پنجم ، شماره 1252 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 11 يكشنبه 21
|
|
سياسي مشاركت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
:اشاره
شده پذيرفته امري توسعه درحال كشورهاي بيشتر در مردم مشاركت مروزه
و روندرشد ادامه جهت سياسي نظامهاي زيرا.تلقيميشود ضروري و
توانايي بايد سياسي نظامهاي.مردمدارند همراهي به نياز خود توسعه
و باشند داشته سياسي فعاليتهاي در را سياسي نيروهاي دادن شركت
.نمايند جذب آمدند ، گرد مختلف تشكلهاي در كه را نيروها اين بتوانند
مشاركت قواعد و اعمال وچگونگي كيفيت در هنوز موضوع اهميت عليرغم
از برخي.وجودندارد سياستمداران و محققان مردم ، نظرميان اشتراك
مغرب اجتماعي و فكري مناسبات و تحولات برخاستهاز را مشاركت محققان
اينگونه خاص را آن برخيسياستمداران اساس اين بر و ميدانند زمين
مردم اجتماعي و سياسي مشاركت نه كه است بديهي.جوامعميپندارند
در آن بكارگيري در گريزي نه و است غرب از شده هدايت و برخاسته
.هست مختلف كشورهاي
سپس و شده روشن اينمفهوم تعريف تا است آن بر قصد مقاله اين در
عوامل سپس گيرد ، قرار بررسي مورد مشاركت وزمينههاي جلوهها انواع
.ميشود تحليل و تجزيه آن براي عمده موانع و مشاركت افزايش در موثر
مقالات سرويس
مشاركت مفهوم از متعددي سياسيتعريفهاي مشاركت ماهيت و تعريف
در دادن راي به رامحدود سياسي مشاركت برخي است شده سياسيارائه
و دولت سياستهاي از حمايت اعلام راهپيماييها ، در شركت انتخابات ،
موارد بر علاوه ديگر عدهاي و ميدانند كشور سياسي مقامهاي با همگامي
با تماس اخبار ، به دادن گوش و خواندن روزنامه چون رفتارهايي فوق
سياسي و اجتماعي امور به كه را تشكلهايي در عضويت و دولتي ادرات
.ميآورند حساب به سياسي مشاركت از جلوههايي ميپردازند
منظور تا ميگردد ارائه اينمفهوم از تعريف يك موضوع شدن روشن براي
هرعمل سياسي مشاركت تعريف اين براساس.تفهيمشود آن از
يا دورهاي سازمان ، بدون يا يافته سازمان ناموفق يا موفق داوطلبانه ،
عمومي امور اداره عمومي ، سياستهاي انتخاب بر تاثير براي مستمر ،
.ميباشد ملي يا محلي حكومت از سطحي هر در سياسي رهبران انتخاب
به سياسي مشاركت اولاينكه دارد ، وجود بارز جنبه سه فوق تعريف در
و فكري وانگارههاي ذهني احساسات و شد تعريف (رفتار)عمل يك صورت
فعاليتها بودن داوطلبانه بر تاكيد برنميگيرد ، دوم در را دروني
حق شهروند كه ميگذارد براين را اصل تعريف اين اينكه سوم و ميباشد
انتخاب توانايي آن در و دارد را سياستها و رهبران گزينش و انتخاب
امكان و توانايي هم و دارد انتخاب آزادي فرد هم يعنياست مطرح نيز
تكذيب يا تاييد به صرفا فرد اگر اساس اين بر.داراست را عملي چنين
در ياشركت و حكومت فرمان و مشيها و خط و كانديداها (نه يا آري)
.شد نخواهد تلقي سياسي مشاركت وي عمل بپردازد اجباري راهپيماييهاي
سطوح در سياسي بامقامهاي ميتواند فرد شد گفته كه آنچه بر علاوه
سياسي گروههاي در عضويت و تشكيل به برقرارنمايد ، تماس مختلف
احزاب ، براي انجامتبليغات به كند ، اقدام (قانون براساس)
