پنجم ، شماره 1239 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 24 پنجشنبه 4
|
|
ما خلاق گوناگوني
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سليمزاده سوسن:مترجم جهان 1996 فرهنگي وضعيت از يونسكو گزارش
(21)
را ما اخلاقي رعايتاصول باشد ، اهميت با ملي منافع تامين اندازه هر
ريا ميشود گفته.جوييم شركت همكاريبينالمللي در تا ميسازد ملزم
تكيه ميآيد بنظر ترتيب ، همين بهميكند خوبي از بدي كه است تجليلي
بدي از خوبي كه باشد تجليلي نيز ملي منافع بر سياستمداران زياد
موقعيتهاي در و وارده مصيبتهاي به افراد پاسخ از كه همانگونه.ميكند
خود سياستمداران از جا همه در همواره مردم پيداست ، خوبي به اضطراري
پيشي نيازمندان به توجه و بشردوستي حس و عهد به وفا وظايف ، انجام در
مرزهاي به محدود اخلاقي اصول كه ندارد وجود دليلي بنابراين.ميگيرند
.گردد ملي
چندگانگي به دومالتزام فصل
اعطا آن به وتاريخ طبيعت كه موهبتهايي سبب به تمدن يك كه زماني تا
به اميدي سازد ، وارد برسايرين اخلاقي و فكري سياسي ، فشار است ، كرده
ملت يك فرهنگي خصيصههاي نفي.نخواهدبود انسانيت كل براي صلح
.است آن هويت نفي همپايه
(Alpha Ouma Konare)كوناره اوما آلفا
مالي ، 1993 جمهور رئيس
و پنهاني هويت فرهنگي نيستهيچ جزيره همچون فرهنگي هيچ
به و ميپذيرد تاثير فرهنگها ساير فرهنگياز هر.ندارد اسرارآميزي
پويا و گوناگون متغير ، فرهنگها.ميگذارد آنهاتاثير بر خود ، نوبه
داخل از نيروهايي كه است پيوستهاي سيلان بهصورت همهفرهنگها.هستند
سازگار ، هماهنگ ، است ممكن نيروها اين.ميبرد پيش را آن خارج و
دارد ، امكان يا گيرد قرار اختياري اعمال پايه بر و باشد ملايم
قدرت اعمال و سلطه فشار ، خشونتبار ، نزاع پيامد و غيراختياري
.باشد غيرقانوني
به نيازمردم پيامد مييابيم در است ، آمده بالا در آنچه به توجه با
به كم دست يا فرهنگها همه به احترام حس صلحآميز ، جمعي كار و زندگي
پارهاي.مينهد ارج را ديگران به احترام و بردباري كه است فرهنگهايي
ناشكيبا ، كه داده نشان زيرا نيست احترامگذاري شايسته فرهنگها از
اعمال ايناست بوده سركوبگر و بيرحم استثماركننده ، انحصارطلب ،
و آداب در نكردن اهميتمداخله درباره كه صحبتهايي وجود با زننده
را فرهنگ همان اعضاي ساير يا ديگر فرهنگهاي مردم ميشود ، محلي رسوم
در نبايد بردباري هيچ و گردد محكوم بايد بنابراين و ميرود نشانه
بهمنظور ناشكيبا فرهنگهاي افراد گذاشتن آزاد.داد نشان آن برابر
حقوق به تجاوز ايشان اعمال كه است درست زماني تا خود نگرشهاي ابراز
.ميورزند مخالفت آنان با كه نباشد كساني
فرهنگهايديگر به نسبت بردباري از بيش به سايرين ، براي اما
كنيم تلاش و باشيم خشنود فرهنگي تفاوتهاي اين از بايد ما.نيازمنديم
.ندانيم تنفرآور يا ناپذيرفتني بيگانه ، را آنها و بياموزيم آن از تا
را يكديگر از خرسندي و احترام مانند روشهايي و رفتار نميتواند دولت
و مختلف فرهنگهاي مردم به كه را حملاتي جلوي است قادر اما كند ، سفارش
براي را قانوني عرصه ميتواند همچنين و بگيرد ميشود ، ايشان اعمال
از پارهاي ميتواند دولت.آورد فراهم متقابل بردباري و سازگاري
.سازد ممنوع را تبعيضنژادي و ترسي بيگانه بيروني نمودهاي