پنجم ، شماره 1265 مه 1997 ، سال خرداد 1376 ، 27 سهشنبه 6
|
|
عربي ابن انديشه روش
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
آخر بخش
و راه حكم اديان و مذاهب عربي ابن نظر در:اديان وحدت يا اختلاف
جهت اين از بلكه ندارد اعتباري خود خودي به دارند ، راه را طريق
مقصد به منتهي راه اگر.ميرسانند مقصود به را ما كه دارد اعتبار
خدا به وصول راههاي گوناگون شريعتهاي.بود خواهد بيارزش نشود
ابنعربي است ، مجتهدان اجتهاد اختلاف از ناشي همه اختلافمذاهب.هستند
جنيد قول اين به فصوصالحكممكرر و مكيه فتوحات خود مهم كتاب دو در
رنگ كه همانگونه يعني.انائه لون كهلونالماء ميكند اشاره بغدادي
باورهاي و چهارچوباعتقادات ميدهد نشان رنگ همان به نيز را ظرفمظروف
اعتقاد بدان كه است ديني و تعيينكنندهخدا نيز مذهبي و قوم هر
.دارند خدا با خاص نسبتي گروهي طايفهو هر و ميورزند
انبياء ، از وهريك است احوال و زمانها اختلاف معلول شرايع اختلاف
با دراصول اديان از يك هيچ.كردهاند تصديق را خود از قبل پيامبر
احكام آن كه آنهاست احكام در فقط اديان اختلاف بلكه ندارند اختلاف هم
سر.ميباشد مشترك اديان تمامي اصول وگرنه است حال و زمان تابع نيز
عقال كه جهت آن از عقل كه است مجهولاتي شناخت و عالم اصلاح دين نزول
ابتدا مجهولات اين از ندارد ، را آن درك توانايي است زنجير و بند
.درمييابند را آن انديشمندان و عاقلان سپس ميگويند ، سخن رسل و انبياء
همانند هرگز او اما ميداند حقيقت پوسته را شريعت گرچه عربي ابن
از پيروي عدم به هرگز و نميباشد شرع ظواهر به بياعتنا صوفيان پارهاي
اسلام:ميگويد و است جالب نيز اسلام از او فهم.نميكند توصيه شرع ظاهر
را انقياد و تسليم خود رفتار در آدمي اگر و انقياد و تسليم يعني
و نهان و باطن تسليم در بايد پس است مسلمان ظاهر در او كند رعايت
تطهير و درآيد مسلمانان سلك در نيز باطن لحاظ از تا بكوشد خويش نهاد
ديگر عبارت به است ، ميسر ايمان با فقط اسلام نظر در آن تسليم و باطن
به را خود اهل ميتواند شريعتي هر.است مسلمان كند پيشه تسليم اگر شخص
اختلافدر چون هم شرايع در اختلاف اصولا و باشند اگرچهمختلف برساند حق
.گريزينيست آن از كه طبيعي است امري هدايا و عطايا
باب در ما نشود ، داوري فهم درستي به او مكتب اساسي اصول چنانچه
نخواهد برخوردار چنداني اعتبار از نيز او گفتههاي و نوشتهها ساير
تشبيه و تنزيه باب در عربي ابن آراي و نوشتهها مثال عنوان به بود
ابن آراي و آثار از چنانكه دارد ، وجود وحدت فهم با تنگاتنگي ارتباط
از تنزيه زبان به گاهي ميشود متبادر ذهن به و ميشود فهميده عربي
كه آنجا از ديگر عبارت به لسانتشبيه به گاه و ميگويد سخن حق حضرت
الهي اسم تاثير تحت آني هر اوست حضرت مسخر خود هستي تمام به عارف
كه است شده تعبير اينگونه روايات از يكي در عرشي حقيقت اين است خاصي
قول به ازاصبعين مراد كه الرحمن اصابع من اصبعين بين قلبالمومن
تفسير و توضيح حال هر به.است حق حضرت جلال و جمال صفات راسخ ، عارفان
بر هرجا عربي ابن كه است اين تشبيه و بابتنزيه در او گفتههاي
حق حضرت يعني است احديت ذات مقام به ناظر دارد اصرار حق حضرت تنزيه
قيدي هيچ و بوده مبرا تقييدها اوصاف جميع از اعتبارذات به
