پنجم ، شماره 1234 آوريل 1997 ، سال فروردين 1376 ، 19 شنبه 30
|
|
شهادت سرفراز سروهاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
تهران استان شهيد سرداران بزرگداشت همايش پيشباز به
باقري حسن شهيد سردار
سپاه زميني نيروي جانشين
از باقري شهيد بود ، زياد نارسائيها كه جنگ بياناوايل قدرت
برايبررسي تهران از كه هيئتي براي گزارشي شد مامور سپاه طرفمسئولان
.دهد شرح بودند آمده جبهه به مشكلات
تحت هيئت ، اعضاي تمامي كه داد ارائه را گزارش اين نحوي به ايشان
امام به را مشكلات اين تهران ، به بازگشت از پس و گرفته قرار تاثير
.فرمودند صادر را لازم نيزدستورات امام حضرت و دادند انتقال
تحت را همه طوريكه به داشتند بالائي استدلال و بيان قدرت باقري شهيد
.ميدادند قرار خود نفوذ پر كلام تاثير
شهيد ازدوستان:راوي
آمد دست به سندي جنوب جبهه در دشمن از كه بود دشمنسال 59 شناسايي
و عراقيهاتداركات سند آن در.بود جبههها وضعيت تحليل از كهحاكي
قسمتي در.بودند كرده مامقايسه با را خود امكانات و اسلحه و بهداري
دارند ، ما از كاملي و دقيق ايرانيها ، شناسائي كه بود آمده آن از
و لشكرها و سنگرها و يگانها و توپخانه توانستهاندمواضع بطوريكه
مواصلاتيما و تداركاتي راههاي تمامي و كرده شناسائي دقيق مارا تيپهاي
.نمايند مشخص را
عمده و بود جبهه عمليات اطلاعات مسئول باقري شهيد كه بود حالي در اين
.برسيم دقيق اطلاعات اين بوديمبه توانسته ما كه بود ايشان ابتكارات
شهيد همرزمان از:راوي
بود ، روزنامه خبرنگار باقري شديمشهيد آنجا ما افتاد نياز چون
جبههها در حضور به نسبت كه اهميتي خاطر به شد شروع جنگ كه زماني ولي
تا و گرديد اعزام جبههها به و شد سپاه وارد بود احساسكرده
.گرديد زيادي فتوحات منشاء و ماند جبههها در نيز لحظهشهادتش
شهيد دوستان از:راوي
به هميشه و عشقميورزيد (ره)امام به باقري حسن امامشهيد ياد
قابل امام ياد و ذكر او براي.باشند امام ياد به كه ميكرد سفارش همه
بچههاي به.نميساخت جدا خود از را امام عكس لحظهاي و بود احترام
بگويند ميبينند ، را امام عكس وقت هر كه بود داده ياد نيز فاميل كوچك
فدات امام ،
شهيد دوستان از:راوي
پادگان در بود ، محرم ماه با همزمان محرم خوانيعمليات نوحه
جلسه بود ، سياهپوش حسيني عزاي بهخاطر دروديوارش كه عينخوش
.بود شده برقرار مهمي
شده همجمع دور عمليات بررسي براي جنگ فرماندهان همه جلسه اين در
درباره ابتدا شروعكرد ، باقري شهيد و بود ظهر اذان نزديكيهاي.بودند
كرد شروع بيريا ، و ساده خيلي وسپس گفتن سخن (ع)حسين امام هدف و محرم
.گرفت خاصي معنويت جلسه ايشان گرم نفس وسينهزني ، با نوحهخواني به
شهيد همرزمان از يكي:راوي
.بود خدا راه در شهادت باقري ، برادر آرزوي شهادتبزرگترين آرزوي
ايران بود آمده آمريكا از جواني اسلامي انقلاب پيروزي از قبل ميگفت او
اينكه از ميخورد غبطه.شد شهيد شاه عليه تظاهرات ، جريان در اينجا و
.نميكنيم پيدا توفيقشهادت هستيم اينجا كه ما چطور
شهيد دوستان از:راوي
سپاه در امام نماينده محلاتي ، آيتالله حضرت شهيد
كمونيست جوان
سلول هم محلاتي شهيد با را كمونيستي جوان قلعه ، قزل زندان در بار يك
مشرف اسلام دين به باايشان ، مصاحبت و همنشيني اثر در جوان آن كردند ،
جريان در زندان از آزادي از وپس.شد نمازخوان پس آن از و شده
.شد اسلاميشهيد انقلاب مبارزات
جوانان اينگونه از بسياري كه شد باعث محلاتي شهيد پاك نفس و كلام نفوذ
.شوند هدايت راست راه به
شهيد همسر:راوي
طرح ارائه دليل به تنها خرمشهر فتح كه ميدانند خرمشهرهمگان فتح
باقري حسن شهيد يعني جبهه ، سال و سن كم فرمانده خوب عملياتي و نظامي
بهتر خرمشهر در بهدشمن مستقيم حمله جاي به كه بود اين نظرش او.بود
اين كه شد خواهند اسير خودشان آنوقت ، بست ، را دشمن عقبه راه كه است
و شد انجام كامل موفقيت با و شد روبرو همهفرماندهان استقبال با طرح
.گرديد آزاد خرمشهر شهرمقاوم