پنجم ، شماره 1242 آوريل 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 29 سهشنبه 9
|
|
قرن تيره شب و كوچنشينان ژنده قباي
...بيستويكم
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(بخش واپسين) نابودي؟ به محكوم يا ماندگار پديدهاي كوچنشيني ،
شدهاند رانده عقب زميني مناطق سختترين به جا همه در كوچنشينان ،
اجدادي و آبا هويت و دانش رفتن دست از موجب اجباري اسكان
ميشود كوچنشينان
:اشاره
از انساني جمعيتهاي كه است منابع از استفاده راهبرد نوعي كوچنشيني
منابع ميان از ديگر فرآوردههاي و آب غذا ، آوردن بهدست ديربازبراي
دانش قرنها ، طول در كوچنشينان ، .بردهاند بهكار وپرنوسان پراكنده
اوضاع با را آنان سازگاري كه كردهاند كسب پيچيدهاي بومشناختي
و گرم كويرهاي دشتها ، گرم و گرمسيري جنگلهاي از ناهمگون ، زيستبومهاي
يخزده توندراهاي و جلگهها گرفتهتا ساحلي و دريايي محيطزيستهاي سرد ،
متنوعي انواع بابهكارگيري كوچنشين جمعيتهاي.ميكند تسهيل قطبي جنوب
در نهتنها محيط ، سازگاريبا مهارت و دانش به مربوط نظامهاي و فنون از
از نيزبهرهبرداري و احياء با بلكه يافتهاند ، بقا طبيعي زيستگاههاي
بهآنها خود كه زيستگاهها اين بقاي به جايگزينپذير ، طبيعي منابع
.كردهاند كمك وابستهاند ،
بر فرهنگي -اجتماعي و اقتصادي فشارهاي اخير دهههاي در اما ، ...
امرارمعاش ، الگوهاي در فراواني تغييرهاي به كوچنشيني زندگي شيوههاي
گروههاي فزاينده يكجانشيني و اسكان سنتي ، مناطق راندهشدن حاشيه به
.است انجاميده آنها شتابانمحيطزيست انحطاط و كوچنشين
شب كجاي به را خود ژنده قباي آينده ، جهان در كوچنشينان بهراستي ،
را كوچنشيني گزارش از بخش آخرين آويخت؟ خواهند قرنبيستويكم تيره
با كه يونسكو طبيعي منابع و محيطزيست پژوهشهاي ازفصلنامه نقل به
.ميگيريم پي است يافته دارآبادانتشار موزه همكاري
هدايت نسلكشي چون ويرانگري تغييرات معرض در كوچنشين گروههاي آنكه با
تغيير دارند ، قرار سنتي منابع اتمام و بيماري اثر بر شده ، نابودي
و كوچنشينان اسكان فرايند.شود ظاهر متفاوتي شكل به ميتواند اجتماعي
رفتن دست از با آن ، همراه فرهنگي و سياسي اقتصادي ، جذب يا ادغام
شيوهها و اجتماعي پيوندهاي بيرحمانه ازهمگسيختگي و آنان هويت آشكار
توام است ، خود محيطزيست در قوم هر جهانبيني پشتوانه كه دانشي و
.ميشود
به شدن رانده قيمت به اغلب شده حفظ اجتماعي ساختارهاي كه جا هر
سختترين به كه شدهاند ناگزير كوچنشينان و.است تمامشده حاشيه
نظامهاي فروپاشي و اجتماعي پراكندگي به كنند ، يا عقبنشيني مناطق
آب تغييرات برابر در را آنان واكنش ظرفيت و انجاميده آنان توليدي
سر از و كرده تجربه را آنها بارها قبلا كه زندگي ، محيط و وهوا
به شبيه پيشين قحطي و خشكسالي دوره چندين مثال ، براي)بودند گذرانده
.است داده كاهش(ساحل در 1983 ،- و 1984 1970-خشكساليهاي 1973
رانده حاشيه به اجدادي ، و آبا شيوههاي و دانش رفتن دست از اسكان ،
ساحلي ، -سوداني كشور چند در دروني ، اقتصادي -اجتماعي وتنشهاي شدن
بسياري حومه در و شده ، غذا توليد بحران و سياسي بروزبحرانهاي سبب
بار به فزايندهاي بيخانماني و فقر پناهندگان ، اردوگاههاي و شهرها از
