پنجم ، شماره 1255 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 14 چهارشنبه 24
|
|
زن مقام منزلت و شان و زندگي شيوه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
و درماني مراكز در كه كساني تمام و پزشك يك كنار در زندگي
است موهبت يك ميكنند كار بيمارستانها
ازدواج پزشك يك با هرگز كاش اي عنوان ، تحت مطلبي تاريخ 17/1/76 در
.گرديد منتشر و چاپ همشهري روزنامه شماره 1223 صفحه 7 در نميكردم ،
است ، رسيده چاپ به مردم نامههاي صفحه در مطلب اين اينكه به توجه با
شود تحليل خوبي به مطلب كه شد ديده لازم چون و تهيه آن براي پاسخي
.گرديد مطول قدري
ازدواج مقدمات كه بودم انساني علوم رشتههاي از يكي دوم سال دانشجوي
بهيار آن و شد برگزار كنكوري روزها همان در.شد فراهم بهيار يك با
رسم و اسم از نه الف.س خانم برخلاف اما.شد پذيرفته پرستاري رشته در
مشروح عاشقي و عشق نه و تخصص كرناي و بوق از نه و بود خبري دكتري
طول در صحبتي نه و باشد متواضعانه رفتار به مستند كه الف.س خانم
بلكه آسايش ، بدون و پايدار غير زندگي و آينده سختيهاي از آشنائي مدت
.بود اوخدا با معامله فقط و خدا بر توكل تنها
به و داده رخ الف.س خانم براي خواستگاري ايام در كه آنچه خلاف بر
بودند درآورده جا از را در پاشنه مهندس و دكتر ايشان نوشته و گفته
منصبي و مقام صاحب هيچ بيپيرايه و ساده بهيار آن بجز من زندگي در
ستاره و سواري ابر و خيال درآسمان پرواز وعده يكديگر به كه نبود
جراحي دستيار آن با زندگي الف.س دوشيزه كه همانطور و بدهيم شكاري
.كردم انتخاب بهيار باآن را زندگي منهم كرد انتخاب را
زندگي معني روز سه تنها نه آن از پس و كردم ازدواج وقتي حال هر به
فهميدم زود خيلي و.رفتم عسل ماه به را روزها تمامي بلكه رافهميدم
قول به آري.است شيرين چقدر ايثارگر و ساده بهيار بايك زندگي كه
.س جدا كار ، صبح عصركار ، كار ، شب كشيك ، ميان در روز يك -الف.س خانم
روبهرو جنازه يك با ميآيند خانه به كه وقتي است ، نوشته درست الف
خانم و ديروز الف.س دوشيزه !همسر؟ ايشان گفته به يك با تا هستيم
نه و دارد زدن حرف رمق نه ايشان همسر كه است گفته راست امروز الف.س
خواب شام وسط افراد قبيل اين آري ميهماني ، و رفتن بيرون حوصله
بر را خوابيدن و كردن استراحت و كشيدن دراز لحظهاي گاهي حتيميروند
.ميدهند ترجيح لذيذي شام هر
فرياد خستگي شدت از درخواب همواره بنويسد كه است كرده فراموش الف.س
با توام خوابشان بيماران ، درد و زجر صحنههاي ديدن بواسطه و ميزنند
و خواب روحي و جسمي خستگي و ندارند آرامي خواب اصولا و كابوساست
.است گرفته آنها از را خوراك
او زيرا ندارد را فعلي شرايط در كار ادامه به احتياجي هيچ من همسر
.شود منتقل جراحي بخش از ميتواند بدهد ، شغل تغيير راحتيميتواند به
و بپزد آش و بدهد ميهماني و برود ميهماني و خانهبنشيند در ميتواند
يك از و است هنرمند كه چرا كند ، انتخاب آزاد شغل ميتواند.بدهد سور
وي هنر از نزديكان فراغت اوقات در و است خبرهتر كار كهنه آرايشگر
.ميبرند بهره
گوي مرباجات و شكلات و كيك و شيريني تهيه در و ندارد حرف وي خياطي
.است ربوده بلاد ديگر و تبريز و يزد قناد خلفاي از را سبقت
الف.س خانم همسر مانند و دارد انگيزه پ.پ دكتر آقاي مثل او اما
ميكنم را خود تلاش نهايت الف.س همچون منهم لذا و دارد دوست كارشرا
.سازم فراهم را همسرم رفاهروحي تا
حقوقياش شخصيت داردو تعلق من به حقيقي شخصيت بعد در تنها كه همسري
