پنجم ، شماره 1250 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 8 پنجشنبه 18
|
|
سياسي احزاب اهداف و ماهيت خاستگاه ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
به منجر اجتماعي نيروهاي شكلبندي درباره نظري مباحث طرح:اشاره
شرايط.شد خواهد سياسي جامعه منازعات در گروهها و احزاب بيشتر شناخت
زمينه است ، سياسي تشكلهاي جدي حضور شاهد كه ايران اسلامي جامعه كنوني
را سياسي گروههاي و احزاب قانونمندي و ماهيت تحليل و ترسيم براي لازم
موضوعات درباره اين از پيش كه مباحثي ادامه در.است كرده فراهم
كتاب نهم فصل شماره اين در كردهايم ، مطرح احزاب به مربوط گوناگون
جهت را سياست علم انديشمندان از يكي بلوندل اثرژان تطبيقي حكومت
عزيز خوانندگان تقديم سياسي احزاب اهداف و ماهيت عميقتر تبيين
.ميكنيم
مقالات سرويس
بيست و نوزده قرون مهم و دستاوردهاينوين از يكي سياسي احزاب
به كه دستاوردي ميشوند ، جديدمحسوب نظامهاي دستاورد آنها.هستند
دموكراسي ليبرال نظامهاي همدر اول ، نظر در حداقل آشكار طور
تاثير نيز دو هر در و رژيمهاياقتدارگرا در هم و ميكنند فعاليت
بدون ميكنند سعي معاصر ديكتاتوريهاي از برخي تنها.دارند بهسزايي
سختي به نيز آنها چه اگر كنند ، اداره را خود جامعه سياسي احزاب
به سياسي احزاب.دهند ادامه وضع اين به كوتاهي مدت براي ميتوانند
جامعه زيربناي هستند ، منازعات با درگير نهادهاي مهمترين اينكه دليل
به آنها:هستند گانه دو چهرهاي داراي نتيجه در ميشوند ، محسوب نوين
مباحثههاي در نظر اظهار امكان و ميكنند كمك قانوني منازعه انجام
مناسبي ابزار حال عين در ميكنند ، فراهم را عقيده ابراز عمومي ، مثل
نيز منازعات سركوب براي حاد ، موارد در واقع در يا و كنترل براي
در.است مبهم خيلي چيست آنها زياد بسيار اهميت علت اينكه.هستند
مشروعيت ريشه به ابهام اين اگر حتي بيبديلهستند ، واقعا آنها واقع
.برگردد آنها
در چرا اينكه) كاركردشان و (آنها ساختار) احزاب تشريحي بررسي از قبل
ضروري ،(ميكنند رقابت يا و ائتلاف يكديگر با متفاوت سياسي نظامهاي
نوين حكومتهاي با بويژه احزاب چرا كه كنيم توجه نكته اين به است
اينكه بويژه شود ، بررسي احزاب ماهيت است ضروري همچنين.شدهاند عجين
جامعه ديگر گروههاي ساير با شباهتهايي و تفاوتها چه تشكلها اينگونه
تحميلي ، صورت به گاهي و نمايندگي شكل به گاهي آنها چرا و دارند
قدرت اجتماعي مباني بررسي.ميشوند سياسي گروهبنديهاي متعادلكننده
با ارتباط در دو آن كه بخشي در چه آنها اهداف همچنين و احزاب
.دارد زيادي اهميت يكديگرند از مستقل كه بخشي در چه و يكديگرند
معاصر جهان در سياسي احزاب
احزاب گسترده حضور
سياسي زندگي مهم جلوههاي از يكي سياسي احزاب گفتيم ، كه همانطور
گروههاي متعدد انواع دور بسيار گذشتههاي از چه اگر.هستند معاصر
رم مانند بودهاند ، نيز پايدار و يافته سازمان گاهي و داشته كوچكوجود
روش يك عنوان به اما رنسانس ، دوره ايتاليا شهرهاي در يا و باستان
سياسي منازعات در شدن درگير با نوزدهم قرن اواخر از احزاب قانونمند ،
نوزدهم قرن سياسي تئوري مشخصه كه گروههايي برعكس.ميشوند شناخته
و اروپا در ابتدا احزاب شد ، كاسته آنها اهميت از بهتدريج و بوده
در.شدند قوي و يافته توسعه دنيا سراسر در بهتدريج و امريكايشمالي
حكومتهاي در بلكه ليبرال حكومتهاي در تنها نه احزاب روند ، اين
ظهور كشور حفظ براي لازم ابزار عنوان به نيز اقتدارگرا و نابرابرگرا
ابزار آگاهانه بعدها و تصادفي طور به ابتدا حزبي تك نظام.كردند
ساختارهاي ساير از موثرتر كاملا و شد رژيمها استقرار براي مناسبي
سياسي احزاب.كرد نقش ايفاي بوروكراسي و ارتش مانند اجرايي يا سياسي
مانند بودند شده شناخته حزب بدون سازمان عنوان كهبه كشورهايي در حتي
خواهيم بخش اين در كه همانطور واقع در.شدند عمل وارد اجرايي بخش يك
به نسبت نيز متفاوتي درجات كه تحزب نوع دو اين بين تمايز ديد ،
در احزاب نقش استكه اين امر حقيقت.نيست مشخص كاملا دارند ، يكديگر
