پنجم ، شماره 1251 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 10 شنبه 20
|
|
قيمتي؟ چه به هدف ، به رسيدن
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
مقصد به رسيدن براي انحرافي راه نبايد مثبت ، اهداف به دستيابي در
شود پيموده
هدف به رسيدن براي افراد برخيموارد در كه ميشود موجب وجودرقيب
.رود بيرون رقابت گردونه از رقيب تا بزنند حركاتي به مشتركدست
ديده مختلف افراد ازسوي اهداف ساير از بيش قدرت كسب براي خطا اعمال
ميشود
را قابلتوجهي مبلغ خير يكامر در اينكه از ميباليد برخود ز.آقايخ
و ميكرد توجه خوب ديگران نگاه به.بود كرده اهداء عروسبيبضاعت به
بود ، شده دوخته بهوي تمجيد و تحسين ازروي نگاهها اين اينكه از
.ميكرد غليان رضايتش
تنها:گفت و گشود سخن به خودلب دوستان و همكاران از چندتن كنار در
.كردم كاري چنين بهخاطرخدا
نيكوكاري جلسه پايان از پس.رسيد گوش به حاضران تحسين صداي باز و
تشكيل دامادبيبضاعت و عروس چند براي مبالغي بهمنظورجمعآوري كه
:كرد زمزمه همكارش و دوست درگوش ز.آقايخ بود ، شده
خريداري عيد از قبل هفته چند كه را اجناسي ديروز.ميكند كمك خداوند
اين به توانستم امروز و.فروختم قيمت برابر سه به بودم كرده انبار و
!است خير هدف.كنم كمك جوان چند
براي خيريه بنياد يك از كسيكه سينه به رد دست ق.آقايع پيش چندي
مراجعه او به محرومان امور به دادن سروسامان بهمنظور جمعآورياعانه
وجه در بلندبالا چك فقره يك در را قابلتوجهي مبلغ و نزد بود ، كرده
.داد او به همگان ديدگان درمقابل و كشيد خيريه بنياد
هرگاه وليدارد هم ثروتقابلتوجهي.است بسازبفروش ق.آقايع
و ميكند استفاده نامرغوب مصالح از آنقدر ميفروشد ، و ميسازد خانهاي
خود طوري سال پنج از پس خانهاش كه ميگذارد كسر و كم مصالح آن از يا
.شده ساخته كه است سيسال گويي كه ميدهد نشان را
ديده كه آن باطن والا ساخت زيبا را خانه بايدظاهر كه ميگويد او
موقتي سرپناه يك و قشنگ خانه بهدنبال مشتريها درثاني.نميشود
!بادوام خانه نه ميگردند ،
خير امور در ميكند كسب كه باپولهايي ميگفت كه شنيدم ق.آقايع از
.خداست رضايت جلب هدفش و شركتدارد
بد ابزار خوب ، هدف
ديد ، خواهيم نگاهيبيفكنيم خود اعمال به و باشيم واقعبين اگر
دست ياناخواسته خواسته خود ، هدف به رسيدن مابراي از هريك روزانه
.است مخدوش آن بهنوعيماهيت كه ميزنيم اعمالي به
بلكه ميشود ، انجام عملي نيستچه مهم كه توجيه بااين افراد برخي ولي
.دارند كردنديگران متضرر در دايمي نگرشي است ، ونتيجه هدف مهم
براي ما اعمال و ابزار و وسايل:ميگويد اجتماعي مسايل كارشناس يك
.باشد مثبت جنس از بايد خود ، مثبت اهداف به رسيدن
و منفي اگر خود هدف به برايرسيدن عملي هر انجام:ميكند تاكيد وي
اين اجتماعيميشودو مناسبات ريختن بههم موجب ناشايستباشد ،
عمل هر پيوستن بهوقوع دچارخدشهميشود ، زيرا مناسبات و ارتباطات
.داشت دربرخواهد اجتماعي منفي بازتابهاي ناشايست و خلاف
روحي بامشكلات فرزندش آنكه مادريبهخاطر يا پدر كه توجيه اين عمدتا
در كه است نگرشي ميدهد ، كاريرا هر اجازه او به نشود تربيت ورواني
مادرها اين هدف بپذيريم كه درصورتي.ميشود ديده خانوادهها از بسياري
تربيت شايستهاي بهنحو فرزندانشان دارند قصد و بوده خير پدرها و
تربيت براي آنها ابزار كه بپذيريم بايد نيز را واقعيت اين شوند ،
كودك يا نوجوان يك كه داشت توجه بايد زيرا نامناسباست ، فرزندانشان
ممكن شرايطي هر در و بود نخواهد مصون انحراف از هيچگاه جوان يك يا و
ابزارهاي با هدايت و كنترل.سازند منحرف را آنان كه باشند كساني است
