پنجم ، شماره 1240 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 27 شنبه 7
|
|
و كريمي آيات حضرات اظهارات تازهترين
جامعهمدرسين مذاكرات مشروح درباره مسعودي
مدرسين جامعه جلسه خصوص در مسعودي و كريمي آيات حضرات اظهارات پي در
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
از ديگر يكي اظهارات انتشار به توجه با آن متعاقب و قم علميه حوزه
زمينه اين در مسعودي و كريمي آيات حضرات ديگر بار جامعه اين اعضاي
:ميگذرد نظرتان از ذيلا كه دادهاند توضيحاتي
گفتگويي در قم علميه حوزه مدرسين جامعه عضو كريمي جعفر سيد آيتالله
مقاطع در روحانيت نقش تشريح بالابه مطلب بيان با مكه در خبرنگاران با
:كرد تاكيد و پرداخت ايران اسلامي انقلاب پيروزي بويژه و تاريخي حساس
و داشته ارشادي و راهنمايي نقش فقط بايد جريانات اينگونه در روحانيت
و همراهي هرگونه از و نمايد تفهيم مردم به را قواعد و معيارها
.كند پرهيز خاص گروه و فرد از جانبداري
و ايران تاريخ در روحانيت و (ره)امام حضرت نقش به زمينه اين در وي
به كه حركتي:داشت اظهار و كرد اشاره اسلامي انقلاب بويژهپيروزي
عشيره و دسته و گروه به متعلق شد ، آغاز ما جامعه در (ره)امام رهبري
اينك آنها ، همراه مردم و بود امام همراه روحانيت نبود ، خاصي خط و
روحانيت بخواهد كس هر و باشد داشته را جايگاه همان بايد روحانيت نيز
به را خيانت بزرگترين بكشد ، خاص گروهي سوي به را مدرسين جامعه يا و
تفكر با بايد روحانيت كه كرد تاكيد سپس وي.است كرده ايران و اسلام
و گروه به را خود و دهد ادامه خود حركت به اسلام گستردگي و فراگيري
.نكند محدود خاص عشيره
پرهيز ضرورت مورد در خود گذشته اظهارات به اشاره با كريمي آيتالله
:شد يادآور جمهوري رياست انتخابات در گروهگرايي از حوزه و روحانيت
شخصي نظر و قلبي اعتقاد گفتهام مدرسين جامعه و روحانيت مورد در آنچه
بنده به كسي اينكه بدون قضيه ، جوانب تمام به توجه با است بوده بنده
امام ارشادهاي و دارم روحانيت به نسبت خاصي عقيده بنده كند ، القاء
روحانيون و روحانيت مقام كه است كرده تقويت من در را عقيده اين (ره)
.است فرقهگرايي و گروهگرايي از فراتر
و شاگردي و تحصيل و مبارزه سال و 45 سن سال از 65 پس:كرد اضافه وي
قرار جوي و هيچاحساس تحتتاثير ندارد امكان (ره)امام حضرت از پيروي
.بگيرم
متاثر را ايشان اظهارات كه روزنامهها از يكي ادعاي به اشاره با وي
كه است تاسف بسي جاي:گفت است كرده عنوان صبح روزنامه تلاشهاييك از
.ميكنند عمل ديگري طور نيست ، نفعشان به جريانات ميبينند وقتي برخي
يك.است روحانيت به نسبت من اعتقاد و باورنيست تلقيني عقيده اين
كه آنها و دانستهام ، خودم شرعي وظيفه را آن طرح و است مكتبي بينش
.است من ديني - علمي عقيده گفتهام آنچه كه ميدانند ميشناسند مرا
عفت كه بدانند بايد گذاشته تاثير من در روزنامه فلان گفتهاند كه آنها
گمراه را امتي اشتباه كلمه يك انتشار گاه.گذاشتهاند پا زير را قلم
گردوخاك خود هدف به رسيدن براي دارند بنا كه افرادي لذا.ميكند
خودش جايگاه از را حرف و شوند متشبث تشبثات به و كنند دسيسه كنند ،
داشته توجه بايد كنند ، درست ديگري طور را حرفها روند و دهند تغيير
در ما و خداست محضر عالم (ره)امام قول به و ميميرند همه كه باشند
در را ديگران كه آقايي.بدهيم جواب بايد فردا و مسئوليم خدا محضر
ديگران كه ميگويد و ميكند خود به قياس و ميبيند خودش وجودي آيينه
جامعه اذهان در سوئي اثرات ادعاها اين اگر كردهاند ، تحريك را فلاني
.باشد جوابگو بايد فردا بگذارد ،
ما و بدانم مقتضي چناچه:كرد اضافه مصاحبه اين از ديگري قسمت در وي
جمع در ميدهند ، نشر واقع خلاف را مطلب دارند باز آقايان كه ببينيم
و نداشته بنا چند هر - هست پرده پشت كه را تلخي واقعيات خبرنگاران
