پنجم ، شماره 1256 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 15 پنجشنبه 25
|
|
!!شد تمام خوردن آب مثل چيز همه
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
دوبار قبلا چرا:(مرد به رو) قاضي خانواده دادگاه راهروهاي در
بودي؟ داده طلاق تقاضاي
ميكنه؟ دستي خودشپيش كه نميدونستم بترسونمش ، ميكردم فكر:مرد
خصومت.گرفت بهتري تصميم ميشد اما شد ، تمام چيز همه خوردن آب مثل
تمام در تامل و تفكر با.ميشود ومفيدي موثر تصميم هر اجراي مانع
.كرد پيشگيري فردا پشيماني از ميتوان زندگي لحظههاي
دادگاه به همديگر از جدائي براي كه را مادراني و پدران وقتي
و زندگي چاه و راه ميخواهند ايشان آيا ميپرسم خود از ميبينم ، ميآيند
ياد ديگران و خود جوانان و فرزندان به را شوهرداري و زنداري رسم
بدهند؟
داماد و عروس يا فرزندانشان آينده همسر انتخاب در ايشان آيا
شد؟ خيرخواهند واسطه و راهنما خانوادهاي ،
نزديك از بعد مردي و زن زناشوئي پيوند رشته كه پذيرفت ميتوان چگونه
مال سر بر ظاهرا و بيهوده مگوي بگو يك با مشترك زندگي دهه سه به
شود؟ پاره دنيا
آسان چه كه ميبينيد بزنيد ، قضائي مجتمعهاي به سري روز هر اگر اما
.مييابد پايان ديگري شوهر زنو زندگي مشترك فصل گران ، ولي
وجهالمصالحه چهبسا كه باشند هم فرزنداني فرزنديا ميان اين در اگر
پدر نزد در باشند داشته موثري اظهارنظر حق بيآنكه گيرند ، طرفينقرار
.شد خواهند يكي خواستن و داشتن از محروم هرحال به و مادر يا
عمومي دادگاه -
ميخواهد طلاق زن ، :خواهان -
.خانم شوهر:دعوي طرف -
طلاق با هم شما نظردادن ، داوراتون كه جور اين:(مرد به رو) قاضي
موافقي؟
عرض.گذاشتم ميون در هم خانومم با كه شروطي به مشروط البته ، :مرد
به سرمايهام وجزو كارمه به مربوط كه كالاهائي و لوازم سري يه من كنم
.بدهند پس بايد و دارم نياز خانومه دست و ميياد حساب
و بزرگدستشه انبار يه.باشه خانوم خود پيش كجاست؟بايد حالا
.گردونه بر بايد.اونجاست هم وسايل
جائي يه ميدونم فقط.ندارم اطلاعي من.نيست ميگن كه طور اين:(زن)
.نيست من پيش و توقيفشده دادستاني توسط كه بوده
.كردم منتقل شما بهنام اونجارو من ميكني؟ كتمان چرا خانوم:(مرد)
.شماس دست هم مداركش و اسناد همه
.ونداره نداشته سند ميگن كه جائي اون اصلا قاضي آقاي
براشون سند منطقهبگيرن ، اون ساكنين از مبلغي يه بود قرار:(مرد)
.بشه صادر
كدام هيچ درواقع ميشود ، بدل و رد مرد و زن بين كه حرفهائي
است ، شده تشكيل آن براي جلسه كه موضوعي و دادگاه اين با ارتباطي
خانوادگي مسئله و است مطرح توافقي طلاق موضوع اولا كه چرا.ندارد
از پيش باشد داشته دعوي موضوع با ارتباطي كمترين هم اگر ثانيا است ،
در حضور براي توافقي وگرنه باشد ، شده حل بايد دادگاه جلسه به آمدن
است ممكن كه شود تصور شايد.نداشت وجود صورت اين به جدائي و دادگاه
كم را آن احتمال يا انداخته تاخير به را طلاق وقوع مباحث اين طرح
گفتگو امكان عدم و نفر دو ميان در بيشتر تنش باعث واقع در اما كند ،
.شود يادآوري دادگاه رئيس توسط بايد كه ميشود ، آشتي براي
حاضر حال در شماتقاضاتون اوصاف ، اين تمام با:(زن به رو قاضي)
چيه؟
من هم داده ، حالا طلاق تقاضاي قبلا دوبار آقا اين.طلاق:(زن)
.ميخواهم
داريد؟ هم بچه.نداره شما به ارتباطي اين
.هستن بزرگ تاشون سه هر تا ، سه.بله
درسته؟ كردي ، شكايت آقا از بار يه ظاهرا
!ايشون كتككاري خاطر بهبله
كنه؟ پيدا ادامه زندگيتون نميخواهيد
.هيچوجه به:(زن)
نكرديد؟ زندگي هم با سال هفت و بيست مگه
.نميخوام حالا.بله
بخواهد كه وقت مردهر:ميدارد بيان ايران مدني قانون ماده 1133
كه محدودكنندهاي شرايط وجود ، با.دهد طلاق را خود زن ميتواند
