پنجم ، شماره 1236 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 21 دوشنبه 1
|
|
شناخت جامعهشناسي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در بحث كه است شده موجب ايران كشور در فلسفي نيرومند سنت وجود
فلسفي مجراي به خود جامعهشناختي و علمي مجراي از جامعهشناسي زمينه
.بيفتد
:اشاره
بهلحاظ كه است مباحثي درزمره شناخت ، جامعهشناسي شناخته كم مبحث
و جامعهشناسي) گسترده دانش حيطه دو به ورود ظاهرا و موضوع غرابت
نويسنده.است نشده تبيين و شناخته آن جايگاه بهدرستي هنوز (فلسفه
كتابايدئولوژي ترجمه با قبل سالها مجيدي ، فريبرز آقاي حاضر مقاله
اين شناساندن و راهبازفهمي در مهمي گام مانهايم كارل ويوتوپيااثر
اثري كه واقعيت اجتماعي كتابساخت ترجمه با همچنينبرداشت علم
.برداشتهاند راه اين در ديگري گامهاي است فوق موضوع در اساسي
غربو در آن پيشينه بررسي و جامعهشناسشناخت تعريف ضمن حاضر نوشته
كهازنظرتان ميپردازد واقعيت ساختاجتماعي كامل بهمعرفي ايران
.ميگذرد
مقالات سرويس
جامعهشناسي از شعبهاي ميتوان مفهوموسيع ، در را ، شناخت جامعهشناسي
از رشته اين.ميكند بررسي را جامعه و انديشه ميان رابطه كه دانست
.ميپردازد وجوديشناخت يا اجتماعي شرايط درباره بهبحث جامعهشناسي
تحليل و تجزيه به فقط را خود درواقع ، رشته ، اين پژوهشگران
گستره تمامي عملا بلكه نساختهاند محدود شناخت حوزه جامعهشناختي
و سياسي ، آموزههاي ايدئولوژيها ، فلسفهها ، -معنوي و فكري فراوردههاي
شناخت ، جامعهشناسي.دادهاند قرار خود پژوهشهاي موضوع را -ديني تفكر
با را بررسي مورد انديشههاي و عقايد كه ميكوشد حوزهها ، اين همه در
ميآيند بهوجود آنها در انديشهها اين كه تاريخياي و اجتماعي زمينههاي
.دهد ارتباط
باعرضه ميتوان كه است شده ازجامعهشناسيشناخت متعددي تعريفهاي
.كرد بيشتري كمك شدنمطلب روشن به آنها چندتاي كردن
ايننكته درباره اظهارنظر ما دقيقبررسي مضمون كه ميگويد مانهايم
بهچهصورتبا و چگونه تاريخ از لحظهخاصي در فكري زندگي كه است
كتابايدئولوژي) دارد موجودارتباط سياسي اجتماعي نيروهاي
شناخت زيرعنوانجامعهشناسي مقالهاي در بكر و دالكه;(ديوتوپيا
تحليل از است عبارت شناخت جامعهشناسي كه مينويسند ماكسشلر
و يكسو ، از اجتماعي ، ساختارهاي و فرايندها ميان كاركردي همبستگيهاي
كتاب) ديگر سوي از ـ شناختن شيوههاي ازجمله -فكري زندگي الگوهاي
(شناختي نمود پژوهش و فلسفه
ميپردازد نكته اين به جامعهشناسيشناخت كه ميگويد اسپرات
ميشوند مشروط اجتماعي حقايق ساير با نحو بهچه انديشه نظامهاي كه
(كنشاجتماعي و كتابعلم)
روابط بررسي آن موضوع كه ميكند تعريف علمي را شناخت جامعهشناسي شلر
گوناگون اقسام و اجتماعي زندگي صورتهاي انواع بين بستگيهاي و
(جامعه و شناخت صورتهاي كتاب) است شناختها
روابط شبكه در آدمي شناخت كه ميشود مشخص كلي بهطور تعريفها اين از