آن كند ، ايجاب ضرورت اگر - كنم افشا و برملا را واقعيات آن ندارم
.ميكنند خيال آقايان كه نيست جور اينگفت خواهم را واقعيتها
نفر از 30 كه ميكنند منعكس روزنامه در متاسفانه هزار صد و متاسفانه
حضرات.باشد مخالف نفر حتي 3 كه نميكنيم گمان مدرسين جامعه اعضاي
جامعه عضو ديگران و جوادي بنده ، مسعودي ، اميني ، مكارم ، فاضل ، آيات
جامعه ، اين از نفر دهها كردهايم؟ اعلام صراحت به كه نيستيم مدرسين
نفر كه 3 ميفرمايند چگونه حال است ، شده گفته كه هستند مطالبي مخالف
مخالف افراد فرد فرد كه نكنيد كاري !باشند مخالف كه نداريم سراغ هم
اگر.بشود ظاهر شماها كذب و بدهند نشان را خودشان مخالفت امضا با
خاصي قداست بنده زيرا كنم برملا را مطالب ناگزيرم ببينم ضرورت روزي
امام كه همچنان هستم ، قائل ملت راي و فكر آزادي و حركت و ملت براي
و اينسو به فريبكاري با را عزيز ملت ببينم روزي اگر لذا.بودند قائل
كنم ، مسئوليت احساس و ميشود بنده به مربوط كه آنجا تا ميكشانند آنسو
.كوشيد خواهم اين از بيش حقايق بيان در
جامعه و روحانيت نقش پيرامون آنچه:كرد تاكيد ديگر بار پايان در وي
و نظر دقت و تامل از بعد گفتهام ، جمهوري رياست انتخابات در مدرسين
راي نه است ، بنده شخصي راي در عقيده و تصميم و جوانب همه ملاحظه
از كه نيستم مقامي در علمي موقعيت و سني نظر از بنده زيرا تقليدي ،
.كنم تبعيت كسي
علياكبر آيتالله كثيرالانتشار روزنامههاي به مسعودي آيتالله نامه
مربوط كثيرالانتشارمسايل روزنامههاي و خبرگزاري به نامهاي در مسعودي
رياستجمهوريرا انتخابات درباره قم علميه حوزه مدرسين جامعه جلسه به
جناب از را اظهاراتي ديگر بار:است شرح اين به نامه متن.كرد تشريع
سطري چند ديدم وظيفه خود كهبر خواندم روزنامه در استادي آقاي
.بنويسم
كه ميگيرم شاهد را خدا جامعهمدرسين ساله عضو 30 عنوان به بنده
.ميكنم عرض ذيلا را مسائل از گوشهاي جامعه اين قداست بقاء براي
بايد رياستجمهوري انتخابات به مدرسيننسبت جامعه راي با رابطه در
يعني شود موضعكشيده بدين مدرسين جامعه شد كهباعث مسائلي كنم عرض
:است بدينشرح دقيقه چند در هم آن كند فرداظهارنظر به نسبت
فقطنام و بودند نكرده كانديدايرياستجمهوري را خود كساني هنوز
موسوي آقايميرحسين و نوري ناطق آقاي منجملهجناب ميشد برده عدهاي
در جلسهاي هر جلسهدر چندين در هم مدرسين وجامعه سابق نخستوزير
عقيده براين و بودند كرده بحث جمهور رئيس يك كلي معيارهاي باره
راس در است لازم راحل امام حضرت زمان همانند مدرسين جامعه كه بودند
دارد را اقتضاء همين هم جامعه شان و باشند فردها و گروهها و جناحها
هيات آقايان از نفر پنج جمعه روز يك تا داشت ادامه بحثها همين و
اسلامي موتلفه هيات كه گفتند و جامعه در آمدند قبلي وقت بدون موتلفه
از كه دادهاند راي اتفاق به و رسيده نتيجه اين به گفتگو و بحث از پس
رئيسجمهوري عنوان به را ايشان و كنند پشتيباني نوري ناطق آقاي جناب
.نمايند معرفي
ايشان شايد و ميشود احساس ميرحسينموسوي آقاي طرف از خطري زيرا
دراين و برود سئوال زير ما اموراقتصادي و ببرد را جمهوري رياست
.دادند سخن داد رابطه
ما و كنند همراهي هم مدرسين جامعه آقايان كه است اين هم انتظار كه
از پس اينجا در.بودهايم روحانيت با هميشه ما كه نمايند راهنمايي را
محترم هيات وقتي فرمودند اميني...آيتا حضرت سكوت دقيقهاي چند
از كه دارد معنا چه ديگر دادند راي اتفاق به و گرفتند تصميم موتلفه
آقايان دنبالهرو جامعه كه است انتظاري چه اين و بخواهد رهنمود جامعه
باز اميني آقا حاج و كردند سكوت موتلفه آقايان اينجا در كه باشد
.داريم وقت بسيار انتخابات تا هم الان و ميكند بحث خود جامعه گفتند
