پنجم ، شماره 1249 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 7 چهارشنبه 17
|
|
زنان سياسي مشاركت موانع و محدوديتها
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مردسالارانهاست اجتماعي نظام سلطه تداوم لازمه زنان سياسي بيتفاوتي o
خود كه ميشود ظاهر زماني كلمه ، واقعي بهمعناي سياسي مشاركت o
مناسبباشد ايدئولوژي بر مبتني و ارادي گروهي ، رقابتآميز ، انگيخته ،
يادرجهت و پذيرد انجام ديگر اجتماعي گروههاي تحريك به اگر يعني
نهاد نام مشاركتسياسي را آن نميتوان باشد مستقر قدرت منافع بر تاكيد
درمقايسه و برخوردارند كمتري سياسي آگاهي از مردان به نسبت زنان o
شوهران از امورسياسي در عمدتا بيتفاوتترند ، سياسي ازنظر مردان با
با سياست درخصوص كهبايد نميكنند احساس مردان و ميكنند پيروي خود
كنند مشورت خود زنان
قدرت:بود گفته ناپلئون ، نظريهپردازحكومت (Sieyes)سييس زماني
اساس برهمين ناپلئون حكومت.پايين از اعتماد ميآيد ، بالا از
و داشت تكيه عمومي آراي بر اگرچهدرظاهر يعنيبود شده پايهريزي
اعتماد درواقع ، ولي ميدانست ، حقوقبشر آرمانهاي از برخاسته را خود
و ملي اقتدار نفوذ و بسط لازمه را حاكم قدرت به مردم اطاعت و
قدرت هرم راس در را حاكم نيروهاي و ميداد قرار خود بينالمللي
حكومت و انجاميد بهتوتاليتاريزم درنهايت رويكرد ، اين كه مينشانيد
.شد مبدل ديكتاتوري به ناپلئون
فرهنگ ، درحيطه مردمي مشاركتهاي قلمرو گسترش و افزايش تا گذشت قرن يك
و كشد بطلان خط اقتدارگرا انديشههاي براينگونه جوامع سياست و اقتصاد
تابدانجا سازد ، مطرح مدني جوامع لاينفك جزء بهعنوان را مردمي مشاركت
نهادند بنا عمومي برافكار را ملي قدرت بيستم ، قرن سياسي تئوريهاي كه
.دانستند امروز توسعهيافته جامعه ويژگي را مردم سياسي مشاركت و
لاينفك جزء مشاركت ، و ساخت مطرح خود درپي را نوسازي ، مشاركت فرايند
.شد قلمداد نوسازي
به طرحشده اهداف پيگيري در توانست شعارمشاركت نيز عمل در آيا
پيدا عيني خودمصداق واقعي مفهوم به مردمي مشاركت و يابد دست توفيق
در زنان سياسي مشاركت.ميدهند منفي پاسخ سوال ، اين به شواهد ، كند؟
.مدعاست براين شاهدي امروز ، جوامع
بدونموفقيت ، يا موفقيتآميز) داوطلبانه عمل هرگونه را سياسي مشاركت
هدف كه مستمردانستهاند يا گاهگاهي ،(سازماننيافته يا يافته سازمان
انتخاب و عمومي ادارهامور حاكم ، سياستگزاريهاي بر تاثيرگذاري آن
بنابراين ، مشاركت (1).است(كشور چه و محلي درسطح چه) سياسي رهبران
خودانگيخته ، كه ميشود ظاهر زماني كلمه ، بهمعنايواقعي سياسي
اگر يعني.باشد مناسب ايدئولوژي بر مبتني و ارادي گروهي ، رقابتآميز ،
بر تاكيد درجهت يا و پذيرد انجام ديگر اجتماعي گروههاي تحريك به
جمع با نامتناسب ايدئولوژي داراي يا و كند حركت مستقر قدرت منافع
(2).نهاد نام سياسي مشاركت را آن نميتوان باشد ، مشاركتكننده
مبنيبر سييس نظريه اگرچه مدنيامروز ، جوامع در كه است اين واقعيت
بافت ولي ميشود شمرده مردود پايين ، از اطاعت و بالا از قدرت اعمال
