پنجم ، شماره 1246 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 4 يكشنبه 14
|
|
تو پناه سريالدر زمينه در ملاحظاتي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
كه هم فيلمها در حتي را شادي و آسايش و خوشبختي نداريم دوست چرا
دهيم؟ نشان مردم به شده
دستاندركار و بوم و اينمرز دانشجوي يك مادر بيننده ، يك عنوان به
حضور از ميخواستم بزرگ شهر اين در ناباروري درمان مراكز از يكي
سريالهاي و فيلمها..و كارگردانان تهيهكنندگان ، مسئولين ، محترم
را پزشكي مسائل برنامههايشان در دارند خيال اگر كنم خواهش تلويزيوني
قرار تو پناه سريالدر مانند بالاتر ، آنهم از حتي يا و كنند عنوان
متخصصين از يكي با لطفا باشد ، داستان مركزي هسته پزشكي ، مسئله است
از دور آنقدر بحث مورد موضوع عمل در كه بنمايند مشورتي امر اين
.نكند جلوه مسخره و واقعيت
ژنتيك ، و ارثي بيماريهاي سل ، عفوني ، بيماريهاي جمله از بسياري علل
باعث ميتوانند...و جنگي شيميائي مواد اثر و جنگ فيزيكي عواقب
درمان قابل آنها بيشتر حاضر حال در خوشبختانه كه شوند ناباروري
علل يعني امر اين از آگاهي باخير هنوز متاسفانه برخي و هستند
ميشد بخوبي بود امكانپذير كاملا ذيصلاح افراد با مشورت با كه نازائي ،
آن از هم را سريال نهائي نتيجه بشود كه برگزيد مطلوبي ناباروري علت
ايفا را پزشكان نقش است قرار كه آقاياني و خانمها ضمنا.گرفت
.بشوند كافي توجيه زمينه اين در است بهتر نمايند
و بيمار با گفتار و كهرفتار پزشكي اخلاق بهنام است مبحثي پزشكي در
از هستندكه بسياري پزشكان كه دارم قبول راميآموزد ، او اطرافيان
را آنها بدترين تلويزيون كه دليلنميشود اين ولي بيبهرهاند علم اين
بيسوادند تنها نه كه ميكنند مراجعه بيماراني ما مركز به.دهد نشان
وقت ساعت نيم صرف با ولي نميدانند نيز را سالشان و سن حتي بلكه
مجموعه اين در آنوقت كرد ، تفهيم آنها به را بيماريشان اهميت ميشود
با عالي تحصيلات با دوجوان زندگي در حياتي و مهم مسئله اين تلويزيوني
نه و ميفهمد نه خودش حتي دكتر خانم كه ميشود مطرح فجيعي وضع چنين
.ميگويد چه كه ميداند
مورد در اين و خصوصياست و سري سندي بيماران پرونده كلي بطور
و بيمار بين فقط آن مفاد و ميكند صدق نيزكاملا نابارور زوجهاي
ذيصلاح مقامات اختيار در خاصي شرايط تحت تنها و ميماند محفوظ پزشك
پرونده كه ميبينيم اينجا در ولي.ميگيرد قرار انتظامي يا قضائي
خيابان گوشه حلبي پيت يك در آتشي در عاقبت و ميگردد بدست دست بيمار
تا داشت دانستنآنرا استحقاق واقعا كه شخصي حاليكه ميسوزددر
در آن از بعد مدتي تا حتي و وبيحاصلش كوتاه زناشوئي زندگي پايان
اين در اينمسئله با حرفهايتر قدري اگر.ميبرد بسر بيخبريمحض
شخصي معضل اين گرفتار كه زوجهائي ميتوانستبراي ميشد برخورد مجموعه
.باشد موثري راهنماي هستند اجتماعي و
در را جديدي مسائل مجموعهكه اين موضوع بگذريم ، كه مطلب اين از
سريالهاي بين در جايش و جالب بسيار مطرحميكرد جوانان زندگي
و احساسي مسائلخاليبود تلويزيون تكراري و سفارشي و كليشهاي
صرفابراساس نه و يكديگر از شناخت ازدواجبراساس جوانان ، اجتماعي
اجتماع و خانوادهها برخورد و بزرگنازائي مشكل خانوادهها ، انتخاب
پروراندن در وليمتاسفانه بود شده انتخاب بخوبي نيز اينمعضل با
پديدار داستان مسير در ديگري از پس يكي نارسائيها آن ارائه و مطلب
.نيامد بدست مطلوبي نتيجه آخرالامر و آميختند هم در شدند ،