برمبناي بايد دليل همين به و ميگيرد ، شكل او زيستي شرايط و اجتماعي
موضوع بررسيشناخت و مطالعه اما.شود بررسي اجتماعي علوم قوانين
نيزشناسايي افلاطون ، مثلا باستان ، فيلسوفان آثار در.نيست تازهاي
اين محور بر رسالهمنون و است مطرح بررسي موضوع بهعنوان يادانش
مورد در افلاطون بررسي نحوه اما.چيست كهشناسايي ميزند دور مضمون
را اوشناخت.علمي جنبه تا دارد فلسفي جنبه بيشتر مساله اين
با آن ارتباط درباره و مييابد ، تكوين ذهن در كه ميداند پديدهاي
فلسفه دوران سرتاسر در بررسي نحوه اين.نميكند بحثي اجتماعي شرايط
از پيش دانشمندان فلسفههاي در و دارد ادامه (اسكولاستيك) مدرسي
با آن تلفيق و ارسطو فلسفه تكيهبر دربارهشناختبا تحقيق رنسانس ،
.ميپذيرد صورت است كرده عرضه مسيحيت از كليسا دستگاه كه روايتي
مسالهشناخت بررسي جديدتر ، دوره رنسانسو از پس فيلسوفان آثار در
(اپيستمولوژي)وشناختشناسي ميگيرد منطقيتريبهخود و دقيق نظم
و وزيباييشناسي ترازمنطق در فلسفه شاخههاي از يكي بهعنوان
كانت فلسفه در شناسي شناخت اوج.ميشود تثبيت واخلاق مابعدالطبيعه
مقولههايي و ذهن قالبهاي و شناخت مراتب و نيروها موضوع و است متجلي
را او فلسفه شالوده ميشوند بيان قضاوت بهصورت آنها بهكمك شناخت كه
فلسفه از آگاهي بدون كه است شده گفته كه است اينجا ازميدهند تشكيل
.ناممكن است امري مسالهشناخت عمق به بردن پي كانت
كه نكته اين به مربوط اظهارنظرهاي شناخت جامعهشناسي مبحث پيشينه
مجموعه با و انديشه مقولههاي با عمل در چگونه اجتماعي ساختارهاي
هفدهم ، سده آغاز در.دارند طولاني تاريخي مرتبطند عقايد از خاصي
تاثيرات كه نوشت و كرد ترسيم را حوزه اين كلي خطوط بيكن فرانسيس
بيماري ، تندرستي ، سن ، جنسيت ، ازقبيل ـ دروني عوامل ازطريق هم طبيعت
رويدادهاي ازطريق وهم ميشوند تحميل ذهن بر -عضو نقص و زيبايي ،
بداقبالي ، رفاه ، تنگدستي ، ثروت ، فرمانروايي ، قدرت مثل بيروني ،
...مييابد افزايش بهتدريج كه متغيري دارايي و ثابت ، دارايي
روشمندآن شناخت جامعهشناسي كهبعدا است حوزهاي همان اين درواقع
.كرد خودمعرفي كار زمينه بهعنوان را
نوزدهم سده اوايل و هجدهم ، هفدهم ، اروپاييسده انديشمندان از عدهاي
از تعدادي.دانست شناخت جامعهشناسي پيشكسوتان زمره از ميتوان را
اجتماعي پيششرطهاي درباره (كوندورسه بويژه) عصرروشنگري انديشمندان
سهگانه مراحل كنتقانون اگوست و ميكردند ، تحقيق شناخت مختلف انواع
انواع ميان نزديك برارتباط كه قانوني نهاد ، پي را خود مشهور
اين براي بتوان شايد.ميكرد تاكيد شناخت انواع و اجتماعي ساختارهاي
اما.شد قائل بسزا سهمي شناخت جامعهشناسي پيدايش در يادشده جريان دو
فرعي محصول بهمثابه ونه مستقل رشتهاي بهعنوان جامعهشناسيشناخت ،
كرد كسب جرياني دو از حركتشرا نيروي درحقيقت انواعتحقيق ، ساير
