پنجم ، شماره 1254 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 13 سهشنبه 23
|
|
النبي نهي 2- روزحجيتعرف يادداشت
عنالغرر
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و آن به پاينبدي ضرورت و حجيتعرف بيان از پس ديروز ، يادداشت در
به كه جايي در بهويژه - ازعرف تخلف و عدول بودن نكوهيده درنتيجه
نامزدهاي نام اعلام نحوه -است درآمده الزامآور حقوقي رويه صورت
.دانستيم رعايتعرف عدم از مصداقي را رياستجمهوري
عرفي ترتيب بهرعايت موظف شرعا و كشور ، قانونا وزارت كه آنجا از
عدول حقوقي آثار بررسي كهبه برآنيم امروز يادداشت است ، در بوده
كم دست يا- تعلل يا امتناع بر علاوه بيترديد ، .بپردازيم وظيفه اين از
بدين و ميشود خطرناك بدعتي موجد كه قانوني وظايف انجام در -بيدقتي
آنجا از ;است انتظامي رسيدگي مستوجب درنتيجه و اداري نظم مخل لحاظ
ارباب حتي- همگان و برانگيخته ما جامعه در شبهههايي اقدامي ، چنين كه
همدلي و وحدت به است ، ممكن و واداشته انتقاد و اعتراض به را -رسالت
تحقق براي كشور نياز ضروريترين كه - مسئولان و مردم متقابل اعتماد و
ما مردم راسخ اراده و همبستگي تجلي و بيگانگان برابر در ملي اقتدار
آسيب-است رياستجمهوري دوره هفتمين سرنوشتساز انتخابات برگزاري براي
فراموشي به اجتماعي آسيبشناسي بعد از را مسئله بررسي نبايد رساند ،
.سپرد
كند با انتظامي ، -اداري يا اجتماعي بهجايآثار كه برآنيم همه ، اين با
را بهعرف عمل از عدول حقوقي آثار فقهي ، عناوين از بعضي در كاوي و
.كنيم بررسي
است ، رايجشده چهرهها و جناحها از عملبعضي و بيان در آنچه برخلاف
پاسخي با كشور ، وزارت طبعا و است برائت بر كهاصل معتقديم جدا ما
-است فضيلت كه- خطا به اعتراف ضمن ميتواند شده ، مطرح شبهات به درخور
.نمايد ثابت را خود برائت
نام كشور ، ترتيب وزارت كه -است كهشده- شود مطرح شبهه اين اگر اما
ديد معرض در و درصدرليست را كسي كه داده بهنحويقرار را نامزدها
مردم معرضراي در -انتخابات وبراساستحليلالفبايي- درنتيجه و
ذيل در را نامديگري يا !بنشاند رياست مسند رابر او و دهد قرار
كاهش را او انتخاب خودامكان زعم به و آورده نامنامزدها سياهه
بدان بايد كه بود خواهد اتهامي ايراد و برائت نفي معناي به اين دهد ،
.كرد خواهند چنين محترم مسئولان قطعا و شود داده پاسخ
وكساني دارد خود دل در را خود انتخابات ، نقض الفبايي تحليل گرچه
ديگر كساني و نياوردهاند راي كه بودهاند نامها سياهه درصدر درگذشته
كافي گاهي وآ هوشياري از ما مردم وگرچه !!آوردهاند و بوده ذيل در
اندي و چهارصد از نامها تعداد كاهش دستكم ، بار ، اين و برخوردارند
(جمهوريفعلي رياست انتخابات)چهارنفر به (پنجم مجلس انتخابات در)
تحليل بهآن معتقدان حتي ميگذاردو برابرديدآنان در يكجا را همه
درك را كهايننكته باشند خوشباور اندازه تااين كه است بعيد هم
و راي بر وتاخرها تقدم اين تاثيرگذاري امابافرض نكنند
است؟ نشده حق نقض بهراستي آيا رايدهندگان