مراكزدولتي استخدام به بپردازد ، نظر مورد خطمشيهاي و كانديداها
عمل جامه سياسي حزب يا دولت ازطرف شده ارائه برنامههاي به درآيد ،
كه درراهپيماييهايي و بدهد راي همهپرسيها و انتخابات در بپوشاند ،
كه ايناست نيز فعاليتها اين از هدف.كند ندارند ، شركت خشونتآميز جنبه
اداره در و پرداخته عمومي وبرنامههاي مشيها و خط و انتخابات به مردم
.بپردازند رهبرانسياسي انتخابات به و نمايند شركت امورعمومي
كشورهاي همه در اندازههايمتفاوت و شكلها به سياسي مشاركت امروزه
در.است كميتمكان و كيفيت در آنها تفاوت اما.چشمميخورد به جهان
از است ممكن مشاركت تحقق معين ، دربارهموضوعي نيز كشور يك داخل
تعداد براساس.باشد ديگر جنبههاي از واقعيتر و بيشتر جنبهها بعضي
سياسي تصميمهاي گرفتن در و ميكنند شركت سياسي فعاليت در كه كساني
نسبتا كميت بايد معمول طور به.ميشود تعيين مشاركت كميت دارند نقش
ارزيابي را آن كيفيت بتوان تا باشد داشته وجود نيز مشاركت از بالايي
مشاركتي چگونگي و كمال زاييده كه است مهمي اصل مشاركت كيفيت.كرد
.ميپذيرد انجام كه است
سياسي مشاركت انواع
از دستهبندي چند سياسيميتوانيم مشاركت تعريف از استفاده و توجه با
:دهيم سياسيارائه مشاركت ،
و مسالمتآميز بهمشاركت سياسي مشاركت تقسيم اول ، دستهبندي
:غيرمسالمتآميز
در قانوني و مشروع ازروشهاي كه معنا آن به مسالمتآميز مشاركت
عمومي ادارهامور عمومي ، سياستهاي انتخاب براي نظامسياسي چارچوب
يا غيرمسالمتآميز مشاركت در حاليكه در ميشود استفاده آن مانند و
.ميشود استفاده هدف به دستيابي براي غيرقانوني روشهاي از خشونتبار
مشاركت عمل و بيان براي كانالهايي و راهها كه جوامعي در معمولا
اساس براين.ميآيد پيش مشاركت دوم شكل باشد ، نداشته وجود قانوني
مشاركت نوعي نيز ميشود اعمال خاصي گروههاي يا مردم طرف از كه خشونتي
در را اعمال اين است ممكن مسالمتآميز مشاركت.است سياست امر در
طرف از كه برنامههايي گذاشتن اجرا به سياسي ، گروههاي تشكيلبرگيرد
با تماس دادن ، راي حكومت ، براي كار است ، شده تنظيم حكومت و حزب
مقابل ، درسياستها و كانديداها براي تبليغات و اداري دستگاههاي
كودتا ، مسلحانه ، جنگهاي سياسي ، آدمكشي شامل غيرمسالمتآميز مشاركت
انقلاب سرانجام و اعتصابات تظاهرات ، و شورش نظامي ، گروههاي طغيان
.است مدنظر اول نوع مشاركت فقط مقاله اين در البته.ميباشد
دسته دو به را مشاركتسياسي علميتر و دقيقتر دستهبندي يك در
مشاركتمنفعلانه مصاديق ميتوان كه ميكنند فعالانهتقسيم و منفعلانه
را فعالانه مشاركت مصاديق و ديد مشاركتغيرمسالمتآميز در بيشتر را
نوع دو اين تفكيك مبناي آنچه.كرد مشاهده مسالمتآميز مشاركت در
مشاركت در روانشناختي اضطرار نوعي وجود باشد ، ميتواند مشاركت
.ميباشد فعالانه حركت در انساني تدبير و تعقل انتخاب ، قدرت و انفعالي
و قاعده خلاف صورتهاي و نابسامان حالت به منفعلانه مشاركت اساس اين بر
به كه ميشود اطلاق انساني خلاقيتهاي و عقلي استعدادهاي با غيرمتناسب