از بخشهايي در بينالمللي جنگهاي و ستيزهها علاوه ، بهاست آورده
نظامهاي بيثباتي به ميانه آسياي و ساحلي -سوداني منطقه صحرا ،
سازماندهي جديد شكلهاي عاملگذاربه خود كه است ، كرده كمك كوچنشيني
.است شده سياسي و اقتصادي
احساس با كه شدهاند ، وابسته كوچنشينان از زيادي شمار سان ، بدين
سلامت بيثباتي به كه سنتي ، طبع مناعت رفتن دست از و وياوري بييار
ديگر ، مانند عوامل.است همراه ميانجامد ، جوامع اجتماعياين و رواني
پيدايش به نيز گروهها ، از برخي شدن وفولكلوري جهانگردي توسعه
خود كه ميزنند دامن جوامع اين بيروني و دروني ستيزههاي و فردگرايي
تغذيه ، عمومي وخامت و خودكشي الكل ، به بردن پناه حاد موارد به
.ميشود منجر مردم اخلاق و بهداشت
نظريههاي و توسعه الگوهاي آخرين به سخت كه انسان ، فعاليتهاي امروز ،
اكناف و اطراف زيستهاي محيط به خسارتي چنان است ، وابسته اقتصادي
جمعيتهاي.ناپذيرباشد برگشت است ممكن گاه كه ميكند وارد جهان
ما سياره مناطق شكنندهترين از دربرخي سنتي طور به كه چادرنشين ،
هم و تغييراتاند اين نخستينقربانيان هم واحد آن در شدهاند ، ساكن
.است مجموعهماهنگتر در كه طبيعت از نظامي شاهدان آخرين
بديهيات از برخي شناسايي به توسعه سياست دوباره تعريف به مبرم نياز
بومي ، بصيرت و درونزا دانش ارتقاي بر تاكيد:است مهمانجاميده
و تدريجي تحقق !ملي سطح جاي به محلي سطح در طرحهايبيشتر اجراي
از بهرهبرداري متعادل فنون گسترده برنامهاي ، ترويج اهداف هماهنگ
پيوند هماهنگ ، شبانكاري -كشاورزي مانند امروز ، زندگي متن در منابع
جنگلهاي نواحي در كشاورزي ، جنگلداري كاربستهاي شبانكاري ، با دامداران
.ديگر كارهاي بسياري و استوايي
مهم مشكلات از برخي ميدهند ، نشان شده ذكر تعارضهاي كه گونه همان
دروني پويايي متن درنيستند اقتصادي يا فني صرفا چادرنشينان
قومي وابستگيهاي دوباره ظهور ريشهاي تداومستيزههاي امروزي ، دولتهاي
به ميانه آسياي و ساحلي -سوداني ازمنطقه بخشهايي در را قبيلهاي و
براي كوشش و قلمروها دوباره ضرورتتعريف ويژه به كه است ، آورده وجود
حقوقي نظامهاي بعد از كه زمينرا ، به مربوط حقوق فراوان مشكلات حل
.ميدهد قرار دستوركار در است ، آمده وجود به ملي مقياس در جديد
بدين چادرنشينان زندگي بر پيشبيني قابل فشار آينده ، تشديد سال چند در
عنوان به شك تقريبابدون نشين كوچ جوامع سلامت كه بود معنيخواهد
در برخوردها اصلاح به مربوط اظهارات زدن محك براي تورنسل نوعيكاغذ
جوامع كه حالي در واقع ، در.كرد خواهد عمل پايدار ، توسعه مورد
و امروزي تكنولوژيهاي با كه هستند جوامعي نخستين اغلب چادرنشين
امروز آنها هم حال عين در ميافتند ، در معاصر اجتماعي دگرگونيهاي
يك صرفا نه آنهاطبيعت در كه ميدهند مانشان به را روشني موارد
چيزي درستي ، به بل ، گرفت بهره آن از فقط بايد كه بيگانه خارجي وجود
.وابستهايم و متعلق آن انسان ، به مقام در ما ، كه است
تكنولوژيهاي بهرهوري ، هماكنون كه بحراني پيچيده سروصداي ميان در
ميدهد ، جوامع قرار هم مقابل در را منابع كمبود و پيچيده مافوق
طنين ما همه براي كه باشند مناسبي پيام حامل ميتوانند چادرنشين
.دارد معاصري