پنجم ، شماره 1237 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 22 سهشنبه 2
|
|
خوب؟ بچه بد ، بچه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كولز پروفسوررابرت ديد دانشآموزاناز و كودكان در بد و خوب
(اول بخش) هاروارد استاددانشگاه
خود اينكه بدون كه دارد ، وجود وروزافزون همهجانبه يادگيري يك
شنيدهايم ، و ديده كه چيزهايي آن به راجع هميشه باشيم ، مطلع و بدانيم
همان ، اين و ميافزايد انسان بر دروني ، مشورت و صحبت و قلب ، ازطريق
است ذات پرورش
برنده و كودكان ذاتي كتابهوش نويسنده كولز رابرت;اشاره
دركودكان را خوب صفات وديگر مهرباني توسعه و رشد جايزهپوليتزر ،
.است داده قرار موردبررسي
چگونه گرفتكه خواهند ياد آيا خوبميخوابند؟ شب طول در كودكان آيا
تحصيل دوران در خوبي نمرات آياميتوانند بنويسند؟ و بخوانند
كردهو درست پيشاهنگي و گروههايدانشآموزي ميتوانند آيا بگيرند؟
بد ، چيزهاي از را آنها آياميتوان سازند؟ اردو راهي را ديگران
توان آيا آمد؟ خواهند بار فرديمسئول آيا داشت؟ بهدور مثلموادمخدر
داشت؟ راخواهند نمونه و خوب مدارس به رفتن
.ميپرسند خود از روز هر والدين استكه سوالاتي از تعدادي فقط اينها
وچيزهايي سوالات اين ميشود ، كودكآغاز حركات اولين اينكه بهمحض
درمياناينها ، يك اما.ميگيرد شكل ذهنوالدين در نيز آن مشابه
:ميكنند زمزمه خود با پيوسته مادرها و پدر كه دارد وجود اصلي سوال
كودكان برخي به ما شرايطي تحتچه واقعا بود؟ خواهند خوب آنها آيا
است شده سعي مقاله اين در ميدهيم؟ لقبخوب ديگر برخي به و لقببد
.شود ارائه سوالها اين پاسخ
نويسندهكتاب كولز دانشگاههاروارد ، رابرت پروفسور و روانشناس
لقب سالگذشته كه برترش كتاب و اخلاقيدارند بحران كه بچههايي
خود ، كتابجديد با بچهها ، روحي و گرفتزندگيمعنوي را بهترين
كودكانه رفتارهاي و اخلاق انواع بررسي به مجددا كودكان ذاتي هوش
و آن انگيزههاي رفتارها ، بررسي به وي كتاب اين در.است پرداخته
بهقدري اوقات برخي وي ، بهعقيده.ميپردازد آنها ميان بارز تفاوت
والدين به پاسخگويي از آنها خود حتي كه است پيچيده بچهها رفتار
.معذورند
خورد ، ذاتيبهگوشم اصطلاحهوش كه شاهداولينبار يك بهعنوان بچه ،
دانشجويي بهگروه كه روانشناسي مكينتاش كهراستين بود پيش سالها
بيمار واقعا و بوده جوان كه بيماراني با كهچگونه ميداد ياد ما
خواستيم ، توضيح مورد اين در وي از وقتيبود كنيم ، رفتار هستند
كه دخترهايي و پسرها درباره ما ، به بلكه نداد ، جوابي صراحتا
كه بچههايي.گفت سخن داشتند ، وخوب طبيعي كاملا رفتاري و بيشناخت
ديگران برابر در را خود ميكردند ، فكر ديگران به راجع بودند ، مهربان
.داشتند خاص نوعيزيركي كه گفت ميتوان بههرحال و ميديدند مسئول
واقعا بود ، وي تجربيات از ناشي كه مورد اين در وي واقعي داستانهاي
بود ، خون سرطان از مرگ درحال كه كوچكي دختر:مينمود قبول غيرقابل
باعث ميكرد فكر كه بود برادرش بر خود وجود نگرانيش ، تحميل تنها
راستش بازوي عملكرد شكستگي ، اثر در كه پسري يا ;است شده وي ناراحتي
كمتر خيلي خود ، براي بود ، داده ازدست عملا اتومبيل تصادف يك در را
كمك با بود توانسته و بوده عاشقبيسبال كه پدري.بود پدرشناراحت از
دهد ، مسابقه مناطق ديگر با و كرده درست محله اعضاي از تيمي پسرش ،
.بود ناراحت دهد ، انجام را كار اين نميتوانست بهتنهايي پدر حالا چون
يا و مكررات تكرار و يادآوريقوانين بهواسطه تنها ذاتي هوش
و اخلاقا ما.نميآيد بهدست...مناظراتو و مباحثات كلاس بهوسيله
همراه باديگران چگونه كه خود نتايجيادگيريهاي از معنوي بهطور
ميشويم ، بزرگ و كرده رشد...و كنيم رفتار دنيا اين در چگونه باشيم ،
مطلع و خودبدانيم اينكه بدون كه روزافزون و همهجانبه يادگيري يك
از و خود ، باقلب شنيدهايم و ديده كه چيزهايي بهآن راجع هميشه باشيم ،
و باهوش شاهدان بهطرزعجيبي نيز كودكان.ميكنيم ومشورت صحبت درون
.هستند ما خود اخلاقي پرورش و رشد بادقت