راه برسر كه است گرفته شكل بهگونهاي مدني ، جوامع سياسي قدرت نظام
.است ساخته فراهم جدي موانع و محدوديت زنان ، سياسي فعال مشاركت
به يا ميكند قدرت اعمال آن ، تحت كهانسان اعمالي مجموعه را سياست
جوامع در قدرت نظام ديگر ازسوي.كردهاند تعريف ميپردازد ، قدرت كسب
كه ميشود آن نتيجه.ميكند حركت پدرسالار نظام يك از تابعيت در بشري ،
بهشمار مردسالارانه پديدهاي-است قدرت آن ، موضوع كه حيطهاي -سياست
.ميآيد
بپردازند ، نيز سياسي مشاركت به اگر حتي زنان ، فضايي ، درچنين
سياسي ، فعاليت براي و ميكنند فعاليت مسلط فرهنگ اين از درتاثيرپذيري
مشغلهاي اصولا سياست كه چرا ميزنند ، تكيه مردانه ايدئولوژي بر
.دارد حكومت سياسي زندگي در كه است مردانهاي علايق تابع و است مردانه
بالا در را آن مشخصههاي كه -سياسي مشاركت اصيل شكل با متعارض اين ،
اين تبيين براي.ميباشد -است آن اوليه شرط خودانگيختگي و آورديم
.بازميگرديم ريشهها به تعارض ،
فردجوانه وجود در سياسي نشانههايجامعهپذيري اولين كه جا آن به
.سياسياست جامعهپذيري در اوليه مهمترينعامل خانواده ، .ميزند
قدرتملاحظه با فرد رويارويي در راميتوان خانواده تاثير مشخصترين
از پس ميشود ، آشنا قدرت با پدر ازطريقرفتار خانواده در كودك.كرد
خانه خارجاز قدرت با بيرون ، محيط با خانواده رفتار در كه است آن
و مقتدر حكومت داراي قرنها براي كه جوامعي در خصوصا.ميگردد مواجه
جامعه ، شكلي سياسي ساختار از تاثر- خانواده ساختار -بودهاند مستبد
كه ميآموزد خانواده در كودك ، (3).ميگيرد خود به اقتدارگرا و پدرسالار
ميشنود مسايل ، با برخورد در پسر ، .است مردانه صرفا حيطهاي اقتدار ،
قدرت ، ديگر ، بياني به.بدهي نشان ضعف خودت از نبايد مردي ، تو:كه
ضعف نقطه كردن ، رفتار زنانه و ميگيرد قرار مردانگي تلازمبا در
بدهد ، مردانه نشان خود از رشادتي دختر اگر كه آنجا تا ميشود ، شمرده
!است كرده رفتار
مردانه اقتدار تداوم درخدمت كه آناست باشد ، داشته هنري هم اگر زن ،
:گيرد قرار
هنر يك همين بس بود را زنان
نر شيران زايند و نشينند
فردي پايگاه داراي و مستقل بهعنوانموجودي زن به خانواده ، نهاد در
مطرح پدر دختر و مادرفرزند همسرشوهر ، بهعنوان بلكه نميشود ، نگاه
بهكار اجتماعي فعاليتهاي عرصه در نيز بعدها مشخصه اين و ميگردد
احراز و اجتماعي فعاليت شاخصه بهعنوان نسبي ، و سببي بستگي و ميآيد
.ميگيرد قرار عنايت مورد مسئوليت ، و پست
مرحله همين از سياسي ، وفعاليتهاي اجتماعي مسئوليتهاي جنسيتي تقسيم
و مادر با همانندسازي براي تلاشي در پسر و دختر.ميشود آغاز خانواده
جنسيتي نقش تفكيك به برخانه ، حاكم قدرت نظام بافت از متاثر و پدر ،
گزارش براساس.ميزنند دست تصميمگيريها و اظهارنظرها فعاليتها ، در
و صنعتي كشورهاي از بسياري از كسبشده اطلاعات جهاني ، بهداشت سازمان
همسرانشان توسط زنان از نيمي تا يكپنجم كه ميدهد نشان توسعه درحال
خانه در كه زماني ميدهد نشان تحقيقات نيز و ميگيرند قرار آزار مورد
اجتماعي ، چه و اقتصادي ازنظر چه ميگيرند ، قرار شوهرانشان آزار مورد