.دارند يكديگر با كمي تكثرگراشباهت و تكحزبي سياسي نظامهاي
سياسيمعاصر نظامهاي مشترك يكيازجلوههاي به احزاب حاضر حال در
درطول كه بهطوري نيستند ، جا همه وجوددر اين با شدهاند ، تبديل
كه) جهان كشورهاي پنجم يك تا يكچهارم بين بيستم قرن دوم نيمه
ادامه حزب فاقد رژيم حكومت تحت (ندارند يكديگر با شباهتي مسلما
هم آميز اغراق ظاهرا كه جهاني آمار به توجه با.دادهاند حيات
و سنتي نظامهاي:ميشوند تقسيم نوع دو به حزب فاقد هست ، نظامهاي
نظام.است حزب فاقد نظام يك سنتي نوع قطعي بهطور و نظامي ، رژيمهاي
تحت آنها سياسي زندگي كه ميدهند حيات ادامه كشورهايي در سنتي سياسي
نيز آنها تعداد و ميشود اداره شبهمستبد يا مستبد پادشاهان سلطه
در نظامها اينگونه بيشتر سال 1980 حدود تا.است انگشتشمار
كاهش حال در آنها تعداد البته كه بودهاند هيماليا و شبهجزيرهعربستان
آنها.نيستند حزب بدون دقيقا نظامهاي جهتي از نظامي رژيمهاي.است
احزاب اما ميبرند بين از را احزاب ظاهرا و هستند حزب ضد كل در
چنين سرگذشت نهايت در ميكنندو رشد خودجوش و بيسروصدا صورت به نوعا
.ميشود تمام حكومت كنترل براي حزبرسمي يك ايجاد به رژيمهايي
كه هستند ، بهطوري معاصر جوامع مهم چهرههاي از يكي نظامي رژيمهاي
هستند (حكومتي نظامهاي و) احزاب آسيبشناسي براي بحثي قابل نمونه
.بدانيم حزبي حكومت مناسبيبراي جايگزين را آنها اينكه بدون
امااهميت هستند نوين جوامع ويژگيهايمشترك از يكي احزاب چه اگر
و حزب سياسيداراي نظامهاي بين اينكه.يكساننيست جا همه در آنها
تمايز بايد بلكه نيست ، كافي شويم ، قائل تمايز حزب فاقد نظامهاي
بين بايد همچنين.شويم قائل تكثرگرا و تكحزبي نظامهاي يبن دقيقي
شكل درست آنها در احزاب و بوده پرقدرت احزاب داراي كه رژيمهايي
اين به مثلا شده ، محدود آنها در احزاب كهتاثير آنهايي و گرفتهاند
تمايز شدهاند ، ايجاد مصنوعي بطور و حكومت بهوسيله احزاب آن كه علت
كه همانطور ميكند ، تغيير زمان طي در احزاب تاثير البته.شويم قائل
كه همانطور همچنين و رويداد اروپا در نوزدهم قرن طي واقع در
كشورها از بسياري در احزاب قدرت احتمالا كه ميكنند استدلال اكنونبرخي
.است يافته كاهش
در چرااحزاب كه نكته اين بررسي از احزابقبل شدن فراگير علل
يك به است لازم هستند ، قوي چرا دارند ، وجود دارند ، واگر وجود جا همه
در شدهاند ، فراگير معاصر جهان در احزاب چرا:دهيم پاسخ مقدماتي سوال
علت به نميتواند امرصرفا اين.بودند نادر بسيار گذشته در كه حالي
حكومتهاي از بسياري كه چرا باشد دموكراسي ليبرال شدن فراگير
سر در بايد را امر اين دلايل.هستند احزاب به متكي نيز اقتدارگرا
در موجود منازعات شناختن رسميت به:يافت نوين جهان مشخصه
يعني كهوحدت عقيده اين و حكومت براي مردم با پيوند جامعه ، ضرورت
.قدرت
رسميت به را مسائلي حكومتي حاكمان كه ميكنند ظهور هنگامي احزاب اول ،
دفاع آنها از يا كرده ترويج را آنها ميخواهند احزاب كه ميشناسند
جامعه ، از ساختارهاي كل يا و سياستها به است ممكن مسائل اين.كنند
آشكار بهطور است كهممكن مسائلي.شود مربوط آن ، سازماني ديدگاه
از بسياري مانند)باقيبماند مسكوت يا و گيرد بحثقرار مورد
اجتنابناپذير پنهان ، آشكاريا مسائل ، وجود اما.(نظامهايتكحزبي
اينكه بهدليل سنتي درجوامع.هستند آميز منازعه آنها چراكه است
بدون دولتهاي شكل به ميتواند حكومت نميكند ، پيدا عيني جنبه منازعات
.بماند باقي حزب
ميبايستبا سياسي نظام و حكومت كه دارند وجود جاهايي در احزاب دوم ،
حتي مشروعيتموجوديتش ، براي حكومت وقتيكهكند برقرار پيوند مردم
اتصال حلقههاي ميكند ، پيدا احتياج مردم با بهپيوند تبليغات ، حد در
آمد بهوجود دليل اين به احزاب شكلگيري لزوم.مييابد توسعه مردم با
ميتوانستند ارتش ، از بيشتر خيلي بويژه گروهها ، ساير از بيش احزاب كه
هرم پايين و بالا بين و يابند توسعه منطقهاي و محلي شعبات شكل به
يك مردم با پيوند به حكومت نياز بنابراين.كنند برقرار ارتباط قدرت
.است نوين جهان مشخصه
بلوندل ژان:نوشته
حسيني نقوي سيدحسين:ترجمه
دارد ادامه