پنجم ، شماره 1257 مه 1997 ، سال ارديبهشت 1376 ، 18 يكشنبه 28
|
|
را دورهگرد فروشندگان ناهنجار صداي
كنيد خاموش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
سالم ، شهري ساختن براي ادعا و گفتگو در مردم ما از بعضي متاسفانه
عمل در ولي ميربائيم همديگر از را سبقت گوي مرفه و نشاط با سبز ،
فكر به تازه و بكشد فلك سربه كوه همچون معضلي تا ميگذاريم همواره
نشدني حتي و دشوار بسيار زمان آن در كه بيفتيم ، آن برداشتن و چاره
.است
تهران كلانشهر گرفتاريهاي ديگر و آلودگيهوا زياد ، آب مصرف از ما
برپا موسسه و شركت و سازمان دهها مشكلات از يك هر حل براي و ميناليم
از يكي و غافليم ميگيرند پا تازه كه گرفتاريهايي از ولي.كردهايم
آمد و رفت از صرفنظر.است صوتي ضروري غير آلودگي گرفتاريها اين
در هم اغلب كه آن مانند و ساختماني امور كارگاهها ، وجود خودروها ،
بوجود گستردهاي و شريف صنف اخيرا نيست ، آنها گريزياز كنوني شرايط
با پياده ، گروه اين.شدهاند معروف شلواري و بهكت بيشتر كه آمده
(بعدازظهر و صبح) بار روزي 2 كم دست گاري ، دوچرخهو دار ، بلندگو وانت
كت خريدار ناهنجار و بلند بسيار صداي با و ميكنند عبور خيابانها از
غيره و آهنپاره ، كهنه ، اجاق و تلويزيون ، يخچال ، كهنه ، شلوار و
دارد قرار مشخص گروه اين نيمكاسه پشت در غيرمشروعي كاسه بيشك.هستند
صداي از ما.نميآمدند اسقاطي اجناس اين خريد به بار دو روز هر الا و
چارهاي لطفانداريم وآرامش آمدهايم امان به آنها بلند غيرضروريو
.شود ضروري درازي و دور سازمان اينكه از پيش بينديشيد ،
حقطلب عبدالله