هم هنوز است ، كرده پيشبيني مرد علت بدون طلاق برايتقاضاي قانونگذار
با كه كرده سوءاستفاده برنده برگ يك عنوان به آن از مردان از بعضي
.شوند جدا خود همسر از آن به استناد
.ديگه شيد وجدا بديد رضايت هم شما پس:(مرد به رو قاضي)
.نداره امكان.رئيس جناب نه:(مرد)
رو اجرتالمثل و كهمهريه نميشه هم لازم و ميخواد خودش خانوم كه حالا
نميخواد كه هم خودش كنيد؟ زندگي داري چهاصراري ديگه بپردازي ، هم
هستن؟ كجا بچهها حالا.كنه زندگي باهات
شروع رو ديگهاي شمالزندگي رفته و گذاشته تنها اينجا بچههارو:(زن)
!كرده
سر بچهها به مرتبهم و ميكنم كار دارم اونجا من خير ، نه:(مرد)
.ميزنم
زندگي ميخوام خونهبيرون ، از برو:گفت من به ايشون قاضي آقاي
.كنم شروع رو ديگهاي
.ميكردي شكايت ميرفتي شما خوب:(زن به رو)
.نرفتم
زن اگر كند ، خانهبيرون از را فرزندانش يا زن مردي كه صورتي در
اسكان به مرد الزام بر علاوه دادگاه شكايتكند ، و مراجعه دادگاه به
سه از حبس انفاقبه ترك جرم به را او مناسب ، مكان در وفرزندش زن
.ميكند محكوم تعزيرات قانون ماده 642 مطابق ماه پنج تا روز يك و ماه
موافقتكني؟ طلاق با نميخواهي حالا:(مرد به رو)
.باشد داشته موردي نميكنم فكر آقا ، نه:(مرد)
موافقت چيزي هيچ با من نشه ، روشن بچههام تكليف چي؟تا پس
.نميكنم
.ميگيرن تصميم زندگيشون مورد در خودشون و هستن رشيد شما بچههاي
.هست كه همينه حرفم من:(مرد)
.كنيد تكليف تعيين عاقلهستن و بالغ كه بچههائي براي نداريد حق شما
.ميدارم نگهشون كنه ، تقبل بچههارو مسكن و خرجي اگر:(زن)
ميپذيريد؟ طوري اين شما
باشه؟ بچههاش كنار نخواد كه مادره كدوم بله ،
ميپذيري؟ هم شما:(مرد به رو)
.قبوله.باشه
سالها دادگاه اگراين.زيرش ميزنه بيرون بره كه در اين از:(زن)
.نميرم خونه اون تو ولي مييام بازم من كنه پيدا ادامه
خود مخالفت بهانهتراشي با كه ميكند تلاش مرد ظاهر در كه حالي در
شده ، كه هرطور ميكوشد زن دهد ، نشان وفرزندانش همسر از جدائي با را
و تقصير بر دليل را اين نميتوان اما.يابد خلاصي مرد با اززندگي
براي كه باشد ميان در ديگري زن پاي كه بويژه.دانست زن كوتاهي
.است تحمل غيرقابل زنها از بسياري
بودي؟ طلاقداده تقاضاي دوبار قبلا چرا شما:(مرد به رو)
ميكنه؟ دستي پيش خودش كه نميدونستم.بترسونمش ميكردم فكر
ديدي؟ رو داورهاتون نظر
داريم هم به نسبت حقيكه و بچهها مورد در هم با نتونستيم خودمون ما
كرد؟ قبول حرفداورهارو ميشه چطور كنيم ، توافق
كني؟ موافقت خانومت طلاق تقاضاي با نميخواهي بالاخره پس
.دوتامونبميريم هر تا ميكنم صبر قدر اون.خير نه
توسط شتم و ادعايضرب براي شهودي شما خانوم.تاسفه مايه واقعا
شوهرداري؟
داد صداي فقط.بستهبود كه خونه در باشه؟ شاهد بايد كي مثلا:(زن)
بيان؟ بگم اونا به ميتونم.باشن شنيده همسايهها شايد مارو بيداد و
.بله باشن ، ديده خودشون چشم به اگر
شر دنبال ثانيمردم در.هستن آقا سكونت محل همسايه اونا آخه
.بيان ميدونم بعيد نميگردن ،
كني؟ ثابت ميخواهي چطور پس
.بود كرده سياه رو صورتم چطور كه ديدن دخترتون كارمنداي اينجا
شما و ايشون هرچي.ميگيرن شمارم وقت رئيس آقاي بابا ، اي:(مرد)
؟!كارمون برسيمپي بگيريد ، تصميم ميخواهيد ،
خوردن آب مثل برايمرد بيشتر البته شد ، ملاحظه كه سادگي همين به
ميشد اما بود ، گذشته كار از كار تقريبا اينكه با.شد تمام چيز همه
ميشود ، مفيدي و موثر تصميم هر اجراي مانع خصومت.گرفت بهتري تصميم
پشيماني و اندوه از ميتوان زندگي لحظههاي تمام در تامل و تفكر با
ملايمتو بزرگمان ، پيامبر فرموده به كه درستي به كردو پيشگيري فردا
.حكمتهاست سرآمد مهرباني