پنجم ، شماره 1238 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 23 چهارشنبه 3
|
|
وجدان بيداري سن ;ابتدايي مقطع
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) - بد؟ بچه خوب ، بچه
رفتار خلق به زياد تمايل بيش ، كودك و كم ابتدايي ، مدارس در
دلايل بخشيدنبه عينيت و تجسم به كاملاعلاقهمند و دارد جديد روشهاي و
درعين ميكنند؟اما كار چيزها اين چرا و چگونه.است دنيا واقعيتهاي و
اين ، كند؟ متفاوتعمل مختلف ، موقعيتهاي در كودكبايد چگونه و چرا حال ،
ضمير كه سنياست اين.است خودآگاهي بهنوعي وجدان ، و بيداري سن
كه است زماني و ديگر ، سن بياني به يا و ميشود كودك ، ساخته ناخودآگاه
كتاب ازطريق وامكانات ، دانستنيها و دانش و ازعلم جديد دنيايي
معلمان والبته ورزش موسيقي ، هنر ، ازطريق ميگيرد ، قرار دراختياربچهها
و ميدهند ، ياد بچهها به را چيزها اين تمام كه مربيانخصوصي و مدارس
شريك يكديگر با آن آوردن بهدست و تجربيات اين در كه آنها دوستان نيز
اشتياق اشتياق ، از سرشار سالهايي است ، جادويي سالها ، اينميباشند
كه وافر لذتي و اشتياق بديها ، و خوبيها درك اطرافو دنياي فهم جهت
موارد از خيلي در را آن جلوي ميتوانند بهسختي والدين و معلمان گاهي
چنانچه.دارند خود اطرافيان و خود فهم در سعي آنها كه چرا بگيرند ،
تا كودك دهيد ، ياد كودك به مختلف انحاي به را نكتهاي هر سن ، اين در
آن بيخبريد ، آن به نسبت خود حتي كه درمواقعي و كرده ضبط را آن ابد
.ميدهد ارائه شما براي را
علاقه تلسكوپ به اينقدر علت بهچه كه پرسيدم سالهاي پسر 6 از وقتي
داخل از كه زماني:گفت ميبيند ، درجوابم آن در را چيزي چه و دارد
و ميروم طولاني مسافرت يك به كه است اين مثل ميكنم ، نگاه آسمان به آن
به مرا بچه ، اين سپس !هستم اينجا هنوز درعينحال اما ميشوم ، دور خيلي
ديگر بچههاي و آينده به نسبت فكري برد ، خود ذهن در طولانيتري مسافرت
حركت تند بسيار ستارگان:بكنم نميتوانستم هم را تصورش حتي من كه
از يكي.ندارند حركت هم اينچ يك كه آيد بهنظر چنين اگر حتي ميكنند ،
اما نخورند ، يكديگر به تا نگهداشته را ستارگان خدا كه ميگفت دوستانم
اتفاق همهچيز كه ميدهد اجازه او.نميكند كاري چنين خدا نه گفتم من
بهوجود را چيز همه او !نميشود چيزي يا كسي حركت مانع هيچگاه و بيفتد
ما به مذهبي مدارس درآدمها ازجمله اوست ، به متعلق چيز همه و آورده
درست اين و باشيد بد يا خوب كه دارد بستگي شما به اين كه ميگويند
ازجاي ناگهان اگر و ميكنند حركت آنها:است ستارگان اين حركت مثل
موردي كه است خاطر اين به شوند ، پرت بيرون به و شده خارج خود هميشگي
معنا بدين و است ، حادثه يك شده ، اشتباهي كار جاي يك و آمده پيش خاص
اين.ما مراقب و است بيدار هميشه او بلكه !برده خوابش خدا كه نيست
بيان خود نقطهنظر از را مسائل تمام كه است سالهاي بچه 6 صحبتهاي
حال.نيايد ما از كدام هيچ ذهن به هيچگاه شايد كه مسئلهاياست كرده
بهجاي.دارد تفاوت كمي فقط اينجا:داد تعميم صورت بدين ميتوان را آن
ميتوانند ستارگان.آمد و رفت در و دارند فعال حضوري مردم ستارگان ،
حالت اينباشند داشته برخورد هم با يا و رفته يكديگر مسير در
كار آن بهجاي ميتوان اما.است ستاره دو هر براي ممكن حالت بدترين
آن به ديگري و باشد ثابت ستارهاي اينكه !داد انجام هم را بدتري
را ديگري بيآزار شخص ميتواند شخصي كه انسانها مانند دقيقا بزند ،
شود ، چنين خواسته كه نيست خدا ديگر اين.دهد قرار شتم و ضرب مورد