ميتوان چگونه پس.ندارند را مستقل زندگي و جدايي به اقدام توانايي
انتظار را سياسي فعال مشاركت زنان ، از درصدي تا 50 جامعه 20 اين از
داشت؟
فردي بهعنوان عملا زن جامعهپذيري ، نهاداوليه مهمترين در بنابراين ،
آتي برخوردهاي در بنابراين و نميشود تربيت كارامد ، و مبتكر مستقل ،
از كه را خودباوري و گيرد بهره خود قابليتهاي تمامي از نميتواند نيز
.باشد داشته است توسعهيافتگي نشانههاي اولين
به مردسالار ، نظام يك چهارچوب در نيز جامعهپذيري ثانويه كارگزاران
تا ابتدا از) آموزشي نظام ميان ، اين در.ميبخشند تداوم روند اين
جامعهپذيري ، ثانويه كارگزاران عمدهترين از يكي بهعنوان (عالي مراحل
باورهاي اعمال اجتماعي ، نهاد اين درميكند ايفا را عمدهاي نقش
:ميپذيرد انجام چهارمحور حول قدرتمدارانهمردانه ،
الگوي مبتنيبر ميشود ، داده آموزش درسي كتابهاي در آنچه آنكه ابتدا
اجتماعي كار حوزه به مردان آن ، در كه است كارجنسي تقسيم سنتي
فعاليت و محدودند خانه و شخصي زندگي عرصههاي به زنان متعلقندو
.ميآيد بهشمار مردانه مشغلهاي اجتماعي ،
مادرها و پدر و معلمان به كه جامعهاست در غالب تفكرات عامل ، دومين
آموزش ، تحتتاثير امر ودستاندركاران معلمان.مييابد تسري نيز
ترسيم مرد و زن فعاليت براي را حيطهاي همان درجامعه ، فرهنگي رسوبات
.بود كرده مشخص خانواده كه ميكنند
تحصيلدر سمت به را دختران درمدارس ، تحصيلي نظام ديگر ، سوي از
سيستمآموزشي ، در آنكه نتيجه.غيرمولدميكشاند و خدماتي رشتههاي
به نهايتا و نميشود داده پرورش دختر دانشآموزان كامل ظرفيتهاي
مينامند ، زنانه اصطلاحامشاغل را آن جامعهشناسان كه معيني مشاغل
.ميشود هدايت
زن مسئولان درصد و تحصيلي بالارفتنمقاطع معكوس نسبت عامل ، چهارمين
كمتر تحصيلي ، مقاطع رفتن بالاتر با زنان ، توسط پست تصدي امكان.است
تحصيلي مقاطع در مسئوليت احراز براي بيشتري شانس مردان و ميشود
.ميكنند پيدا را بالاتر
تداومفرهنگ مويد كه است شاخصي تحصيلنيز به شاغلين جنسيتي تفكيك
سال 1990 ، 14 در ايران در مثال بهعنواناست مردانه اقتدارطلب
زنان را آن درصد يعني 62 آن ميليون كه 7/8 داشت وجود بيسواد ميليون
و سواد ميزان كه ميدهد نشان انساني توسعه شاخص.ميدادند تشكيل
ثبتنام.ميباشد مردان درصد حدود 67 زنان در مدرسه ، سالهاي ميانگين
تكميلي دورههاي در و مردها درصد متوسطه ، 71 تحصيلات دوره در دخترها
زنان درصد فقط 36 كشور كل روستاهاي در سال 65 ، در.مردهاست درصد 44
كه ما روستايي دختران درصد بودهاند350 باسواد سال شش بالاي
و مادران درصد بنابراين 35 نميروندو مدرسه به هستند ، لازمالتعليم
.خواهندبود بيسواد آينده ، در درروستاها ، ما ، خانوادههاي همسران
روستاهاست ، از بيش آموزشي امكانات كهبهظاهر نيز شهري جامعه در حتي
(4).نميروند مدرسه به دختران درصد 10
ميان از و ثانويهجامعهپذيري كارگزاران ديگر آموزشي ، نظام از جدا
جنسيتي جامعهپذيري چهارچوب درهمان نيز جمعي ارتباط وسايل آنها