استادي آقاي و يزدي آقاي حاج كه ميرسند ، نتيجهاي يك به انشاءالله
تمام جلسه و نپذيرفت اميني آقاي كه كنند درست نحو يك به خواستند
.شد
آقاي جناب و آمدند تهران روحانيتمبارز از نفر دو بعد جمعه روز
خطر باره در هم آقايان واين بودند آقايان آن با هم يزدي
با تهران مبارز روحانيت گفتند و گفتند سخن موسوي آقاي كانديداشدن
لكن.كند پشتيباني نوري ناطق آقاي از كه رسيده نتيجه اين به اتفاق
هم آقايان شما از كه گفتيم و نشده رايگيري جامعه آقايان احترام براي
تصميم صورت در گفتند جواب اميني..آيتا حضرت باز كه بگيريم رهنمودي
معناي همكاري ، و باشد رهنمودي كه دارد معنايي چه ديگر اين بالاتفاق
نفر چند مبارز روحانيت و مدرسين جامعه طرف از كه است اين همكاري
نظري و ميگرفتند تصميم و ميكردند بحث رابطه اين در و ميشدند معلوم
تصميم شما كه الان ولكن ميگرفتند مشترك تصميم بعد و ميدادند ارائه
خواهد هم بهنتيجهاي...انشاءا و ميكند بحث هم مدرسين جامعه و گرفتيد
هي چرا گفتند تند لحني با يزدي آقاي استادي ، آقاي اينجا كه رسيد
و كردند سكوت و شدند ناراحت اميني آقاي جناب كه ميكنيد اشكالتراشي
شده صحبت آقايان از بعضي با قبلا كه سوم جلسه در.پذيرفت پايان جلسه
چندين بااينكه.داريم بحث در مهم امري كنيد شركت جلسه اين در كه بود
آقاي و يزدي آقاي و كردند شركت جلسه اين در بودند نكرده شركت جلسه
از خطر ميكنيد وقتكشي داريد آقا كه كردند صحبت شدت و حدت با استادي
حاج كه كنيم ختم و كنيم رايگيري جلسه همين است لازم هست سيد آن طرف
مدرسين جامعه هميشه.داريم زياد وقت نكنيد عجله آقا گفتند اميني آقا
آقايان آن باتندي كه ميكند اظهار داشتند راي اگر كار انجام نزديكهاي
بنده بعدش.كردند سكوت پيشنهاد سه و دو از بعد ايشان و شدند روبرو
مقام دنبال هم بعد و بودهايد امام دنبالهرو شما هميشه آقايان گفتم
شوند معلوم كانديداها تا كنيد صبر.كرديد وظيفه انجام رهبري معظم
بر حاكم شما و باشد رهبري موضع همان بايد شما موضع ثانيا اولا ،
تندي با استادي آقاي كه فرد يك يا و جناح يك تابع نه هستيد جناحها
و ميكنيد كارشكني هميشه و دهيم انجام را كارمان نميگذاريد شما گفتند
آقا كه ديگر آقايان بعضي هم بعد و كردم سكوت بنده كه ميكنيد وقتكشي
يك اينجا در.است رهبري موضع همان ما موضع ثانيا و اولا نكنيد عجله
آن حال اين در بيرون رفتند ايشان و كرد صدا را اميني آقاي نفر
شد بلند آقايان از نفر يك كه شود گرفته رائي يك حالا نه گفتند آقايان
موسوي ميرحسين آقاي خطر گفت و كردند پخش راي بعنوان را كاغذهائي و
هستند 14 صالح نوري ناطق آقاي اينكه بعنوان هم آقايان.است كار در
و داشت راي هم ريشهري آقاي و داشت راي هم هاشمي آقاي دادند ، راي
بود ، نفر دو اين بين صلاحيت از صحبت اولا بودند ممتنع هم عدهاي
و دادند راي هاشمي آقاي به چرا بود كانديداها مقايسه اگر ثانيا
به را مدرسين جامعه مايلند آقايان بعضي اگر كه است اين بنده آخركلام
.است خيانت والله كنند وابسته خاصي جناح
معظم مقام كه نمايد اظهار ويا كند تصور كسي اگر كه همانطوري
خيانت رهبري و انقلاب به است فردخاصي يا گروه به وابسته رهبري
كنار قداست و پدري با سالهاست كه مدرسين جامعه هم همانطور كرده
خيانت نظام و انقلاب به جناح يك به وابستهكردن يا بوده نظام و رهبري
كه را خدادادي ارزش همان مدرسين جامعه بگذاريد خدا به را شما كرده ،
كه است اين عرضم بندهنمايد حفظ هم اين از بعد كرده حفظ تاكنون
گذشته چه كه بگويند واهمه بدون و كنند ذكر هم را مسائل اين آقايان
اين نميشد ذكر مكرر خلاف ، مسائل اگر ميگيرم گواه را خدا نيز و است
ميكنم اختيار را سكوت سابق مانند هم اين از بعد و نميگفتم هم مختصر
.ميشود كشانده طرفي به مدرسين جامعه كه كنم احساس دوباره مگر
مسعودي علياكبر