مادران و پدران تا شود موجب ميتواند تنبيه موارد برخي در و تشويق
.دهند تحويل جامعه به شايستهاي فرزندان
به رسيدن براي را انحرافي نبايدراه فرد مثبت ، هدف به دستيابي در
و اشتباه كار انجام با بودكه خواهد سادهلوحانه اين.مقصدبپيمايد
.يابيم دست متعالي و مثبت هدف بتوانيمبه ما خطا
خود همكار از دهد ، انجام ارحامرا صله مهم امر آنكه براي شخانمف
جلسه اوبگويد به گرفت ، اداره در را او سراغ كسي تااگر ميخواهد
كاري ساعت زمانيكه را وي خروج تاساعت ميگويد وي به همچنين !دارد
ساعت ، دو از بيشتر يا ساعت دو وي كه درحالي.بزند رسيد بهاتمام
.ميكند ترك را خود كار محل زودتر
فرض كه درصورتي داشت ازذهندور نبايد نيز را واقعيت از جنبه اين
شويم ، خطا راههاي به متوسل آن به رسيدن براي و مثبتباشد هدف كنيم
مثبت ارزش زيرا افكندهايم خطا و اشتباه به ترديد هيچ بدون را خود
.ميگيرد قرار منفي اعمال تحتالشعاع بهشدت ما اهداف
باشد ، خير است ممكن كه خود بههدف تا ميشويم خلاف عمل مرتكب ما وقتي
شوند زيان و ضرر دچار ياافرادي فرد يك كه شدهايم موجب دستيابيم ،
چنين كه كساني عمدتا.شود پايمال آنان اجتماعي و حقوقفردي يا و
نتيجهاعمال از تا هستند فراري راه هميشهبهدنبال ميانديشند ،
بهعنوان تاكنون ابتدا از كه اخلاقي اصول تمامي.بگريزند خود ناشايست
انجام از پرهيز هدف با است ، شده تعيين انساني حقوق و اجتماعي قوانين
شده تدوين بشر سعادت به دستيابي و ناصواب و خطا و خلاف عمل هرگونه
.است
سودانگاري يا نفع اصالت مذهب
در ميل استوارت وجان بنتام كهجرمي ميبينيم تاريخي بررسي يك در
يك عنوان به سودانگاري اخلاقي يانظريه نفع معروفاصالت نظريه
.دارند توجه اعمال نتايج و آثار به فلسفيتنها نظريه
مطلوب نتيجه به منتهي كه است درست عملي صورتي در ميگويد نظريه اين
آن ضررهاي از كمتر عملي ، سودمند نتايج و آثار كه صورتي در و شود
.ميشود محسوب نادرست عملي باشد ،
اين بر ايراداتاساسي و انتقادات دانشمندان و فلاسفه از بسياري
.گرفتهاند نظريه
كاملا و غيراخلاقي عملي جهان تمامي سوي از هيروشيما اتمي بمباران
وقت سياستمداران نظر از كه صورتي در ميشود ، تلقي انساني ضداصول
هدفي اين كنند ، جلوگيري جنگ ادامه از ميخواستند آنكه دليل به امريكا
و ساختند مبدل خاكستر به لحظه يك در را نفر هزار چندين و بود مطلوب
.نمودند مواجه صعبالعلاج بيماريهاي جدي خطر با نيز را آينده نسلهاي
يا نفع توجيهاصالت تنها وحشتناكي عمل چنين انجام براي كه حالي در
.بود امريكا وقت سياستمداران دست در سودانگاري اخلاقي نظريه
خير ، قدرت ، منفعت ، از نوعي به دستيابي براي افراد اين مسير حقيقت در
خود محاسبات در افراد اين.ميگذرد خطا و انحرافي مسير از صواب و لذت
براي و سود عدهاي براي آنان عمل نهايت در كه ميشوند اشتباه مرتكب
.دارد همراه به تباهي و ضرر ديگر بسياري
!رقيب
به را خود سعي سازمانيتمامي پست يك به رسيدن براي ح.آقايم وقتي
خود ، رقيب عليه غيبت و چاپلوسي چونتملق ، شيوههايي با تا بست كار
سرزنش مورد را وي بشدت همكارش كند ، كسب مديرشاعتباري نزد
.قرارداد
به كنم پيدا دست سمتموردنظر به اگر:گفت همكارش پاسخ در ح.آقايم
را آنان و كرد نخواهم اجحافي هيچگاه افرادزيردستم و خود كارمندان
و مثبت آنافكار بر علاوه.ميكنم ياري خصوصيشان زندگي درمشكلات
قابل سازماني سمت آن به دستيابي با تنها كه ميپرورانم سر در را خيري
.اجراست
و مديرمربوطه سرنگوني براي كه تمهيداتي تمام:كرد اضافه وي
خاطر به باشد نادرست اگرهم ميدهم خرج به سمت آن به خود جايگزيني