برنامههاي در.ميكنند حركت جامعه فرهنگ فكرو در يافته رسوب
فعاليت حيطههاي -جمعي ارتباط وسيله فراگيرترين عنوان به -تلويزيون
مشخصه فاقد و ميشود محدود شخصي زندگي چهارچوب همان در زنانه ،
.است بودن سياسي و اجتماعي
ساختنزنان فعال جهت در را مثبت تصويري نيز اجتماعي ديگر شاخصهاي
.نميكنند ترسيم سياسي مشاركت براي
افراد جهان ، كشورهاي ديگر مثل هم ما كشور در كه آن نتيجه
زيردست نقش ميرود انتظار زنان از.ميشوند جامعهپذير جنسيت براساس
حوزه در.باشند داشته دوم دست و جايگاهيحاشيهاي و كنند بازي را
نسبت زنان دنيا ، مختلف جوامع در آمار ، براساس خانوادگي ، فرديو روابط
از مردان با مقايسه در و برخوردارند كمتري سياسي آگاهي از مردان به
پيروي خود شوهران از سياسي امور در عمدتا بيتفاوتترند ، سياسي نظر
خود زنان با سياست خصوص در بايد كه نميكنند احساس مردان.ميكنند
زندگي مسايل به بيشتر بلكه نيستند ، سياسي موجوداتي زنان.كنند مشورت
نگرشي بيشتر سياست به نسبت و علاقهمندند اجتماعي يا خصوصي
:آمريكايي جامعهشناس گفته بهواقعبينانه تا دارند اخلاقگرايانه
آن نتيجه دارد ، وجود امورسياسي در شوهر و زن ميان كه كاملي وحدت
نظرات همان صرفا زنان نگرشهايسياسي موارد از بسياري در كه است
(5).است شوهرانشان
اجتماعي ، نظام تداوم لازمه زنان سياسي بيتفاوتي كه است اين واقعيت
هر به برزنان مردان سلطه و است مردسالارانه جنسي و فرهنگي سياسي ،
انفعال.است سياسيانسان تاريخي انكارناپذير واقعيتهاي از يكي دليل ،
(6).باشد سلطهاي چنين نتيجهمنطقي ميتواند تنها نيز زنان سياسي
و تودهها مشاركت سطح از زنان سياسي مشاركت وقتي ميبينيم كه اينجاست
سياسي مسووليتهاي احراز و نخبگان سطح به عمومي افكار حوزههاي
حفظ آن ابزارنگارانه ديدگاههاي قالب ميشود ، كشيده نيز واجتماعي
مردانه اقتدار خدمت در و ميپذيرد تاثير مردانه قدرت نظام از و ميشود
كه آنجا ولي ميشوند انتخاب كمتر زن مسوولين درجامعه ، اگرچه.درميآيد
قضايي و قانونگذاري اجرائي ، مختلف سطوح در زن مسوولان انتخاب بر امر
غيره ، و نسبي وابستگيهاي مثل پارامترهايي به توجه بدون ميگيرد ، قرار
عنايت مورد كار صوري نقش حالات ، بيشتر در و نميپذيرد انجام گزينش
به ميشودو محدود زنان مسايل صرفا حوزههاي به حركت يا ميگيرد قرار
.نميرسد كلانتر مسايل سطح
افكار چهحوزه سطح ، دو هر در زنان سياسي مشاركت اگرچه نتيجه در
و عمل ابتكار عنصر وليفاقد دارد ، ارادي ظاهري نخبگان ، و عمومي
هنوز.ميشود گرفته كار به مردانه اهداف جهت در نوعا و است خلاقيت
آن با همراستا و متن در و دارد الحاقي نقش توسعه ، ادبيات در زن كلمه
تجريدي صورتي به توسعه و مثلزن مقولههايي قالب در و نميگيرد قرار
كشورمان ، زنان سياسي مشاركت تاريخي سير.ميگردد بررسي انتزاعي و
.مدعاست اين مويد
مشروطيت و تحريمتنباكو جنبش با مردم سياسي مشاركت ما ، كشور در
وجود موجود قالبهاي در يا مشاركتسياسي ، آن ، از قبل.ميشود آغاز
و تبعي حركت ، دو اين در زنان سياسي مشاركتمحدودبود يا و نداشت