مشاركت منفي وجه به وسيعتر بعدي در و سياسي مشاركت از انفعال صورت
بخصوص و خرابكاريها شورشها ، جمله از خشونت با همراه اعتراضآميز
.مييابد تجلي سياسي نظام با مخالفت در چريكي يافته سازمان گروههاي
و تقاضا فعالانه مشاركت گفتدر ميتوان مشاركت ، نوع دو اين تمايز در
نه منفعلانه مشاركت در حاليكه در دارد ، وجود نظامسياسي از حمايت
فعالانه مشاركت در ميگيرد ، صورت حمايتي نه و است مطرح تقاضايي
به مربوط محاسبات از كه دارد وجود رفتار بودن عقلاني از جلوههايي
در ميگردد ، ناشي جامعه كلان سطح در گوناگون منافع بين منطقي تعامل
عاطفي جنبه كه ميشود ناشي اضطراري وضعيتي از منفعلانه مشاركت حاليكه
از برخي.ميباشد متفاوت مشاركت نوع دو مصاديق اينكه سرانجام و دارند
نامزد دادن ، راي سياسي ، حزبهاي در مشاركت فعالانه مشاركت مصاديق
مشاركت و داوطلبانه انجمنهاي يا سياسي حزب ايجاد شدن ، مختلف مناصب
ميباشند سياسي مقامهاي جابجايي و مختلف مشيهاي خط تغيير براي نهادين
جلوهگر قانوني مشاركت عدم صورت به منفعلانه مشاركت جلوههاي حاليكه در
.ميشوند
تداوم منفعلانه مشاركت كهچرا است اين ميشود مطرح اينجا در كه سوالي
ميكنند مطرح را خود خاص نظرات محققان سوال اين به پاسخ در مييابد؟
روند انداختن تعويق به:ميشود اشاره آنها از برخي به كه
مشاركت نكردنزمينه فراهم و سياسي نظام توسط مردمي مشاركتجويانهفعال
گسترش در حكومتها آمادگي عدم يا وآمادگي حكومت توسط سياسي سالم
و ملي همگرايي رشد از قبل سياسي مشاركت گسترش.دارد تاثير نوعمشاركت
از قبل همچنين نهادين و منسجم و خودجوش ساختارهاي ايجاد از قبل
موازنه ايجاد جهت مردم سوي از لازم توان كسب و مدني جامعه شكلگيري
و موجود واقعيات بين فاصله وجود با سرانجام و حكومت و خود بين قدرت
مشاركت از.ميشود منفعلانه مشاركتهاي پيدايش باعث موعود انتظارات
و حمايتي مشاركت شده ، دستكاري مشاركت مانند نامهايي با منفعلانه
.ميشود ياد نيز مجهول مشاركت
بهعنوان است ، گرفته مشاركتصورت انواع و اشكال از ديگر دستهبنديهاي
يكپارچهكننده مشاركت مشروط ، مشاركت به تقسيممشاركت نمونه
اين جمله از محلي مشاركت مشاركتابزاري ، توسعه ، مشاركت ،(همگرايي)
آن شكل تا ميدهد نشان را مشاركت هدف بيشتر كه ميباشد تقسيمبنديها
.را
شامل كشور يك در سياسي مشاركت سياسيجلوههاي مشاركت جلوههاي
گروههاي و احزاب آزادي ، فعاليت وجود دورهاي ، انتخابات برگزاري
رعايت و گروهي رسانههاي در انتقادها و ديدگاهها وطرح بيان سياسي ،
.ميباشد مردم سياسي حقوق
كه كنند احساس مردم آن كهبراساس است ارزشمند زماني سياسي مشاركت
آنان.است افزايشيافته مسائل به تاثيرگذاري براي قدرتسياسيشان
در مستمر بطور و روزمره سياسي مسايل ارتباطبا در كه ببينند بايد
راي و انتخابات.دارند نقش كشورشان سياسي فضاي تحول يا و شكلگيري
جامعه يك افراد.ميآيد بحساب سياسي مشاركت جلوههاي از يكي تنها دادن
حمايت در راهپيماييهايي انتخابات ، روزهاي در محدود را خود نقش نبايد
مشاركت يك در.ببينند آن امثال و دولت خارجي و داخلي سياستهاي از