بسيار و شده پاره خارجيتكه سريالهاي و فيلمها چرا اينكه مورد در
كه مجموعه اين ولي بزنيم نميتوانيم حرفي پينهميشوند وصله ناشيانه
قرمه قرمه چنين بايد چرا بود شده ساخته موازين و اصول كليه رعايت با
قبلا را مجموعهها اين طرح هستند سانسور مسئول كه كساني مگر بشود؟
سري يك آوردن وجود به با همه ، از مهمتر و نميكنند؟ بررسي و نميبينند
و مجموعه پاياني قسمتهاي در زيبا بسيار و احساسي و انساني صحنههاي
جوان و پير از اعم بينندگان همه كه پاياني به شدن نزديك آهسته آهسته
از احساسي و منطقي نتيجهگيري بود لازم كه آنجائي و داشتند را آرزويش
تماشاگر فرق بر پتكي همانند آخر صحنههاي دفعه يك بشود داستان اين كل
.ميآيد پائين
خالي ، صندليهاي باديدن نداشت ، برتن سفيد توري لباس دخترك اگر
مجلس كه كرد تصور ميشد شايد يخزده و محيطسرد و مغموم قيافههاي
مجموعه پاياني قسمتهاي جايشدر كه است افشار آقاي براي مثلا سوگواري
.بود خالي بسيار
بودنه كشيده بهخواستهاش رسيدن براي كه زحماتي همه با منصوري محمد
نشستهاين ميخدار برصندلي كه آدمي همانند مقصودرسيده به كه انگار
كوچولو گلناز حتي.است پشيمانشده كرده كه كاري از كه مينمود چنين
زده زل دوربين به ترسان چشمان و بهتزده قيافهاي با هم زبان شيرين و
براي موافقتش با كه مرد اين -بود گلناز بزرگ بابا بدتر همه ازبود
چنين اين چرا شد خير امر باني و باعث خانواده اين به گلناز سپردن
بزرگترها از هيچكدام كرد؟ آمد و رفت ميان اين در بيپناه و مغموم
نگهش هم (وجودنداشت جشني البته كه) جشن براي حتي تحويلشنگرفتند
به بقچه غريبانه چنين اين روزي درچنين بايد او چرانداشتند
منزل آن از اشك و بابدبختي و بگردد خانه در سرگردان روحي بغلچونان
تلخي با كه بود آن مجموعه اين سازندگان منظور كه نميكنم فكر برود؟
نهايت بود هركس از فكر اين.برسانند پايان به آنرا بزرگ بابا رفتن
.ميرساند صاحبشرا بيسليقگي
آنرا چرا شده وارد خانه اين به خوشبختي كه بگويند داشتند خيال اگر
تبريك بهم مادرها كه زماني در را مجموعه ميشد بخوبي ندادند؟ نشان
دوست كه را پاياني خودش براي بيننده هر گذاشت و كرد تمام ميگفتند
شايسته مجموعه اين براي هولناكي پايان چنين كندولي تصور دارد
دنبال را داستان اميد و نگراني با هفته هر كه مشتاقي تماشاگران
.نبود ميكردند
كه هم فيلمها در حتي را شادي و آسايش و خوشبختي نداريم دوست ما چرا
صداي آن با پراحساس و زيبا مجموعه اين چرا و دهيم؟ نشان مردم به شده
سهسال وقايع كه پذيرفت شعارگونهپايان و احساس از عاري و خشن سرد ،
از اينحالگيري داد؟ خبر زشتي و بياحساسي و اينبيسليقگي به را بعد
همين مجموعه اين سازندگان نيت آياواقعا داشت؟ معني چه بينندگان
همه چرا؟ ولي.شد سانسور قيچي قرباني هم تو پناه ويادر بود؟
بزرگ بابا بيپناهي فقط نكردند ، كه حسكنند را تو پناه ميخواستنددر
كه آنچنان را تو آيندهدرپناه در روزي ميشود آيا !!!حيف و راديديم
ببينيم؟ بود واقعا
براي.بگذارند مردماحترام عامه مشروع خواستههاي به بايد مسئولان
از و ميشوند داده تشخيص مضر كه برنامههائي و فيلمها با بشود اينكه
مشروع جانشين عملا بايد كرد مبارزه هستند نيز پربيننده و فراوان قضا
گرفتهايدراهش پيش شما كه راهي اين و كرد برايشانتهيه مطبوعي و
.نيست
و باشيم شاهد درسيما را بهتري برنامههاي آينده در اينكه اميد به
.نشوند تكرار مواردي چنين
راد نسرين