جنبش هيچگاه و بوده -روشنفكران و علما -اجتماعي گروههاي از پيروي به
.است نميآمده شمار به زنان خاص
رضاخان زمان اسكندري ، در محترم توسط كشورمان در زنان سازمان اولين)
اسكندري محترم زندگي تاريخچه در.پاگرفت وطنخواه نامنسوان به
بوده فراماسيونري شبكه عضو و آدميت انجمن اعضاي از پدرش كه نوشتهاند
ميكرده عمل زمان آن سياسي جريانات از تبعيت در انجمن ، اين و است
نبودن ، خودجوش و جريانات از تاثيرپذيري سبب به بنابراين (7)(است
.گيرد قرار سياسي مشاركت رايج تعريف چهارچوب در نميتواند
عمدتا يا زنانه ، سياسي حركتهاي و زنان جمعيتهاي بافت نيز آن از پس
نظام با ضديت جهت در هم اگر يا بود ، نمايشي و تبليغاتي دولتي ،
.نميرفت شمار به زنانه و نداشت مستقل بافتي ميكرد ، حركت شاهنشاهي
مفهوم به زنان سياسي مشاركت فوق ، صورت دو از كدام هيچ در بالطبع ،
.كرد جستجو نميتوان را كلمه اصيل
حاضر باشيفتگي زنان اسلامي ، انقلاب شكلگيري و پديداري مرحله در
زنان اقشار ساير دوشادوش سنتگرا ، زنان حضور مقدس ، ظهور اين در.شدند
بر حاكم قدرت نظام بافت تركيب و گرفت خود به شرعي كاملا جنبه
.داد تغيير را خانواده
تا.گرفت قرار قدرتمذهبي تحتالشعاع مردانه ، قدرت (خانه محيط) يعني
زنان كرد ، نفي را مذهبي قدرت مردانه ، اقتدار خانهاي ، در اگر كه آنجا
.ايستادند آن برابر در
شكل زنان سياسي مردمي ، مشاركت مشاركت و انقلاب شدن نهادينه مرحله در
از ديگري نوع نظام ، ساختار در تحولاساسي.گرفت خود به ديگري
عرصه در مردمي عظيم تودههاي سياسي مشاركت كنار در سياسيرا مشاركت
و ساخت مطرح اسلامي جمهوري نظام از پشتيباني و انتخابات و تظاهرات
مشاركت و قضائيه و مجريه مقننه ، قواي سطوح در مسئوليت پذيرش آن ،
اين اعمال جهت در توجه قابل تلاشهايي اگرچه.بود تصميمگيريها در فعال
زمينهساز و ميگيرد انجام و گرفت انجام زنان براي مشاركت از گونه
معادلات در تغيير به ولي است ، بوده زمينه اين در مهمي تغييرات ايجاد
توفيقي به عملا موارد ، از بسياري در بنابراين و نيانجاميده قدرت
.است نيافته دست كامل
، بر(ره)امام حضرت انقلاب ، رهبر اسلامي ، انقلاب شكلگيري ابتداي از
رده مسوولين همينراستا ، در و كردند تاكيد زن سياسي فعاليت و مشاركت
رهبري معظم مقام تاكيد شاهد نيز امروز جامعه در.كردند تلاش نيز بالا
و 56 اصول 3 ، 8 در قانوني ، نظر از.هستيم زنان سياسي فعال مشاركت بر
سرنوشت تعيين در (مرد و زن از اعم) مردم عامه مشاركت بر اساسي قانون
شده تاكيد خود سياسي سرنوشت تعيين در انسانها حاكميت و خويش سياسي
اسلامي ، جمهوري اجتماعي و اقتصادي فرهنگي ، توسعه اول قانون در و است
فنون و علوم و تربيت و تعليم عمومي ، فرهنگ كيفي ارتقاي و كمي گسترش
فرهنگي ، اجتماعي ، امور در زنان بيشتر مشاركت طريق از جامعه در
زن شخصيت متعالي ارزشهاي و شئونخانواده حفظ با اقتصادي و آموزشي
رشد روبه روند شاهد نيز اجرا مرحله در.است گرفته قرار توجه مورد
كه داشت اذعان بايد ولي جامعهايم ، در سياسي ابعاد در زنان مشاركت