من شهادت به و ميكند تزريق جامعه به را وحيات دارد تعلق بهجامعه
مباركه سوره از شريفه 32 آيه دوم بخش براي صادقي همسرشمجري
حياط را محترم نفوس انسان جان حرمت و وحي پرتو در كه است المائده
.جميعا الناس فكانما احياها من و.ميكند زنده را مردم و ميبخشد
و ميكند شركت خود درس كلاسهاي در الفس همسر مانند منهم همسر آري
به چيزي ميشودو قبول و ميدهد را خود امتحانات پدكترپ آقاي مانند
.است نمانده تحصيل از وي فراغت
نسبتا شهرستانهاي از يكي در مشترك زندگي اول همان از ما خوشبختانه
عمق به الف.س مانند كه نشديم منتقل جائي به و ميكرديم محرومزندگي
از كار هم حالا و بود كار شب و اول ، روز روز همان از.پيببريم فاجعه
بر چون نبوديم ، تنها هرگز الف.س برخلاف اما.است شده بيشتر اول روز
.بوديم كرده معامله او با و كرده توكل خدا
ميديدم خداوندي عنايت و لطف مشمول حد از بيش را خود من دليل همين به
.كنم تحمل را موجود وتنهاوضعيت تنها نبودم مجبور الفومانندس
را انسانيت مفهوم كه ميكنم زندگي انساني با بودم كرده درك چراكه
و حيات كه كردهام انتخاب همسري بودم خوشحال و ميفهمد و فهميده
او متري يك فاصله در كه نيست گوسفندان گله در گوسفندي همچون زندگياش
.كند نشخوار آسوده او و بكشند همنوعي گلوي بر كارد
و جمع را خود بحث پزشك ، يك كنار در زندگي افسرده شارح الف ، .س خانم
خانوادههاي و پرداختهاند نتيجهگيري و جمعبندي به انتها در جورو
مخاطب دستوري علامات مجموعه از نقطه دو رابا بخت دختراندم و عزيز
:كه نمودهاند فرسائي قلم مردم همه زبان از ديگر بار و دادهاند قرار
و آسايش از سرشار و سعادتبار و شاد زندگي يك خواستار مردم همه بله ،
!ميباشند آرامش
:ميكنم پيشنهاد الف -خانمس غيرمنطقي نظريات به توجه با روي هر به
شخصيت از پزشكي نظام سازمان رابطه اين در و حقوقي سازمانهاي 1ـ
پاسخي نميتواند مادي نظر از اگر و كند دفاع جراحان و حقوقيپزشكان
.باشد آنها براي معنوي پشتيبان يك لااقل بدهد فرزانگانجامعه اين به
از را اصلاحات هستند بانوان حقوق احياء دنبال جامعه در كه كساني 2ـ
واحد بنياديترين براي مهلكي سم تفكراتي چنين.كنند شروع افراد اين
.است خانواده يعني اجتماع
مهندسي وظيفه كه زن مقام منزلت و شان در تفكري شيوه چنين آيا 3ـ
ميباشد؟ دارد عهده به را انسان
يعني رياضي رشتههاي از يكي دوم سال دانشجوي كه است سزاوار آيا 4ـ
دكتر بنام حقوقي شخصيت يك كردن درست براي كه نفهمد الف.س خانم
است؟ شده سرمايهگذاري انساني نيروي اين ريالدر ميلياردها
و دكتر خواستگار همچون مسائلي طرح جاي به كه نرسيده آن وقت آيا 5ـ
دختران و خانوادهها به و شود مطرح اخلاقي ارزشهاي امثالهم ، و مهندس
نظر در را اصالت و وجدان و اخلاق و انسانيت ابتدا كه شود توصيه
بگيرند؟
در كه است كساني خدمتگزار من همسر ميكنم افتخار كه اين پايان در و
آن مراجعين تمامي تقريبا كه ميكند كار درماني مركز و بيمارستان
است ميبوسيده را آنها دست كف اسلام عظيمالشان پيامبر كه هستند افرادي
افتخار.ميداند آنها كار مرهون را ملتها حيات (ره) خميني امام و
به خود همسران كنار در كه است دختراني و زنان خدمتگذار همسرم ميكنم
درد نيستند ، باسواد و نرفته دانشگاه اگر و مشغول خانگي توليد و كار
.است نگرفته ازآنها را چهارتا دوتا ، دو ، ساده محاسبه قدرت بيدردي
زجر و درد از داستاني هستم غذا هم همسرم با وقت هر كه ميكنم افتخار
.ميباشد روزمرهاش غذاي دائمي چاشني اشكش كه دارد تعريف براي بيماري
محفوظ نام