پنجم ، شماره 1233 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 17 پنجشنبه 28
|
|
- رومانتيك - كلاسيك :مكتب در موسيقي
امپرسيونيسم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
موسيقي روشهايمصنوعي عليه انقلابي درصدد حال عين در رمانتيكها
.بودند نيز كلاسيك
دادخواه پروانه:گردآورنده
شده استعمال غلط به موسيقي در ديگري لغت هر از بيشتر كلاسيك واژه
خاص موارد در و باشد كيفيتجدي داراي كه موسيقي نوع هر كل در.است
باشد ، آمده بيرون سربلند زمان بوتهآزمايش از كه موسيقي آنگونه
دقيقتر خيلي موارد در.ميشود ناميده "Classical music" كلاسيك موسيقي
يك در و بكارميرود مدرن يا رمانتيك عامه ، موسيقي يك با تمايز براي
و سالهاي 18201780 بين چهلسال حدود دوره يك محدودتر بسيار كاربرد
را موتسارت آثار كليه تقريبا و وبتهوون هايدن موسيقي از بزرگي حجم
.ميشود شامل
بيش و كم هنرمند كه است اين منظور ميبريم بكار را كلاسيك كلمه وقتي
تكامل و توازن زيبايي ، به نسبت را باستان يونان ديدگاههاي دارد سعي
اشراف حمايت تاثير تحت اروپا موسيقي و 18 قرن 17 سراسر در.كند بيان
و ايجادميشود دربارها و كاخها در اغلب كنسرتها.بود وشاهزادگان
مجال كمتر عادي مردم.بودند اشراف طبقه جيرهخوار موسيقيدانان اكثر
جاي به آهنگسازان جهت همين به داشتندو را عمومي كنسرتهاي در شركت
آهنگ القاب صاحبان دلخواه و دستور فقططبق عمومي سليقه به توجه
.بود موسيقيفرمايشي آثار كليه وتقريبا ميساختند
و امريكا در قرن 18 سياسي انقلابات و اجتماعي دانشمندان عقايد اما
اختصاصي جنبه نيز هنر بتدريج.كرد روشن اوضاع به را مردم ذهن فرانسه
احساسات برابر در سدي زمان آن كهتا هنرمندان و داد دست از را خود
خود واقعي تاثرات توانستند و شدند آزاد قيددستور از داشتند خود
.رابيانكنند
StrumundDrangرا آن كه شد تاسيس جديدي ادبي مكتب آلمان در
و هايدن نيز موسيقي در.ميگفتند هيجان و طوفان درانگ اوند اشتورم
آهنگسازاني ولي شدند ، واقع اونددرانگ تاثيراشتورم تحت موتسارت
كنند موسيقيبيان در را خود احساسات هيجان بار نخستين كهتوانستند
عظمت اوج در كه بود ايدهرمانتيك نخستين اين.بودند شوبرت و بتهوون
ولي ندادند تغيير را كلاسيك مكتب قواعد وشوبرت بتهوون.شد پيدا كلاسيك
آيندگاننشان به نويي راه و بخشيدند موسيقي به تازه رنگ بيانو طرز
مكتب واگنر و برليوز ، ليست چون ديگري آهنگسازان آنها پي در تا دادند
.كنند تاسيس را رمانتيك
كند خارج جنبهاشرافي از را موسيقي توانست كه بود كسي نخستين بتهوون
آشنا موسيقي با بهتر مردمرا روحي هيجان و احساسات انگيختن با و
سفارش آنها از و داشت معاشرت اشراف اعيانو با عمر تمام بتهوون.سازد
خدمت به را اشراف توانست هنرمندان همه معهذابرخلاف ميگرفت
.خودبگمارد
است رمانتيسم آغاز و كلاسيسم پايان آنكه با او پيروان و بتهوون مكتب
ارتباط مناسبت به كه است داده تشكيل موسيقي تاريخ در جداگانهاي مكتب
.است شده معروف رمانتيك كلاسيك به مكتب دو اين
طور به ميخوردكه چشم به تفاوتهايي رمانتيك و كلاسيك هنر مقايسه در
:ميشود داده شرح اختصار
Classكلاس كشور عالي طبقه و اشخاص به لاتن قوم وسطي قرون در
Classicusبود اشراف و اول طبقه به مربوط آنچه و ميگفتند
كه دوره آن وادبيات موسيقي زيبا ، هنرهاي جهت همين به.ميخواندند
لفظ Class برابر در.ميشد كلاسيكناميده بود آمده بوجود اول طبقه براي
.بود غيركلاسيك و عاميانه معناي به ورمان شد وضع Romanرمان
كلاسيك كليادباي بطور.بود لازمالاجرا اشرافي مقررات كلاسيك هنر در