ماركسي سنت:بود موجود سدهنوزدهم اروپايي جامعهشناختي درتفكر كه
نيز و -اصلي جريان دو اين.فرانسه در دوركمي سنت و آلمان در
روي بههيچ بنياديشان پيشفرضهاي حيث از اگرچه -آنها فرعي شاخههاي
.زمينهاند اين در نظريهها بيشتر آغاز نقطه نيستند ، همانند
ملموسي و عيني اجتماعي ساختارهاي فلسفههاو ميان كه ميكوشيد ماركس
مثلا و سازد ، برقرار پيوند ميگيرند سرچشمه آنها از فلسفهها اين كه
آلمان محيطي و اجتماعي واقعيت با آلماني فلسفه بين كه كند ثابت
برحسب منظم بهنحوي را عقايد كه ميكوشيد اودارد وجود رابطهاي
و اجتماعي نقشهاي با را افراد انديشه و دهد توضيح كاركردهايشان
حتما را او معروف اظهارنظر.سازد مرتبط آنان طبقاتي موقعيتهاي
سرشت تعيينكننده مادي زندگي در توليد شيوه:ميگويد كه داريد بهياد
آدميان آگاهي.زندگياست معنوي و سياسي ، اجتماعي ، فرايندهاي كلي
آنان اجتماعي هستي بلكهبرعكس ، ميكند ، تعيين را آنان كههستي نيست
.(سياسي اقتصاد نقد خدمتيبه).ميسازد معين را كهآگاهيشان است
بافانه كلي حكمهاي اين بعديخود نوشتههاي در انگلس و البتهماركس
حقوقي ، عقايد ظهور جريان به كه شدند آن بر و كردند تعديل اندكي را
.كنند عطا ذاتي استقلال از معيني درجه هنري و ادبي ، ديني ، سياسي ،
ميراث با كه است كوشيده سخت آلماني ، بزرگ جامعهشناس اين ماكسوبر ،
پديده فرعي ذاتا سرشت مورد در ماركس دعوي بخصوصبا و ماركسي ،
از منسجمي مجموعه پرداختن و ساختن اماآيد كنار عقايد ، و شناخت
منزله به شناخت جامعهشناسي منظم شرح نخستين نمايشگر كه نظريهاي
كارل و شلر ماكس -آلماني دودانشمند بههمت باشد علمي جديد يكرشته
.پذيرفت صورت -مانهايم
.كردند جامعهشناسيشناخت به توجهي شايان خدمات نيز فرانسويان
نسبتا بخش فقط شناخت زمينهجامعهشناسي در دوركم اميل نوشتههاي
منشا كه كوشيد وي.ميدهند تشكيل را او كلآثار از كوچكي
را بيسواد اقوام ميان طبقهبنديهاي ديگر و زماني ، فضايي ، طبقهبنديهاي
سازمان به نزديكي شباهت طبقهبنديها اين كه گرفت نتيجه و كند ، تبيين
.دارند اقوام اين اجتماعي
وجود بر و ايرادميگيرد دوركم عقايد از برخي بر استروس لوي كلود
.ميكند تاكيد جامعه در نمادگرايي
و جيمز ، ازقبيلپيرس ، -امريكا بزرگ پراگماتيستهاي نوشتههاي در
جامعهشناسي به را ذهن كه وجوددارند آموزندهاي نكتههاي -ديوئي
كه ميكردند تاكيد كه آنجا از پراگماتيستها ، .هدايتميكنند شناخت
از كه است اجتماعي موقعيت به وابسته دارد ، كه ماهيتي بنابر انديشه ،
ميان روابط بررسي جهت در كوششهائي براي را زمينه ميگيرد ، سرچشمه آن
.كردند مهيا مخاطبانش و انديشنده فرد
نحوي به -ميد جورجهربرت و بلن و تورستاين -امريكايي بزرگ متفكر دو
ميان بلن و.نهادند تاثير جامعهشناسيشناخت بر صريح و مستقيم
ارتباطي آنها طرفداران مقام و موقع و شغلي ونقشهاي انديشه سبكهاي
