پنجم ، شماره 1238 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 23 چهارشنبه 3
|
|
...فردا جامعه سازنده كودكان ، نظمپذيري
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
بياموزيم كودكان به قانعكننده شيوههاي با را برنامهريزي و نظم
و كتاب يافتن براي روز ساعات نخستين در دانشآموز كودك يك سردرگمي
در ابهام اين اما.سادهميانگاريم اتفاق يك را جورابهايش يا و دفتر
در كودك اين وفعاليت كار زندگي ، روند در عمدهاي خردساليتاثير
بستر به رفتن پيشاز كههرشب بياموزد كودك اين اگر.بزرگساليخواهدداشت
قرار معيني مكان در را ولباسهايش كند آماده را دفترش و خواب ، كتاب
يك تابع را درسياش كهبرنامههاي كرد خواهد عادت ترتيب بدهدبههمين
فرصت برعكس و نگذراند بازي به را خواندن درس زمان و كند برنامهريزي
محفوظ اوست روحي و جسمي اساسي نيازهاي از كه را تفريح و بازي
از درست استفاده و بهبرنامهريزي خردسالي از ما اگركودكان.نگهدارد
فردا ايران در جامعه ازمشكلات بسياري حل راهگشاي كنند ، زمانعادت
به كودكان تربيتي ، واداشتن امور كارشناسان گفته به.خواهندبود
.شود پيگيري مكمل و همزمان بهصورت مدرسه و خانه در برنامهريزيبايد
كودكان شكلفراخواني سادهترين:ميگويد تربيتي امور مربيان از يكي
تحصيلي سال آغاز در مسئولانمدارس كه است اين بهبرنامهريزي دانشآموز
و بدهند اختصاص اينكار براي را كوچكي دفترچه كه آنهابخواهند از
آن در بهتفكيك را خود تفريح و بازي حتي و مربوطبهتحصيل كارهاي
مورددانشآموزاني در طرح اين البته ، .زمانبنديكنند تابع دفترچه
درمورد باشند فراگرفته بهخوبي را ونوشتن خواندن كه قابلاجراست
.بهعملبياورند را لازم همراهي بايد ومادران پدران اول ، پايه كودكان
دوره و دبستان دانشآموز آنها كههمه فرزند سه مادر نقيبي -ع خانم
گوناگون دانشآموزان با برخوردمدارس:ميگويد ميباشند راهنمايي
.است
دادن عادت براي را نظمتحسينبرانگيزي مدارس ، از بعضي مسئولان
مدارس از بعضي در اما.بهكارميگيرند برنامهريزي به كودكان
برنامهريزي و نظم كه درحاليتوجهنميشود مهم اصل اين به متاسفانه
.است كاري هر اساس
و ابتدايي دوره درسي كتابهاي در:ميسازد خاطرنشان نجفي خجسته خانم
.شود داده كارها در وبرنامهريزي نظم به لازم بهاي بايد راهنمايي
بسيار توجه اين كه متوجهميشويم درسي ، كتابهاي بر بامروري اما
.است كمرنگ
:ميگويد ما گزارشگر با درگفتوگو مردمي نمونه دبستان يك معلم
بسيار معلم كه ما ازهمكاران يكي مدارس كار شروع در امسالو
را خود كلاس تاشاگردان كوشيد خود سهم به است ، وبانظمي دلسوز
مدرسه مديريت اما.كند آشنا برنامهريزي و بانظم اصولي بهطور
.رفت ديگري مدرسه به معلم آن و نياورد بهعمل را لازم همراهي
نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون و پرورش و آموزش وزارت اگر
نظم اهميت غيردرسي ، كتابهاي همچنين و درسي كتابهاي و برنامهها در
كودكان به خواندني جذاب ، داستانهاي مطالب درقالب را وبرنامهريزي
.خواهدشد فراهم كشور وتعالي پيشرفت براي بزرگي سرمايه منتقلكنند ،
سالم تربيتهاي خاستگاه نخستين و اساس را خانوادهها روانشناسان
ديدگاهروانشناسي يك براساس.برنامهريزيميدانند و نظم وازجمله درست و