و نظم تحت داستان دراشخاص را انسان اخلاقي رذايل و سجايا ميخواستند
متوجه كمتر نفساني كيفيات توجيه در اينجهت به.درآورند معيني قاعده
و ريختند هم در را سنت اين رمانتيكها اما.حقيقتبودند و طبيعت
مطالعه رامورد طبيعت اشكال و انسان احساسات كليه واقعيات برايبيان
را خود هنري موضوع ازآنها بعضي دادن نشان برجسته با و دادند قرار
آهنگسازان و رفت بين از سابق منظم نيزترتيب موسيقي در.كردند انتخاب
.كنند اختيار آزادي ميكند ايجاب منظور كه حدي تا سعيكردند رمانتيك
در حاليكه در.شد توجه (فني زيبايي) فرم به بيشتر كلاسيك مكتب در
به و شد توجه (هنرمند منظور و هدف) مضمون به بيشتر رمانتيك مكتب
.داشتند بيشتري توجه احساسات و حالت بيان
اساسي قوانين و نواصول ايجادهنر براي رمانتيكها كه داشت توجه بايد
رمانتيك مكتب در كلاسيك قواعد و اصول نگذاشتند ، بلكه پا زير را كلاسيك
.شد تكميل
و ريتم در.بود كلاسيك از كاملتر مراتب به رمانتيكها اركستراسيون
ليد ، مانند آنها جديد فرمهاي و آوردند عمل به اصلاحاتي نيز ملودي
بسياري در قطعات و ضرب.عمدهايدارد نقش رمانس شيوه و نكتورن بالاد ،
"Ad libitum" آزاد بطور بايد چايكوفسكي شومان ، شوپن ، پيانوي آثار از
تكنيككلاسيك ، بر علاوه رمانتيك قطعات اجراي علت همين شود ، به نواخته
.دارد لازم بسيار موسيقي فهم
كاسته نامطبوع الحان بكاربردن در ممانعت شدت از رمانتيك ، هارموني در
استفاده موثري بهطور ضعيف و قوي نواي از حالتها بيان براي و شد
موتسارت و هايدن بخصوص كلاسيك آهنگسازان نيز كيفيت اين در.كردند
نوانس از كاملتر مرحله در رمانتيك آهنگسازان اما داشتند كافي توجه
پيدا حالت تا ميشود داده آهنگ يك به كه ضعفي و قوت درجه) Nuance
.كردند استفاده (كند
از و گرفت قرار آهنگسازانرمانتيك كار اصول از نيز توصيفي موسيقي
به:پراگرامي موسيقي) Musique aprogrammeهمراهتفسير موسيقي آنجا
حضار بين چاپي اوراق در را موسيقي تفسير معمولا كنسرتها در كه نحوي
ويكتور.آمد بوجود (بود پراگرام با همراه موسيقي و ميكردند توزيع
در آزادي يعني رمانيسم:ميگويد و كرده خلاصه را كلمه مفهوم هوگو
دهد وسعت را خيالپردازي دامنه توانست رمانتيسم حقيقت در هنر ،
.آورد بوجود گوياتر و لطيفتر را واحساسات
نيرومندتر نه و بودند زيركتر نه موتسارت و باخ از قرن 19 آهنگسازان
موتسارت و باخ تجربه و مهارت درجه به صنعتگري در آنها از هيچكدام و
يافتهتري تعميم و گستردهتر فرهنگي آنهابه تمامي اما نميرسيدند
شهر كليسا ، براي اجرا و ساختن به تعهد قيد از اينان.داشتند دسترسي
.بودند آزاد پادشاه يايك
يك يا مكتب يك به كه بود آگاه كمتر كلاسيك يا باروك دوره آهنگساز يك
روز سليقه آنچه سواي را داردسبكي حق كه نميدانست و دارد تعلق دوره
ميدانست رمانتيك هنرمند حاليكه در كند ، ميكند ، انتخاب رد يا ميپذيرد
و دارد نقاشانخويشاوندي و نويسندگان و جوان نسل با و است كهرمانتيك
.ميكند زندگي مادي پيشرفتهاي گسترشحيرتانگيز و ماجراجويي عصر در
روشهاي نسبتبه سبككلاسيك پيروان برخلاف رمانتيك سبك آهنگسازان
درصدد حال عين در رمانتيكها.داشتند كاملاآگاهي خود احساسي
ايشان موسيقي.بودند كلاسيكنيز موسيقي مصنوعي روشهاي عليه انقلابي
لحن خوش باشد برانگيزنده آنكه از بيشتر ترانه از گرفتن نشات جهت به
كلام در بگويند ميخواهند كه را چيزي ميكردند احساس رمانتيكها.بود
وبيشتر بگويند را ناگفتنيها ميخواستند ديگر عبارت به.نميگنجد
