پنجم ، شماره 1238 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 23 چهارشنبه 3
|
|
خانه در ياآتش آتش در خانه
از و ميآيد بيرون سيما و صدا كارگاه از كه گوناگوني سريالهاي بين در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
خانه خانه ، به چونخانه عناويني تحت كه رنگارنگي هاي ميانخانه
حرف جاي بسيار آخري اين ميشود ، عرضه مردم به..و آتش در سبز ، خانه
يقيقا دارد بيان براي كه سادهاي زبان خاطر به شده ياد سريال.دارد
مخاطبين روي تاثيري اگر سبب همين بهاست فراواني مخاطبين داراي
و عمق به توجه پيام ، دريافتكنندگان زياد پوشش خاطر به باشد داشته
از كه است آن بر كلام ، يك در سريال ، .است اهميت داراي تاثير فراگيري
فلاكت مخدر مواد مصرف و فروش و خريد به مربوط فرايندهاي تحليل مجراي
بسازد عبرتي درس و بگذارد نمايش به را مواد اين به معتادان زندگي
.كردند ديگران آنچه نكنيد كهشما ديگران براي
خود به پيام يك محتواي از بيش ارزشي پيام يك طرح شيوه گاهي
ارائه اصلاح قصد به و خير نيت به كه پيامهايي بسيار چه.ميگيرد
در درست اثري آنها نسنجيده و نارسا ناقص ، طرح سبب به شدهانداما
هم را ابرو سبيل ، گذاشتن جاي به معروف قول به و عكسداشته جهت
.است دست اين از متاسفانه سريال اين در كار شيوه و برداشتهاند
را پيام اينكه جاي به (كارگردان و)نويسنده كه ميرسد نظر به چنين
خدمت به آن بيان براي سينمارا تكنيكي اصول و داده قرار محوراصلي
عين در و تكراري و كهنه سوژه يك از و كرده حركت عكس جهت در بگيرد
يكديگر به نامربوط و طولاني كشدار ، صحنههاي ايجاد براي پسند همه حال
.است شده وسيله فداي هدف اينجا در كه است جسته سود
براي برنامهاي ايجاد حساب به و كرد اغماض ميتوان را كار اينجاي تا
-مخاطبين بر سريال گذاري تاثير از صحبت وقتي اما ;گذاشت كردن سرگرم
نشان براي.گذشت بيتفاوت قضايا از نميتوان باشد -جوانان بويژه و
همه اين به نيازي چه ميبرد سر به وضعيتي چه در معتاد يك اينكه دادن
كه حالي در دارد ، وجود متفاوت چهرههاي نقش در و تكراري صحنههاي
به را مطلب تحليلي و سنجيده ولي كوتاه صحنه چند يا يك با ميتوان
جان نيز جانبي نامطلوب عوارض از حال عين در كردو بيان كمال و زيبائي
انتظارمنطقي و است داستان اصلي محور كه را ، برد؟تورج در به سالم
آب سادگي به يككلنگ با كارگردان بدهد ، پس عقوبت و بماند كه بود آن
ميبايست كه فراواني موضوعي پيچيدگيهاي شر از را خود و ميكشد خوردن
وغيرسازمان تصادفي مرگهاي جز طرفي ازميرهاند بيايد دنبال به
براي بودهاست؟ سريال در عاملينمواد انتظار در سزائي چه يافته
همه اين نيازيبه چه جامعه در تبادلمواد به مربوط جريانات نمايش
مكرر دركار ، تشريح درگير شخصيتهاي روي تاكيد پردهدرانه ، تحليلهاي
است؟ مضر و نامطلوب آموزشهاي نتيجتا و خانههايتوزيع درون روابط
ولي نبوده ، كار در توزيع عاملين براي مجازاتي كه داستان اينجاي تا
به بروند ، دار سريالبالاي انتهاي در نيز آنها تكتك آنكه فرض به حتي
آنها شخصيت روي(نويسنده و)كارگردان كه تكيهاي و بزرگنمائي سبب
و تاثر احساس دروي كند شاد را بيننده آنها مرگ اينكه جاي به داشته ،
!برميانگيزد همدردي
سالهساخته مجيد 10 براي كه پذيري عبرت و خوان درس متين ، شخصيت با
گيرد پند پدر سرنوشت از كه بود اين اميدها و انتظارات تمام بود شده
يك حذف وجود با و نشد چنين كه ديديم اما.بگذارد درست راه در پا و
رفته پدر كه رفت را راهي همان نيز او زندگياش صحنه از معتاد پدر
جز و ياس جز ميشود داده جوانان به درسي چه ماجرا اين از خوب ، .بود
آنان كه غرقابي از شدن رها از جزنوميدي و محتوم سرنوشت به شدن تسليم
بلكه آتش در نهخانه را سريال اين اعتبار ، بدين ميخواند؟ خود به را
را آن دامنه جلو اگر و شده روشن درخانهها كه دانست آتشي بايد
!ميرسد كجاها تا شرارههايش نيست معلوم نگيرند
وسيله خدمت در هدف سريال اين در كرديم ، ادعا پيشتر كه گونه همان
بر كارش نامطلوب اثرات تمام (كارگردان و)نويسنده و گرفته قرار
با فقط ماليده تنش رابه بدآموزيها تمام پيه و گرفته ناديده جامعهرا
.دهد ارائه را اصطلاحآنتريك به و پرجذبه ماجراي يك كه اينهدف
سريال اين در جريانات.است نبوده موفق هم زمينه اين در كه اماعجبا
عاديترين تاييد حتي كه هستند منطق از دور و گسيخته و مغشوش آنچنان
از خواهر -تورج و ايرج -فرزندانش از مادر.نميانگيزد بر را بينندهها
گروهش از -آقا اسمال-جنايتكاران دسته سر پسرش ، از پدر برادرش ،
گور و گم منطقي توجيه هيچ بدون و ميشوند جدا راحتي به خيلي...و
.ميگردند
و اعلاميه وپخش ازانقلاب است ، معلوم كلياش روال گرچه فيلم ،
بيآنكه چاشني ، حد در فقط ولي ميجويد سود زندان و دستگيري
.آورد عمل به رويدادها اين از استفادهايصحيح
اقيانوس سوي آن به را خود كارگردان چندساله ، پرشهاي از بهرهگيري با
با ميسازد جواني كوچولو مجيد از يكباره به و ميفرستد مكان و زمان
كمك به و ميسازد ممكن را ناممكنها سينما جادوي با و آنماجراها
در را برگشتهاي وچك حقهباز فرد مرتبه يك !علاءالدين چراغجادوي
يك براي ديگر آغازي و ميكند معرفي صحنه به مجيد در ما هيئتشوهر
آن شرح بالا در كه نوعي از ديگر بدآموز و نامربوط سلسلهماجراهاي
.رفت
از ميتوانند چگونه برنامهها چنين اين كه است شگفتي جاي بسيار
ناپديد آن عظيم ذرهبينهاي ديد از و بگذرند سيما و صدا ريز فيلترهاي
.شوند
بخت نيك مصطفي -مهاباد