وهمه درهمريختگي اين باشد ، كرده بينظميعادت به خانوادهاي اگر
سنگيني زيان و ميكند منتقل فرزندانخود به را آن زيانبار پيامدهاي
.ميسازد وارد كشور و بهجامعه
درنهايت آشپزي ، يكوسيله مثلا يافتن براي خانواده يك مادر وقتي
دارد پرخاشگرانهاي خوي و ميكند زيرورو را آشپزخانه عصبيت ، و بيقراري
.بدهد برنامهريزي و ترتيب و نظم درس خود فرزندان به نميتواند
قرار فرزندان ميتواندالگوي بههمينترتيب نيز خانواده پدر رفتارهاي
.گيرد
مسواك منظم انجام به كودكان حتيواداشتن بهداشت ، مربي يك گفته به
و مقدمه ميتواند بستر برخاستناز بهموقع و دندانها شستوشوي و
.باشد درآينده آنها منظم زندگي براي زيربنايمناسبي
مهيا طولانيتر زمان براي برنامه امكانات ، بهتناسب كه خانوادههايي در
پيروي با قادرند ، خانواده زمانبندي و نظم نيزبهاقتضاي كودكان ميشود ،
سامان كوچكتر زمانبنديهاي قالب در را خود تفريح و كار بزرگترها از
.آيندهبروند بهاستقبال نظمپذيري ، همين با و بدهند
مرحله نخستين در روانشناسان ، كودكان گفته به و تجربه براساس
دارند بههرجهت باري تفننو سر از برخوردي آن با هردانشي ، فراگيري
گفته وي به كه را هرآنچه كودك مرحله اين در كه توقعداشت نبايد و
عمل از بيشتر كودكان همچنين بدهد تحويل جديد رفتار يك درقالب ميشود ،
در بيشتر نيست كردار نيم چون گفته ودوصد گفتار تا ميكنند پيروي
.ميكند پيدا مصداق مورد اين
كه كنم وادار را فرزندم براياينكه بار يك:ميگويد كودك يك مادر
بدهد ، قرار حتمادرجاكفشي را كفشهايش مدرسه از هنگامبازگشت
اكراه با او.انجامبدهد را كار اين خواستم او از ماندمو منتظرش
را كفشهايش او پندارمن ، برخلاف بعد روز اما تنداد ، عملي چنين به
كه خواستم وي از پرخاش با و شدم عصباني دستش ازكرد رها در پشت در
با او لحظه ، يك در.دهد قرار جاكفشي در گذشته روز مثل را كفشهايش
جاكفشي از خارج كه كرد اشاره پدرش و من كفشهاي به تعجب و عصبانيت
انجام را كار اين خودتان چرا ميگوييد راست اگر گفت و داشتند قرار
بسياري كه كرد تلخ واقعيت يك متوجه مرا كودكانه هشدار اين.نميدهيد
را انجامش توقع فرزندانمان از بدهيم ، انجام خود بيآنكه را كارها از
كه را وظيفهاي و كار خودم كه نميكرد خطور من ذهن به درواقع !داريم
ازآن سهسال اينكه با.باشم نداده انجام ميخواستم ، او از اصرار با
پختهتر بهمراتب راهنمايي ، سوم سال در من فرزند اكنون و ميگذرد واقعه
!ميكنم شرم احساس ميبينم ، را او وقتي هنوز اما است ، شده
برنامهريزي و نظم به واقناعكننده ملايم شيوههاي با بايد را كودكان
شرطي كودك يك در را رفتاردرستي اگر حتي قهرآميز برخورد عادتداد ،
نميآورد بهوجود را ومثبتي عمده تغيير او ، شخصيتي ساختار كند ، در
آن انجام از فشار ، اهرم حذف بهمحض بدهد ، تن كاري به ترس از اگر و
ناديده نيز شخصياشرا منافع عناد ، سر از حتي و ميكند خودداري كار
بهكار دركودكان نظمپذيري براي را شيوههايي دليل ، بايد بههمين.ميگيرد
كودك و باشد ما رفتارخود از الگوبرداري نوعي وهلهنخست ، در كه بگيريم
درقالب را نظم و آموزشبرنامهريزي اگر.گردد پذيرا را رضايتخاطرآن با
بهدست بهتري نتايج بياموزيم ، كودكان به مثلها و جذاب داستانهاي
.ميآيد