رومانتيك سبك آهنگسازان.بود خويش احساسات بيان در ايشان موفقيت
فرياد را پيروزيهايشان و ابراز را احساساتخويش بيان ، را خود روياهاي
.ميكردند
آهنگساز اولين گاهشناسي علم نظر از (1786-1826) وبر فون ماريا كارل
يك عنوان به را او ما و بود خود زمان از جلوتر كه ميباشد رمانتيك
مكتب كه شخصي ولي.ميناميم آلمان در طرفداراپرا يك و نابغه ملوديست
به شعررا شوبرتاست شوبرت آوردفرانتس در اصلياش بهراه را رمانتيك
.ميكرد تصوير كلامرا حتي و حالت كه داشت ابراز موسيقي در گونهاي
كارهاي به را رمانتيك مختصر ليستترانههاي وفرانتس هكتوربرليوز
ليست توصيفي كارهايساختند مبدل كلام با و بدونكلام اركستري بزرگ
عاقبت.ميشد خوانده نمايش برليوزسمفوني آثار و شعرسمفوني
بهموسيقي كه وجودآورد به موسيقي و كلام از عظيم تركيبي ريشادواگنر
عليرغم كه بودند دوره اين در ديگرنيز آهنگساز سه.شد معروف نمايشي
:نبود بياعتنا نيز كلاسيك فرم به نسبت موسيقيآنها بودن ، رمانتيك
به متعلق ويرا برخي كه برامس ويوهانس مندلسون روبرتشومان ، فليكس
.ميدانند رمانتيك از بعد دوره
نخست مرحله:كردهاند تقسيم مرحله سه رابه رمانتيك دوره نويسان تاريخ
غالبارمانتيك را آن و ميباشد تا 1850 سالهاي 1820 بين كه دورهاي
و ميشود شامل را تا 1890 سالهاي 1850 بين آن از پس.خواندهاند اوليه
و گفتهاند نيز Neo Romantism نو رادورهرمانتيك آن كه سوم مرحله
مكتب سه دوره اين در.ميكند پر را تا 1910 سالهاي 1890 بين فاصله
:آمد بوجود داشتند تفاوت بايكديگر جهات بسياري از كه جداگانه
آن رديف در بودو موسيقي رمانتيسم نماينده بزرگترين كه واگنر مكتب -1
.شد پيدا اطريشيبروكنر مكتب
ادامه را بتهوون شيوه واقع در كه رمانتيكبرامس -كلاسيك مكتب -2
.داد
و واگنر ديرفهم و عميق موسيقي برابر در كه سبك مكتبموسيقي -3
.بود اشتراوس يوهان و باخ آنافن پيشروان از و شد پيدا برامس
-بزرگ پنجآهنگساز كه رمانيسم اول دوره از پس آلمان موسيقي مكتب
قرن نيمه در بودند آن پيشواي مندلسون و شومان ، وبر ، شوبرت ، بتهوون ،
به موسيقيشناسان از جمعي زمان همين دررسيد خود عظمت منتهاي به 19
توصيف با رمانتيك آهنگسازان كه گفتند و آنپرداختند انتقاد
و منحرفكرده خود اصلي وظيفه از را موسيقي داستانسرائي و حالتنفساني
مستقلي هنر كهموسيقي حالي در دادند قرار غيرموسيقي عوامل مطيع را آن
توصيف به احتياجي خود شناساندن وبراي گوياست و زيبا تنهايي به و است
از و درآميخته كودكانه افسانههاي با را رمانتيكهاموسيقي.ندارد
بيانداستان به قادر نه و داشت فني زيبايي نه كه آنآهنگهايي تركيب
باشد فهم قابل برايآنكه را هنر سطح رمانتيكها.آوردند بوجود بود
مختلف سازهاي و اصوات ضعف و ازشدت فني نكات جاي به و آوردند پائين
زيبايي جاي به شنونده جهت اين به.كردند حالاتاستفاده تجسم براي
بههمه نسبت ايراد اين.كرد پيدا توجه اركستر جنجال و جار حقيقيبه
تصنيف بسيار بامطالعه كه آثارواگنر بخصوص و نبود وارد رمانتيكها
آهنگسازان از بسياري اما مبرابود انتقادات گونه اين از بود شده
كه هنر اصلي هدف از كودكانه و مبتذل داستانهاي انتخاب با رمانتيك
موسيقيدان كه بود ملاحظات بنابراين.شدند منحرف است تصور و فكر توسعه
كلاسيك مكتب به همچنان رمانتيسم عظمت اوج در مانندبرامس بزرگي
.ميشمردند عقب نو هنر از را او معاصرانش حيث اين از و ماند وفادار
كه رمانتيك برابر در و گرفت صورت جديدي تحول احوال اين جريان در
در Imperssionist امپرسيونيست نام به جديدي مكتب داشت آلماني منشاء
.آمد بوجود فرانسه
دارد ادامه