بيان شاهدشبودند ، كه را آنچه نيزبهسادگي بچهها از برخي البته ،
تقريبا و بهوجودآمده ما خود از آنها كه اينمفهوم بياننميكنند
.است دشوار قدري هستند ، ما خود اخلاقي و ذاتي روشهاي ادامهدهنده
بسيار ما پسران و دختران براي مسئله اين نيز ، موارد برخي در البته
به آنها والدين و معلمانبايستند ما كنار در بخواهند كه است مشكل
اين خود من ، .است آنهازحمتآفرين براي كه ميكنند اشاره مسائلي
بهشدتآسيب كه را سالهام كهپسر 9 زماني كردم ، تجربه را مسئله
بهدنبال حواسمفقط تمام راه ، در بيمارستانميرساندم ، به بود ديده
بازي ابزار باجعبه و نداده گوش ما حرف به چراوي كه بود مطلب اين
ديگر ماشينهاي و محيطاطراف از درنتيجه بيفتد؟ اينروز به تا كرده
آنقدر ماشين سرعت پيچها ، وقتي از يكي سر در.بودم كاملابياطلاع
سر به آب پاشيدن موجب اينامر و ميرفت تصادفي احتمال بودكه زياد
بسيار مشكلات نكنيم ، دقت چنانچه پدر ، :گفت پسرم شد ، نفر چند صورت و
!ميآوريم بهوجود مشكل اين از خروج براي خود ، راه سر بر را زيادي
ميبيند را مسئلهاي زياد ، دركي با آگاهانهو محتاطانه ، بچه ، پسر يك
اين.ماست فهم و درك از خارج حساس ، موقعيتهاي در كه ميكند ، عنوان و
ما راه سر بر را بيشتري مشكلات ميتواند مشكل ازاين خروج:مسئله
بچهها كه چيزي آن بهرغم ميدهد نشان كه پرمعناست آنقدر بياورد بهوجود
مسئله مهمترين.باشيم بياطلاع آن از خود شايد كه ميگيرند ياد ما از
باش كلمهمراقب گفتن.است درست زمان يك در و آن از درست استفاده
مسائل به نسبت حد چه تا ميتوانند بچهها كه است امر اين نشاندهنده
گرفتم نتيجه چنين درواقع.كنند درك را ديگران و بوده حساس خود اطراف
را نصيحت و پند جنبه هرچند بچهها ، به والدين ما ، ضمني اشارات كه
:كند يادآوري آنها براي را مهم بس نكتهاي ميتواند ولي باشد ، نداشته
خود مستقيم دخالت بدون اشارات اين موارد از خيلي در ديگران زندگي
را خود ميبيند ، خطر در را ديگران جان وقتي بچهاي ميگيرد ، صورت ما
اين ناراحت سومي و است خويش مادر حال نگران ديگري ميكند ، فراموش
است چيزهايي اينها.است شده پدرش بازي عدمموفقيت باعث چرا كه مطلب
ما كه است چيزهايي برعكس ، و ياددهند ما به ميتوانند ما بچههاي كه
حتي آنها ، از يادگيري جهت فرصت يك - دهيم ياد آنها به ميتوانيم
و مفيد ميتواند دهيم ، ياد آنها به داريم سعي ما كه آنچه بيشاز
.باشد مثمرثمر
برپا مطلب همين كهپيرامون ميزگردي در مادران از اوليكي روز
و پيامها اول روز همان مااز كه ميكنم تصور من:بود ، ميگفت
از كه شده فرزندي داراي منبهتازگي خواهر.ميفرستيم را علامتهايي
مشكلي ماهگي و 7 تا 5 ، 6 داشت ، زيادي بسيار اشتهاي ابتدا همان
ساعت هر در شير ، خوردن از پس كودك كه بود آن از پس ولي نبود ، دربين
كار اين از انگار و ميكرد پرت زمين به را خود شيشه بود ، كه هركجا و
تا بيايد كنار مسئله اين با نتوانست كرد ، هركاري خواهرم.ميبرد لذت
را كار اين بچه بگذار نيست ، مهم اصلا كه گفت وي به دوستش اينكه
ماهيچههاي تقويت درحال وي حاضر ، حال در !ميشود درست خود بعدا بكند ،
كارهاي عمل ، اين تكرار با كه كرد مشاهده بهمرور وي ولي !ميباشد خويش
لذا.مييابد پرورش وي در عصيانگري روح گويي و يافته افزايش نيز بدوي
خود شيشه پرتاب قصد كودك كه هربار.كرد رفتار ديگر طريقي به وي با
بدينترتيب بگيرد ، را شيشه تا بود حاضر وي كنار در مادر داشت ، را
هر در مادرش ميشود باعث كه چرا است ، بد وي كار كه شد متوجه كودك
دهانش و بگيرد او از را شيشه و رسانده او به را خود هست ، كه نقطهاي
خواهرم ميكنم فكر من.شد دور بچه از عادت اين كمكم كند ، تميز را
داد ، ياد غلط ، كار برابر در را درست كار خود ، فرزند به بدينوسيله
.نادرست كاري چه و است درست كاري چه و كند رفتار بايد چگونه اينكه
نسبت ، همان به شود ، شروع پايينتر سنين در و زودتر تعليمات اين هرچه
.ميدهد نشان عكسالعمل برابرش در و گرفته را آن سريعتر بچه