و احزاب در خود تشكل آزادي مردم براينكه علاوه فعالانه و واقعي سياسي
هر در كه كساني و زمامداران هستند ، دارا را صنفي و سياسي سازمانهاي
و گردهمايي به را افراد بايد دارند ، اجرايي و سياسي مسئوليتي سطحي
آنان با مشورت از نيز خود كرده ، تشويق (مخالف يا موافق) نظر ابراز
.نمايند استفاده تصميمگيري در
براي محدوديتي سياست رادر مردم دادن دخالت نبايد سياسي مقامهاي
از سياسي مقامهاي به سياسي فشارهاي بايد.آورند خودبحساب فعاليت
منتخب سخنگويان و ميكنند فعاليت قانون چارچوب در كه گروههايي جانب
حوزه كه است زماني واقعي مشاركتشود وارد هستند شدهاي شناخته جمع
در غيرمستقيم و مستقيم بطور مردم دربربگيرد ، را جامعه از وسيعتري
دستگاههاي و كنند شركت ميشود مربوط جامعه به كه تصميمهايي گرفتن
و داشته وجود كشور قانوني قدرت قلمرو در تصميمگيري مراكز بر نظارت
سياسي مقامهاي كردن وادار توانايي و شده خاص مورد دو يا يك به محدود
.باشند داشته مشي خط تغيير يا اتخاذ به را
ابزارها بودن فراهم عليرغم سياسي مشاركتمشاركت شرايط و زمينهها
مشاركت موفقيت درجه.بروزنميكند واقعي صورت به هميشه وجلوههايش ،
شناخت براي.باشند فراهم بايد كه دارد مختلفي بهشرايط بستگي
اين ميرسند نظر به ضروري شرايط اين شناخت و توجه فعال ، مشاركت امكان
حد تا گروهبنديها اين هرچند.ميگيرند جاي عمده گروه چند در شرايط
يكديگر با مشترك رابطههاي داراي شرايط اما هستند ، طبيعي زيادي
.هستند
مشاركت اقتصادي شرايط
بايد باشند داشته سياسيمشاركت فعاليتهاي در بخواهند كه كساني
ازرفاه درجهاي به و باشد برآورده نيازهاياقتصاديشان حداقل
داشته را سياسي مسايل پرداختنبه فرصت تا باشند رسيده اقتصادي
يك عنوان به اقتصادي رفاه حداقل كرد ادعا اساسميتوان براين.باشند
مردم تلاش تمام كه جامعهاي در.است لازم سياسي مشاركت براي ضروري شرط
سياسي امور در مشاركت باشد ، زندگيشان مادي و اوليه نيازهاي رفع براي
امور در مشاركت از را مردم اغلب اقتصادي نارضايتيبود خواهد مشكل
مشاركت در اقتصادي ، مشكلات و فقر.ميدارد باز انتخابات جمله از سياسي
.ميكند اختلال ايجاد سياسي
قانوني شرايط
وجود كشور يك قانوناساسي در كه ميشود اصولي به مربوط شرايط اين
عمل طوري بتوانند آنان تا ميكند محافظت حقوقشهروندان از و دارد
آزاد جويند ، شركت كردن حكومت فرايند در باشد قرار اگر كه كنند
تشكيل اجرايي ، و سياسي مقامهاي از انتقاد بيان ، آزادي حق.باشند
شرايط اصلي نمونههاي سانسور بدون نشر و قلم آزادي اجتماعات ، آزادانه
در مشاركت لازمه كه را آزاديهايي بايد قانون هستند ، برقانون مبتني
پشتيباني زمينه اين در مردم كوششهاي از و كرده فراهم است سياسي امور
كه را ابزارهايي از استفاده آزادي بايد قانون منظور اين براي.نمايد
سياسي مقامهاي گوش به را خود صداي بتوانند شهروندان آنها طريق از
يا و سياسي مسئولان به پيشنهاد براي لازم زمينه و نموده اعطا برسانند
.كند فراهم را برنامههايشان با مخالفت
دارد ادامه
شبكلايي عنايتي علي