فراگير سياسي مشاركت شاهد نميتوانيم مردانه ، قدرت ساختار تغيير بدون
.باشيم جامعه در زنان
بايد نيز زنان ، تنگنظريهارا سياسي مشاركت راه سر موجود موانع بر
را عرصه گاه فشار ، نيروي بهصورت ولي ندارد ، حاكميت اگرچه كه افزود
كه اينجاست.ميكند تنگ زمينه اين در سالم حركتهاي پيجويي براي
تمام آن ، در كه -مذهب به استناد با امروز ، جامعه زن وقتي ميبينيم
-(اتقيكم عندالله اكرمكم ان) تقواست برتري ، ملاك و يكسانند افراد ،
در ريشهدوانده قدرت نظام بافت زمينه در ديدگاهها برخي خواهاناصلاح
ميدان به مذهب ، قالب در مردانه ، اقتدارطلبي ميشود ، جامعه فرهنگ
.ميپوشاند لباسشرع را وعرف ميآيد
آيه در واژهقواميت مفهوم علما ، از بسياري كه حالي در مثال ، براي
،(8)ميدانند نفقه دادن بر ناظر را عليالنساء قوامون شريفهالرجال
كنشهاي و فردي روابط حيطه در تنها نه را آن مردانه ، اقتدارطلب تفكر
مردان بودن قوام به بلكه ميداند ، صادق خانواده نظام درون در متقابل
اجتماعي و سياسي تسلط و ميدهد سياسي و اجتماعي لعاب و رنگ زنان ، بر
زن ، براي امن نقطه كه آن نتيجه ، .ميكند شرعي تبيين را زنان بر مردان
-شخصيه فقهي مسايل حيطههاي در جز -زن علمآموزي و ميشود قلمداد خانه
(9).ميشود شمرده غيرلازم
ديني ، مسايل صاحبنظران رايج نظرهاي اختلاف در فكري جناح يك عملا يعني
پاسخگويي كه ميگيرد كار به و ميكند طرح را چيزي آن
.باشد مردمدارانهاش تمايلات
.ميزند دامن روند اين به نيز زنان خودجوش تشكيلات نبود
ميكند ، ولي طي را رشدي روبه روند زنان ، سياسي حركت اگرچه آنكه نتيجه
و حقوقي رفعموانع اينكه به عنايت با.روبروست جديدي موانع با همچنان
زنان مشاركتسياسي گسترش به لزوما تدريجي ، اجتماعي نوسازي
زنان ميتوان كه است ساختقدرت تغيير با تنها ميرسد نظر به نميانجامد ،
كه عقيدهاند اين بر صاحبنظران امروزه.ساخت فعال سياسي لحاظ از را
فرهنگي ، روانشناختي ، ويژگيهاي به زنان سياسي بيتفاوتي ساختن محدود
انگاشتن ناديده موجب سياسي ، عوامل نقش به بيتوجهي و جامعهپذيري نوع
نحوه و سياسي قدرت ساخت بيشك.است زنان سياسي مشاركت اصلي مانع
و است اهميت بالاترين داراي زنان ، كردن غيرسياسي در آن ، به سازماندهي
در تغيير بدون آن رايج مفهوم به سياسي زندگي در زنان مشاركت اگر
و رنگ اگرچه ميانجامد ، بهزنزدايي شود ، پياده مردانه قدرت ساختار
.داراست را سياسي فعاليتهاي حيطه در زنان لعاببكارگيري
صدر رويا
جامعهشناسي -آفتاب2 نشر سالكي ، حسين مشاركت ، -پينوشتها1
نوشته جامعهپذيري ، مفهوم بررسي -ني 3 نشر بشيريه ، حسين دكتر سياسي ،
دكتر توسعه ، و زن -اسلامي 4 تبليغات انتشاراتسازمان كمالي ، علياكبر
دي 1372 و آذر زنان مجله شاديطلب ، ژاله
سياسي ، جامعهشناسي -6E.Nordlinger, the working class tories-50
سياسي مشاركت بر اسلامي انقلاب تاثيرات -ني 7 نشر بشيريه ، دكترحسين
شماره 1564 روز زن -شهريور 69 8 كيهان 6 شجاعي ، روزنامه زهرا زنان ،
موسويبجنوردي آيتالله با مصاحبه
نصيري مهدي با مصاحبه شماره 1562 روز زن -9