حكم و رانده سخن ما عظام فقهاي مادي ، ازحقوق معنوي ، كمتر حقوق درباب
به بيشتر ما معنوي ، علماي حقوق در كه ميرسد بهنظر.صادركردهاند
احكامي وجود شك ، بدون اگرچه ;وقانون فقه و حقوق تا اخلاقميگرايند
بسياري در كه همچنان كرد ، انكار نميتوان معنوي حقوق باب در را
نامزدي همچنين ، .كشيد نميتوان اخلاق و فقه ميان دقيق مرزي موارد ،
دانسته رياستجمهوري مقام احراز شايسته را او اساسي ، قانون كه كسي
اگرچه كه است حقي -است نگهبان محترم شوراي آن ، تشخيص ميزان و- است
مادي حقوق مصاديق از ميتواند بيگمان ، اما دارد غلبه آن معنوي جنبه
قاعده دو به ما رو ، اين ازباشد -هردو خاء ، فتح و بهكسر- منتخبان
است شده مطرح مادي حقوق باب در بيشتر چند هر كرد خواهيم اشاره فقهي
بلا ظاهرا فوقالذكر ، توضيحات با بهويژه معنوي ، حقوق به آن اماتعميم
.است اشكال
ولاضرار قاعدهلاضرر مشمول نامزدها ، نقضحقوق آيا كه است اين سئوال
امام جمله از و فقها از برخي را كهضرار گفتنياست نميشود؟
جنبه كه-ضرر برخلاف و دانستهاند وسختي حرج و اهمال و تضييق ره ، راحل
معنوي دارايجنبه را آن -دارد مادي نتيجه در و جاني يا مالي
ناظر بلكه ندارد ضررشخصي به اختصاصي اينقاعده براين ، علاوه.شمردهاند
از اعم-شرعي احكام كه است آن ونشانگر است فراگير و عام ضررنوعي به
را لاضرر قاعدهاست نوعي و عمومي ضرر نفي مبتنيبر -وضعي يا تكليفي
دال كه دانستهاند تسليط برقاعده ونيز اوليه ادلهاحكام بر مقدم حتي
.است آن اهميت بر
به رايدهندگان هدايت نامزدها ، نام وتاخر تقدم از هدف اگر همچنين
يا قاعدهغرر اقدامي ، مشمول چنين آيا بودهاست ، خاص انتخابي
علاوه ديگر ، روايات و النبيعنالغرر روايتنهي كه !غرورنميشود؟
ترديدي و است آن صحت ادله از ديگر ، دلايل بعضي و اجماع و بناءعقلا بر
.نيست فقها از هيچيك نزد اينباره در
يا تمويه كهباعث شود صادر شخصي از هرگاهعملي قاعدهغرر براساس
ضامن شخصغار شود ، آنمترتب بر زياني و ضرر و باشد شخصديگر فريب
و علم بدون اگر حتي عملي ، چنين كه شود دقتبود خواهد خسارت جبران
نيازي افعال ، عنوان صدق كه چرا نميشود ، منتفي ضمان گردد ، صادر قصد
.نيست شرط هم قصد و عمد كه همچنان ندارد ، علم به
مردم آگاهانه انتخاب روي تاثيري چنيناقدامي ، كه معتقديم ما اگرچه
هدف اگر حتي يا شد گفته كه باشد بوده آن نيت چنانچه اما داشت نخواهد
مصداق بگذارد ، تاثير مردم راي بر مالا ولي نباشد دركار سوئي نيت و
باشد ، نداشته اثري اگرهم و بود خواهد مذكور فقهي قاعده دو از تخطي
ضرر دفع و تهمت مواضع از دوري براي كه است فرض كشور وزارت بر بازهم
تنشهاي و شبههها همين ايجاد آن ، اقل و -واجباست عقلا كه- محتمل
شود ثبت ملت اين تاريخ تادر برآيد جبران و تصحيح است ، درصدد اجتماعي
و بهخطا ولو- را بدعتي و تخطي هر هوشيارما ، و متعهد مسئولان و كهمردم
.برنميتابند -باشد سهو
.است كافي اصلاحي چنين برايانجام زمان گفتيم ، كه چنان و