!ميپرورانم درسر كه است والايي اهداف
.است خويش هدف به فرد دشوار دستيابي براي عوامل مهمترين از يكي رقيب
هدف به رسيدن براي افراد موارد از برخي در كه است زماني چنين در
در ولي.بدررود رقابت گردونه از رقيب تا ميزنند حركاتي به دست مشترك
تا گذشتهاند حريف نفع به خود حق از جوانمردان بارها ما اصيل فرهنگ
از.نكنند ضايع حسد و حقد كينه ، با را جانگذشتگي از و ايثار حلاوت
و خود تنها كه هستند كساني حسود افراد ما اسلامي فرهنگ در ديگر سوي
پله را ديگران باشند ، داشته توجه بيآنكه دهند قرار رامدنظر خود هدف
.كردهاند ضايع را آنان و دادهاند قرار خود پيشرفت
بر موانعي فرد برخياوقات در تا ميشود موجب هدف به دشوار دستيابي
آگاهي فرهنگ ، اطلاعات ، داراي فرد كه درصورتي لذا ببيند خود راه سر
ضرر به قدرت يا و هدف به رسيدن جهت باشد ، بالايي بينش درنهايت و
در.نميدهد قرار افترا و تهمت مورد را آنان و نميكند عمل ديگران
و آگاهيها مجموعه از فرد اگر يعني.است صادق نيز آن عكس كه حالي
نحو به مشكلات با مقابله در را لازم قدرت و باشد تهي انساني والاي بينش
.ميزند غيراخلاقي اعمالي به دست نبيند ، خود در صادقانه و مطلوب
!همسايه براي ولي است خوب مرگ
ضربالمثل اين !برايهمسايه ولي است خوب مرگ:گفتهاند قديم از
تنها و ندارند را خود ديدن قدرت كه كسانياست بينش بارز مصداق
.ميدهند قرار انتقاد و سرزنش مورد و ديده را ديگران
موردنظر درمجلس كه فردي عدهاي ، خنداندن براي كساني مثال طور به
فرد ميشوند موجب و قرارميدهند تمسخر مورد را دارد حضور نيز
مضحك و بد خاطرهاي ببرد ، لذت موردنظر ازجلسه آنكه جاي به موردنظر
كنار و درگوشه عمدتا حركات اينبگذارد باقي خود ذهن در جلسه آن از
حريم كه پينميبريم موضوع اين به ما كه حالي در ميشود ، ديده فراوان
.است ديگران خنداندن يا خنديدن لحظهاي از مهمتر فرد ، هر شخصيتي
به روانشناسان ديدگاه از خلاف عمل پنداشتن ساده:ميگويد روانشناس يك
مثبت هدف يا و عمل يك با وي خلاف عمل ميكند تصور فرد كه است دليل اين
از ناشي تصوري چنين كه حالي در.بود خواهد بياهميت مثبت ظاهر به يا
.يافت خواهد دست سود و نفع به نهايت در فرد كه است اين
ايثار
شده نهاده هرانساني فطرت در شايسته اعمال و پسنديده خصائل اولويت
به دستيابي دليل به حتي غيرمنطقي انجاماعمال كه دانست بايد و است
واقعمخالف در و باشد داشته توجيهي نميتواند هم خير منطقيو هدف
.است انساني وجدان نداي و فطرت با
فرمولهاي درستمخالف خودگذشتگي از و جانفشاني ايثار ، چون مفاهيمي
.است نفع اصالت و فلسفيسودانگاري نظريهپردازيهاي در موجود
يكتا خالق به هرچهبيشتر نزديكي اصلي هدف ايثارگرانه ، نگرش اين در
فرهنگ در مادي اهداف و ابزارها همچنين.ميباشد وي خشنودي و رضايت و
.ميشود مبدل ارزشي و معنوي اهداف به خودگذشتگي از و ايثار
در.يافت تجلي دفاعمقدس سال هشت دوران در ما كشور در ايثار مفهوم
حركت بزرگترين جان ، اهداي قيمت به ملي اسلاميو حيثيت از دفاع حقيقت
.ميشد محسوب ما عصر و جهان در ايثارگرانه
كه را ايثار دلاورمرداندرس اين از بياموزيم و آوريم بياد خوبست
به را يعنيجان الهي نعمت مقدس ، بزرگترين و خير هدف به رسيدن براي
.داشتند خالقتسليم
به دستيابي بزرگتربراي يا و كوچكتر ابعاد در ما از هريك حال هر به
ديگران حقوق تضييع قيمت به كه دستزدهايم اقداماتي به خود اهداف
ياامور و منفعت و سود قدرت ، به دستيابي آيا ولي.انجاميدهاست
عملي هر به دست كه كند توجيه را ما اعمال و ما حد آن تا ميتواند خير
.است منفي پاسخ بيترديد بزنيم؟ قيمتي هر به
سليماني رامين