حضرت مبراست ، نيز قيداطلاق از حتي مقام اين در حق ذات برنميدارد ،
و معرفتك حق باماعرفناك مقام اين از حال زبان با مرتبت ختمي
عارفان ، شهود مشهد در حتي حقيقت اين ميكند ، ياد عبادتك حق ماعبدناك
عجز تنها مقام آن از ايشان ادراك نهايت.نميآيد نيز انبياء و اولياء
مقام به ناظر شتافته تشبيه ورطه در هرجا واست شناخت و ادراك از
چنين اين حق حضرت خود و است ممكنات صور در حق حضرت ظهور و تعيين
هوالسميع و شيء كمثله استليس فرموده جمع تشبيه و تنزيه بين
.البصير
و فلاسفه و صوفيان ميان در عربي ابن اگرچه:او مخالفان و موافقان
او تعاليم كه دارد طرفداراني اسلامي علوم محققان و سايردانشمندان
ابن اسلامي عالم در اما.ميكنند دفاع او عقايد از و ميدهند نشر را
حافظ تيميه ، ابن او مخالفان معروفترين از دارد ، نيز مخالفاني عربي
علوم عالمان طايفه از اكثرا كه است...و تفتازاني سعدالدين ذهبي
فخر امام به ميتوان او حاميان معروفترين از و بودهاند رسمي و ظاهر
كه داشتهاست مراسلاتي نيز ابنعربي خود با ظاهرا كه كرد اشاره رازي
نيز الجواهر و اليواقيت دركتاب و است شده ضبط جامي نفحاتالانس در
صاحبقاموس آبادي فيروز.است ستوده رابسيار وي رازي فخر امام
كهخضوع ملاصدرا بالاخره و خود اربعين در بهايي شيخ المحيطيافعي ،
و گفتهها به ملاصدرا كه مواردي اكثر دردارد او برابر در زايدالوصفي
از كه اقوالي خلاف بر است تاييد براي دادهاست ارجاع عربي ابن آراي
اشراق وشيخ نصير خواجه سينا ، ابن ارسطو ، نظير فلسفه و اساطينحكمت
نارسايي يا برهان عدمقوت و نقض براي اكثرا كه كرده ذكر...و
متعاليه حكمت در را خود نوآوريهاي از ملاصدرابسياري ميباشد اقوالشان
را مقالهجداگانهاي آن بيشتر بسط و توضيح كه است عربي ابن مديونآراي
.ميطلبد
را او تمامصوفيان و دارد تام اقبالي صوفيان ميان در عربي ابن
از يكي سمناني علاءالدوله ميانصوفيان در وجود اين با اما ستودهاند
مواضع و ابواب از پارهاي گويا كه اوست وجود نظريهوحدت مخالفان
اشكالات به نيز كاشاني ملاعبدالرزاق است كرده شرح را عربي ابن فتوحات
.است داده جواب او
عربياگر ابن:است چنين وي مورد در نيكلسون داوري -پانوشتها1
حق الرب -ميشد20 بهترشناخته بود نوشته منظمتر و روشنتر مختصرتر ،
.العالم وجود مع الحق وجود لايتقيد ص 42 ، اول سفر فتوحات.حق العبد و
سفر فتوحات.الحق بوجود الا العالم وجود فلايصح ص 76 ، دوم سفر فتوحات
بهذا خلقا ليس و فاعتبروا الوجه بهذا خلق فاالحق -ص 3076 دوم
-خدا و انسان رابطه و اسلامي تصوف -4(مكيه فتوحات) فالدكروا الوجه
با محسوسات وجود و ظهور -كدكني 5 شفيعي محمدرضا ترجمهدكتر نيكلسون
احديت مقام را اقدس فيض است ، معروف مقدس فيض بنام حق حضرت ديگر تجلي
ميگويند صوفيان كه اين لذا.ميگويند نيز واحديت مقام را مقدس فيض و
ميگويند اينكه و است ذات احديت و مقام ناظربه اوست حقنه صفات
صفات و شهداسماء كه احديت و مقام به ناظر نيست او جز چيزي صفاتحق
-حق و احديت و مقام و ذات اعتبار به نيست خلق حق ، لذا ميباشد است
فيض.صفات و اسماء كسوت در او ظهور و احديت مقام بهاعتبار است خلق
سر فهم كليد مطلب اين فهم است مرتبهظهور مقدس فيض و نبوت مرحله اقدس
.است كائنات حدوث