برخوردهايي و مسائلي چنين به را او كه است فرد تربيت و ذات اين بلكه
اين تاثير تحت عميقا و ظاهرا ساله ، پسربچهاي 6.ميسازد رهنمون
.ميكند تعريف شد ، ذكر كه گونهاي به را آن و گرفته قرار برخوردها
وي وافر علاقه از ستارگان ، نشاني و سيارات ساير به او جاودانه علاقه
افراد تمام براي حاضر مسئله و مشكل بزرگترين.دارد مردمان ديگر به
است ممكن كه است ديگران با آنها كردن رفتار هماناچگونه بشر ،
.بگذارد زنده موجودات بسيارياز برروي زيادي تاثيرات
نوجواني
در ديگر ، تنها تولدي.است خودآگاهي پيشرفتدر سنين شروع دوره ، اين
هيچ شايد.ميدهد نشان را خود زندگي ، خودآگاهيشخص ، از دوره اين
مقالات ، نوشتهها ، تحتتاثير اندازه اين به ما زندگي از ديگر جنبه
.باشد نداشته قرار چيزها ساير و هنر موسيقي ،
مربيان و والدين با سخني
چنين مطلب اين پيرامون خود ازسمينارهاي يكي در والدوامرسون رالف
.شخصياست ذكاوت و استعداد و هوش برتراز و باارزشتر شخصيت:گفت
خود دانشجويان از يكي با ميكرد ، دانشگاهتدريس در وي كه زماني
بهعلت ماريان.برسد مثبت نتيجهاي به نتوانست كه داشت مشكلي ماريان
تصميم مالي ، بد وضع رشته ، عليرغم اين در هم آن و تحصيل به علاقهزياد
درآورده را خود تحصيل خرج سايردانشجويان ، اتاقهاي كردن تميز گرفتبا
اصلامعني كه كرد برخورد همكلاسيهايي بارهابا و بارها.دهد ادامه و
در شكي هيچ آنها.بودند كرده فراموش را دوستداشتن و سپاسگزاري ، تشكر ،
را وضعيتش كه برابراو در حتي و نداشته باشند ، وخشن بيادب اينكه
كرد پيدا ادامه مسئلهآنقدر اين.درميآوردند هم ميدانستند ، مسخرهبازي
كنار هم را دانشگاه كردتا سعي و داده استعفا خود شغل تامارياناز
واحدهاي تمام من:گفت باعصبانيت شدم ، جويا را علت كه زماني.بگذارد
چيست؟ حقيقت اينكه به راجع ما درسها ، اين ضمن.گذراندهام را فلسفه
.كرديم صحبت وبارها بارها چيست؟ بدي و وخوبي است؟ مهم چيزي چه
!باشند؟ خوب كه مردمياددهيد به ميخواهيد چگونه حالاشما خوب ،
بدي و بهخوبي راجع هيچگونهشناختي هستند ، خودتان سركلاس بچههاييكه
باشند؟ ديگران براي خودالگويي ميتوانند چگونه پس.ندارند
كوچكي از بچهها با تا ميدانيم رسيدهايمكه بهجايي الان ما واقعا
بالاتر سنين در آنها ندارد نكنيم ، امكان صحبت بدي و خوبي به راجع
.ماست خود با بچهها ذات پرورش.كنند دريافت را علائم اين بتوانند
اهميت انسان زندگي در چيز سه:ميگفت زمينه اين در استادان از يكي
كليد باشيد مهربان -باشيد 3 مهربان -باشيد 2 مهربان -دارد1 زيادي
شخص بودن انسان درمقياس بلكه نيست ، آن نصيحتي بعد در لغات ، اين رمز
وجود به نسبت ميتواند حد چه تا نفر يك كه احساس اين.است نهفته
شدني امر اين چگونه.باشد باعلاقه و حساس زنده موجودات ديگر و ديگران
در هدف اين با بيشتر و بيشتر بارها ، و بارها خود ، زدن آب به با است؟
تمامي.شويد رهنمون نجات ساحل به را قايق آن بايد شما كه خود فكر
شما خودگذشتگي از و ايثار ديدن با كه هستند شما فرزندان آن ، مسافران
را خوبيها كه ميگيرند ياد و كرده كمك را شما هدفتان به دستيابي در
همان از را خود بچههاي و شده شريك آنها با بخواهند ، هم ديگران براي
فرياد و داد از هيچگاه.بپرورند هوشمندانه و درست روشي با كودكي
بيشتر حوادث اين هرچه كه چرا نكنيد ، دوري پيشامدها از و نترسيده
فزوني ديگرزمينهها يا و فرزندانتان پرورش زمينه در شما تجربه باشد ،
.يافت خواهد
Time - Jan:منبع
زماني سهيلا:ترجمه