زيادي تاحدنسبتا شناخت يا انديشه طرح كه ميگفت و بود قائل
مالي مشاغل به كه كساني اينرو ، از ;زندگي طرحهاي از است انعكاسي
سبكهاي با كه ميآورند بهوجود انديشهاي سبكهاي احتمالا سرگرمند
.دارند تفاوت سرگرمند صنعتي مشاغل اجراي به كه كساني انديشه
خود كه اين بر وتاكيدش هربرتميد ، جورج اجتماعي نطريهرفتارگرايي
از بعضي براي دارد ، اجتماعي خاستگاهي و است اجتماعي محصولي ذهن
اجتماعي روانشناسي مبتنيبر شالودهاي پيشين نظريهپردازان گفتههاي
.آورد فراهم
در خواه جامعهشناسيشناخت ، با مرتبط حوزههاي در كه ديگري كسان
رابرت از عبارتند داشتهاند موثري سهم اروپا ، در خواه و امريكا
چايلد ، آرثر پارسونز ، تالكت مارشال ، هيوز ، باربر ، رابرت مورتن ،
و پارك ، زنانيكي ، سوراكين ، ميلز ، رايت استارك ، ورنر ، وولف ، اسپاير ،
.ديگر بزرگان از عظيمي خيل
در شناخت مبحثجامعهشناسي طرح ايران در شناخت جامعهشناسي پيشينه
شايد يعني ندارد ، طولاني سابقهاي ما كشور در آن آكادميك و علمي شكل
مبحث اين ما جامعهشناسان از برخي بين.نكند تجاوز قرن نيم از عمرش
از يكي زمينه اين در تحقيق بودن دشوار.است نشده گرفته هم جدي چندان
نشان حوزه اين به زيادي رغبت جامعهشناسان كه است عواملي مهمترين
كه است شده موجب ما كشور در فلسفي نيرومند سنت وجود بهعلاوه ، .ندهند
فلسفي مجراي به خود جامعهشناختي و علمي مجراي از زمينه اين در بحث
مشاهده و تجربه مبتنيبر روشهاي بر آنچه از بيش تحقيقات و بيفتد
.گيرند خود به فلسفي و نظري جلوه و رنگ باشند استوار
نوشته كه وكتابهايي مقالهها ضمن در جامعهشناسي ، استادان حال هر در
شناخت جامعهشناسي در كه ازموضوعهايي برخي به كردهاند ترجمه يا
كوششهائي علمي ، رشته اين خود شناساندن براي اصولا يا و است ، مطرح
با است اثري است شده تاليف فارسي زبان به كه مستقلي كتاب كردهاند ،
سال در كه آشتياني ، منوچهر دكتر تاليف معرفتي ، عنوانجامعهشناسي
از ترجمه كتاب اين تمامي تقريبا كه آنجا از.است يافته انتشار 1335
فهم قابل و روشن زباني است ، يكديگر با آنها تلفيق و گوناگون منابع
فرد يك كه نيست سنجيده و منظم چنان مباحث و فصلها ارتباط و ندارد
آن از زيادي بهره بتواند تازهكار ، اما جامعهشناسي ، به علاقهمند
دست به سررشتهاي چون است ، غنيمت وجودش حال ، اين با.برگيرد
آرون ، استروس ، وبر ، گورويچ ، از كه كتابهائي در.ميدهد پژوهشگران
شدهاند ترجمه فارسي به جامعهشناسان ، ديگر و چايلد ، مانهايم ، ماركس ،
ازآنها تعدادي كه است مطرح شناخت جامعهشناسي درزمينه مسائلي
كشورمان جوان محققان استكه خوب چه.باشند سودمند ما براي ميتوانند
و تاريخي ديدگاه از شناخت ، مسائل درزمينه جامعي و جدي بررسي به
براي مورد اين در غني منابعي و بپردازند وجامعهشناختي ، فلسفي
.آورند فراهم زبان فارسي خوانندگان
دارد مجيديادامه فريبرز