ، فروش امريكا در فيلم كه بودند معتقد همه نشد ، پيدا امريكايي
.نميكند بازي آن در امريكايي معروف هنرپيشه هيچ زيرا
زن مكمل نقش بازيگر بهترين بينوش ، ژوليت
بينوش ژوليت:شمانوشت درباره ليبراسيون فرانسوي روزنامه:پرسه دي
اين درباره نظرتاناست بزرگ هنرپيشه يك بلكه نيست سينمايي ستاره يك
ازاينكه بعد بعضي.دارم اعتقاد تفاوتي چنين به من:ب.ژ چيست؟ تعريف
.ميدهند ارائه خود نادرستاز و واهي تصوراتي كردند ، كسب موفقيتي
را تلفنشان هستند ، اطرافشان آدم يكدوجين كه دارد وجود ستارههايي
براي كار همه و ميگذارند ملاقات قرار ميدهند ، برايشان جواب
خودم دارم بيشتردوست و ميدهم جواب تلفن به خودم من اما.آنهاميكنند
واقعيت با را تماس صورت اين درغير من عقيده به.بگذارم ملاقات قرار
.ميشود مربوط روزمره زندگي به گاه ما داستانهاي.ميدهيم دست از
را شما ازشخصيت گوشههايي نقشهايتان ، در ميتوانيم آيا:پرسه دي
آن چگونگي اما.ميگيرد نشات درون از بازي هميشه:ب.بيابيم؟ژ
مثل درست.نيست انفرادي كار يك اين نظرم به.دارد كارگردان به بستگي
و ارتباط چنين وقتي ولي.پيانوست براي چهاردستي قطعات نواختن
كابوس مثل حقيقتا كار نشود ، احساس هنرپيشه و كارگردان بين هماهنگي
.ميشود
بازي كه شخصيتهايفيلمهايي با را جايتان داريد دوست:پرسه دي
كه سوال اين به بايد بودم ، محصل كه زماني:ب.كنيد؟ژ عوض ميكنيد ،
باشيد ، تاريخي ياشخصيتهاي و مشاهير از يك كدام جاي ميخواهد دلتان
.ميدادم جواب
نه و باشم ميخواهدخودم دلم.است غيرممكن سوال اين به پاسخ برايم
چيز هيچ پيش قرن سه دو.كنم حالزندگي زمان در ميخواهم.ديگر هيچكس
امروز چون نگرانيهايي و مشكلات انسانها هم آنزمان.نبوده بهتر
.داشتهاند
فيلم صنعت نظرتاندرباره انگليسي ، ازبيمار بعد مينگلا آقاي:پرسه دي
سال فيلم تهيهكننده و من بين همكاري:مينگلا آنتوني چيست؟ امريكا
به هم شايد.بود عالي واقعا رمان نويسنده اونداتي مايكل و زانتس
شايد يا و شود شريك سفر اين در ما با نميخواست هيچكس كه خاطر اين
.بود مشكل پول تهيه چون
شدت به وهواي حال خاطر به فيلم كه ميكردند فكر بعضي حال هر به
هنرپيشه تعداد كه دليل بهاين و جاهطلبانهاش حدودي تا و اروپايي
.داشت نخواهد تماشاچي درامريكا است ، كم آن معروف
كنارهگيري كار ازاين شما ، شركاي از يكي فوكس كمپاني چرا:پرسه دي
طرح روياين سرمايهگذاري كه بودند معتقد آنها:مينگلا كرد؟آنتوني
را فيلمها كه كساني اساسيميان تفاوت يك هميشه.بود خواهد بيفايده
تفاوت اين وجود.دارد وجود ميفروشند ، فيلمهارا كه كساني و ميسازند
مشغول باديدگاههايش كه فيلمساز طرف يك از.است طرف دو گردنهر به
مسئوليت احساس دارد ، دست در كه مبلغهنگفتي قبال در حتي گاهي و است
بدانند نميخواهند حتي و ميفروشند را فيلمها كه ديگر گروه و.نميكند
.است مهم تجاري جنبههاي تنها آنها براي اغلب.چيست درباره فيلم كه
درباره اينتهيهكنندگان اينكه از ميكنيد رضايت احساس آيا:پرسه دي
وقتي مثلا ;است اين مشكل:مينگلا كردهاند؟آنتوني اشتباه شما فيلم
ايراني ارزش با قاليچه يك او به و ميكنيد صحبت فروش فرش يك با شما
سودي هيچ شايد شما ممتاز كالاي فروش ميكنيد ، عرضه فروش براي را
كه) كناره كيلومتر هزاران آن جاي به فرش تاجر آن ولي باشد ، نداشته
اصل و سود فروش ، فرش براي.ميفروشد را (دارد آن از كمتري ارزش
نوع دو كه است اين جالب موضوع.ايراني قاليچه يك نه است مهم تجارتش
ساخته متعهد فيلمسازان وسيله به كه فيلمهايي يكي ميشود ساخته فيلم
ساخته امريكا سينماي صنعت توسط كه سطحي و مصرفي فيلمهاي دوم و ميشود
.ميشود
در و بيارزش نميخواهيمكاري تهيهكنندهام ، و من كه دليل اين به تنها
از جزئي كنارهبافي كه گفت هرچندنميتوان كنيم ، توليد فرش كناره حد
.فرشنيست صنعت
وجود به شما زندگي در تغييري اسكار جايزه دريافت آيا:پرسه دي
به فقط من.دهد تغيير را زندگيام نميخواهم خير:مينگلا آنتوني آورده؟
در كه هستم عادي شهروند يك بلكه نميكنم ، زندگي كارگردان يك عنوان
موفقيت باعث هياهو و جنجال اين البتهاميدوارم.ميكنم زندگي لندن
فيلم تابتوانم بجنگم زور به نميخواهم اين از بيش.شود دركارم بيشتر
.راندارد كاري چنين حوصله هيچكس.بسازم
همه دفترم در مننميخواهم.است نيرويم شدن ضايع و رفتن هدر كار اين
اميدوارم جنبه اين ازكنم صحبت فيلمهايم درباره و آورم گرد را
.دهد تغيير را زندگيام جايزهاسكار